اروپا نگران بازگشت مبارزان خارجی
با شکست گروههای تکفیری تروریستی در غرب آسیا و بهویژه پراکنده شدن آنها بهسوی آسیای میانه، آفریقا، یا اروپا، مقامات امنیتی اروپایی نگرانیهای خود را دراینخصوص مطرح، و اقداماتی را برای برخورد با این مبارزان معرفی کردهاند. این نوشتار تلاش دارد دیدگاه و نحوۀ برخورد مقامات امنیتی اروپایی با پدیدۀ مبارزان خارجی را نشان دهد و بیشک لازم است متخصصان ایرانیِ این حوزه با توجه به تجربۀ خود، به نقد و بررسی بیشتر این نوشتار پرداخته و با دیدی انتقادی، درست و نادرست این الگو را برجسته سازند.
مقامات امنیتی اروپایی در برخورد با مبارزان خارجی، آنها را در دو طبقهبندی تهدید و سرمایه قرار میدهند که این مهم به کمک تشخیص چرایی عدم تعهد مبارزان (یعنی عدم حضور آنها در جبهۀ نبرد و بازگشت به اروپا) و افراطزدایی واقعی یا دروغین، همچنین با توجه به ارزیابی خطراتی است که ازسوی مبارزان خارجی متوجه جوامع اروپایی میشود صورت میپذیرد.
برخورد با مبارزان خارجی
بازگشت مبارزان خارجی درگیر در جنگ سوریه و آشوبهای عراق، نیازمند ارزیابی دقیق و جدی سطح تهدید آنهاست و در مرحلۀ اول، نیازمند تمایز قائل شدن میان افرادی است که هنوز به گذشتۀ خود متعهدند، و دیگر افرادی که میتوانند شرکای احتمالی قابل اطمینانی باشند. از دید مقامات اروپایی، میتوان در میان مبارزان خارجی، میان افراطگرایان و توبهکنندگان تمایز قائل شد و درحالیکه گروه نخست موجب بروز نگرانیهایی در حوزۀ امنیت میشوند، گروه دوم ممکن است اطلاعاتی ارزشمند از پویاییهای داخلی منازعات و گروههای جهادی حاضر در این درگیریها فراهم کنند. علاوهبراین، این تائبان میتوانند نقشی مؤثر بهعنوان مأمور مبارزه با افراطگرایی داشته باشند. نکتۀ جالب توجه آنجاست که اروپا تصمیم دارد فقط نگاهی منفی به این موضوع نداشته باشد و دشمن را از دوست یا سرمایۀ احتمالی جدا کند. بااینحال، این پیشنهاد میتواند بهمعنای بازی کردن با آتش باشد و لازم است برای کارایی آن و اجتناب از هرگونه اشتباه احتمالی که بیشک نتایج بسیار فاجعهباری درپی خواهد داشت، رویکردی مبتنیبر ارزیابیای روشن و روشمندی اتخاذ شود.
تلاش برای طبقهبندی مبارزان خارجی
از دید کارشناسان امنیتی اروپا، مبارزان خارجی، گروههایی نامتجانس از افرادی با سطوح مختلف تعهد هستند که تنوع آنها را میتوان در طبقهبندیهای مختلفی نشان داد. این نوعشناسیِ اروپایی تلاش دارد خط روشنی بین دو گروه مختلف از این جمعیت: تهدید و فرصت ایجاد کند. گروه نخست، شامل جهادگرایان و سربازان قدیمی محلی میشود که «دشمن نزدیکِ» خود را هدف قرار دادهاند. امر مقدس دفاع از میهن در برابر دشمن نزدیک میتواند توجیهی برای حضور آنها در جبهههای نبرد باشد. در همین گروه، طیف دیگری دیده میشود که تروریستها و جهادگرایان بینالمللی هستند و برای رویارویی با دشمن دور یا کشورهای غربی برنامهریزی کردهاند. این تقسیمبندی افراد را براساس چشماندازهای راهبردی فراوانی بررسی میکند، ولی همۀ این افراد در هدفی مشترک، یعنی صدور خشونت تسلیحاتی به خارج از بافتار جنگ سوریه/ عراق سهیم هستند.
گروه دوم، شامل «توریستها» یا «نیروهای جذبشده» میشود که بهعلت داشتن نگرانیهایی شخصی به میدان نبرد قدم گذاشتهاند. این نگرانیهای ابتدایی، شامل طیف گستردهای از انگیزهها، مانند: دغدغههای حقوق بشری تا ماجراجویی میشود که موجب شده است این عده رنج سفر را به جان بخرند. حضور و درگیر شدن آنها در نبرد محدود فرض میشود و به باور کارشناسان اروپایی، به احتمال بسیار نمیتواند پیامدهای امنیتی گستردهای داشته باشد. باوجوداین، درمعرض خشونت تسلیحاتی قرار گرفتن، بهویژه، در بافتار خشونت افراطگرایانۀ گسترده، پیامدهای روانشناختیِ بسیاری دارد که غیرقابل پیشبینی هستند. البته تجربۀ مناطق جنگی میتواند آثار طولانیمدتی بر روان فرد گذاشته و تعهد دوبارۀ بالقوۀ او را تحت تأثیر قرار دهد؛ یعنی فرد ممکن است دیگر حاضر نباشد به میدان نبرد بازگردد و دست از تعهد بردارد.
گروه دیگری از مبارزان را هم میتوان تعریف کرد که از پیوندهای قبیلهای بهوجود میآید که براساس منطق اجتماعی و قومی تعریف میشوند. این بخش افرادی را شامل میشود که احتمال دارد به طرفهای مختلف درگیری بپیوندند و تحولات وفاداری محلی و روابط قدرت را مشروط کنند. پیوندهای قومی اثر شدیدی بر ظرفیت بقا و گسترش گروههای شورشی دارند. به ادعای این کارشناسان اروپایی، تا حد زیادی، اعضای دیاسپورای کُردی که کشوری را که به آن تعلق دارند برای پیوستن به واحدهای حمایت از مردم کُرد یا برای عضویت در نیروهای پیشمرگه ترک گفتهاند، میتوانند تحت این طبقهبندی تقسیم شوند.
عدم تعهد و افراطزدایی
بخش مهم دیگری که در روندهای برخورد با مبارزان خارجی از اهمیت بسزایی برخوردار است روندهای افراطزدایی از آنان و شکستن تعهد آنها درقبال گروههای افراطگرا و خشونتطلبی است که به آنها پیوستهاند. گزارشها تأیید میکنند افرادی که زمانی مبارز خارجی بودهاند احتمال دارد احساساتی شبیه بیدار شدن از خواب و خروج از اوهام را تجربه کنند و روندهایی را برای رفع تعهد یا کنارهگیری از حضور فیزیکی در خشونت مسلحانه در پیش بگیرند. بااینحال، عدم تعهد مترادف افراطزدایی نیست. افراطزدایی مستلزم تغییر شناختی بسیار گستردهای است. مسئلۀ خطرناک این است که عدم تعهد ممکن است افراطگرایی فرد را مخفی کند و حتی برخی همین عدم تعهد را بهمعنای تغییر نقش فرد درنظر بگیرند، اما مسئلۀ واقعی این باشد که فرد هنوز روابط خود را با گروههایی که پیش از این به آنها متعهد بوده یا حتی برخیاز افراد در این گروهها حفظ کرده باشد.
موضوع دیگری که ممکن است به همین اندازه خطرناک باشد این است که احتمال دارد عامل کشش و جاذبه به آن گروه، بهصورت بالقوه هنوز بر فرد اثرگذار باشد و موجب عدم تعهد مشروط شود. درجاییکه عامل «هل دادن» به پیشرانهای ایجاد ناسازگاری مرتبط میشود و حتی ممکن است منجربه ترک گفتن فعالیت عملی شود، عامل «کشش» شامل عناصر جذابی میشود که عمدتاً به الحاق دوبارۀ اجتماعی مرتبط هستند. مثال روشن این امر آن است که برخیاز مبارزان خارجی ممکن است بیشتر علاقهمند باشند خود را از پیگرد قانونی دور سازند تا آنکه عدم تعهدشان بهمعنای محکومیت قطعی افراطگرایی خشونتآمیز باشد. عدم تعهد «انتخابی» براساس توافق ایدئولوژیک، منبعی دیگر برای ایجاد نگرانی است. اغلب مبارزانی که از توهم خارج شدهاند، تصمیمگیری خود برای عدم تعهد را با این مسئله که کشتار فرقهای موجب مرگ گروهها و غیرنظامیان هم عقیده با خود آنها میشود توجیه کردهاند. باوجوداین، آنان هدف قرار دادن گروهها و افرادی را که به اعتقادات دیگری باور دارند ذکر نکردهاند و این مسئله احتمالاً به اعتقادات تبعیضآمیز پایدار در آنها مربوط است که خطرناک ارزیابی میشود. این مرزهای تیرهوتار با فعلوانفعالات بین افراطگرایی و افراطگرایی خشونتآمیز تطابق دارد. از سالهای دهۀ 1990 تا سالهای ابتدایی دهۀ 2000، فعالان اسلامگرایی که در کشورهای خود مورد تهدید قرار میگرفتند، به بریتانیا پناهنده میشدند و در این کشور، قطب اثرگذاری از شبکههایی را شکل دادهاند که یکی از افراطگرایانهترین شاخههای آن با عنوان «لندنستان» شناخته میشود. تجربههای این گروه، کاتالیزوری در تربیت افراطگرایان نسل جدید بوده است. این پدیده اثبات میکند که برخیاز مبارزان خارجی غیرمتعهد میتوانند بهصورت فنی از شیوههای برخورد خشونتبار چشمپوشی کنند، ولی همچنان اعتقادات افراطگرایانۀ خود را داشته باشند.
ارزیابی خطر
از دید کارشناسان اروپایی، همزمان با آنکه لازم است از تلۀ واکنش شدیدی که بیثمر است پرهیز کرد، باید کارآمدترین بهره را نیز از دیدهبانی دقیق منابع بُرد. این دشواری مخصوصاً در برخیاز کشورهای غربی دیده میشود که در آنها موارد تَرک وطن مبارزان خارجی و بازگشت آنها به کشور، به چند صد نفر میرسد. نیاز برای فرایندهای ارزیابی مناسب خطر هرگز به این اندازه شدید نبودهاند، اما چالشها نیز متعددند. ارزیابی تهدیدات شامل سطوح مختلف تحلیل میشود. اجماعی که پیش از این درخصوص تعریف مبارزان خارجیِ بالقوه خطرناک، و درمقابل آنها افراد «مفید» بوده است، باید محدودیتها و پیامدهای سیاسی چنین تفکیکی را نیز محاسبه کند.
علیرغم گسترش بیسابقۀ جهاد آنلاین و دادههایی که از این راه فراهم میشود، بهدلیل نبود دادههای قابل اتکا، انتخاب افرادِ محدودۀ خطر مختل شده است. ترسیم نیمرخ مضنونان و متهمان، مبتنیبر تحلیل تطبیقی و بررسی معیارهای مربوط به مبارزان خارجی، پیشزمینۀ فردی، و ماهیت تعهد آنها در درگیریهای عراق و/ یا سوریه است. پرسشهایی درمورد انگیزههای پیوستن یا ترک کردن گروهی مسلح یا ترجیح گروهی دیگر به آن، میتواند عناصر تفسیری ارزشمندی را فراهم کند، اما این رویکردهای روششناختی، ممکن است به این علت که زیرساخت سازمانی گروههای شورشی شفاف نیست، دچار قضاوت اشتباه شوند. علاوهبراین، تغییر محلیِ تابعیت یا وفاداری، در میان سربازان یا فرماندهان سطح متوسط امری طبیعی است و اغلب انگیزههایی فرصتطلبانه پشت آن دیده میشود.
تعریف سطح تهدید براساس مورد به مورد یا پرونده به پرونده، وظیفهای دشوار است که نیازمند درک روشنی از تصویری گستردهتر است. تمرکز بر مبارزان خارجی باید نفوذ ایدئولوگها/ الهامبخشها، سربازگیران/ تسهیلکنندگانِ حضور افراطگرایان در میدان نبرد، و پشتیبانهای فعال را هم در پشتزمینه مورد توجه قرار دهد. بهاینعلت که این افراد جریان شورشیان را پرورش میدهند، خواه از داخل یا از خارج از کشورهایی که استخدام در آنها انجام شده است، اندازهگیری اثرگذاری آنها میتواند شاخصهای بسیار ارزشمندی را معرفی کند. نمونههای چالشبرانگیزتر، مواردی را شامل میشوند که فرد دچار خودافراطیسازی شده است و در این روند، لازم است قطعات پازل شناختی، از اطراف و اکناف جمع شده و اطلاعات مربوط به مبارزان خارجی «سابق»، به همان اندازه که بیداری آنها از توهم، ممکن است واقعی و اصیل بهنظر برسد، مورد تحلیل جدی قرار گیرند.
نظر شما