آینده مبهم سیاسی مصر: گزینه‌ها وگزاره‌ها


آینده مبهم سیاسی مصر: گزینه‌ها وگزاره‌ها

 
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1393
 
 
 

سه سال از قیام ناکام مردم مصر در (ژانویه2011) می‌گذرد. مصر دومین کشوری است که پس از تونس با سرنگونی رژیم اقتدارگرای مبارک دستخوش تغییر‌‌و‌تحول گردید. کمتر کسی هم می‌توانست آینده تحولات سرزمین فراعنه را به‌درستی پیش‌بینی کند. در هرصورت فردای سرنگونی مبارک و در‌پی عدم انسجام میان طیف‌های مختلف انقلابی اعم از نیروهای چپ، جریان سکولار و نیز تضادها‌ی فکری رهبران آن به‌دلیل نداشتن برنامه‌های عملی برای مدیریت جامعه؛ عرصه سیاسی به رقیب کار آزموده‌ای چون اخوان‌المسلمین واگذار شد.
البته حیات سیاسی جریان اسلامگرا به رهبری محمد مرسی به‌دلایل متعدد سیاسی و اقتصادی با تنش‌های جدی مواجه گشت. اشتباهات تاکتیکی رهبران مکتب ارشادی و عدم تشخیص دوست و دشمن و نادیده گرفتن منافع جریان غیر‌اسلامگرا موجب شد که افکار عمومی مردم مصر نسبت به نیات رهبران اخوان‌المسلمین دچار تردیدهای اساسی شوند. ادامه بحران اقتصادی و کم‌شدن نان ازسفرهای مردم و نبود امنیت، جامعه را با آشوب‌ها وخشونت‌های فزاینده‌ای روبه‌رو ساخت.
مطالبات قیام 2011 در مولفه‌هایی چون آزادی‌های مدنی و برخورداری از حقوق اجتماعی برابر و بهبود معیشت مردم نه تنها به فراموشی سپرده شد بلکه پررنگتر شدن وجه غالب سیاسی و انحصار‌طلبی جریان حاکم اسلامگرا درپی نادیده گرفتن تنوع فرهنگی مردم مصر موجب دلسرد شدن مردم از رهبران جدید گردید.
قطب‌بندی جدید در جامعه و حضور جریان سلفی در لایه قدرت سیاسی اسلام‌گرایان موجب عکس‌العمل جدی ملی‌گرایان و جریان چپ ناصری گردید. در کشاکش رقابت‌های سیاسی مصر ارتش بار دیگر از ضعف جریان تحول‌خواه انقلابی و ناتوانی اسلام‌گرایان برای ایجاد امنیت، کمال استفاده را کرد. بنایراین این نیروی اثر‌گذار در قدرت توانست رهبری معترضین علیه محمد مرسی را در اختیار گیرد.
ساختار رژیم گذشته در قالب ژنرال‌های ارتش و قضات عالیه مصر فضا را برای سرنگونی دولت اسلامگرا و خلع آن از قدرت مناسب دید. واکنش به کودتای نظامی ارتش در ژوئیه 2013 با همراهی قشرهای وسیعی از سکولارها و جریان‌های ملی و چپ که تحت عنوان تمرد از آن یاد می‌شد، موجب سرنگونی دولت محمد مرسی و بازگشت نظامیان به قدرت به رهبری وزیر دفاع، ژنرال السیسی گردید.
باید گفت حرکت اعتراضی مردم مصر برای نیل به دمکراسی و احقاق حقوق شهروندی به‌دنبال حکومت سی ساله مبارک خود‌ جوش بوده و از عمق سیاسی و رهبری کاریزماتیک برخودار نبود. ازاینرو حفظ سا‌ختار گذشته در نبود الگویی مدون از سوی اسلام‌‌گرایان برای برون رفت از مشکلات و تحقق واقعی آرمان‌های مردم باعث شد تا درقبال کودتای ارتش، بانیان اصلی این قیام نه تنها از خود واکنشی نشان ندهند، بلکه آغازی شدند برای خشونت‌های سازمان‌یافته‌ای که از سوی سلفی‌های تندرو و متحدان اخوان‌المسلمین علیه دیگر اقلیت‌ها انجام پذیرفت و مجدداً نواستالژی بازگشت به دوره اقتدارگرای مبارک را در اذهان عمومی تداعی نمود.
پس از خلع مرسی از قدرت، نظامیان با مشت آهنین به‌دنبال برقراری امنیت و حذف کامل اخوان‌المسلمین از عرصه قدرت سیاسی برآمدند. آنها با توقیف دارایی‌ها، بستن روزنامه‌ها و رسانه‌های مرتبط با اخوان و تروریستی خواندن این جنبش فراگیر نشانگر عزم ارتش برای قبضه کامل قدرت شدند.
گفتنی است رهبران اخوان‌المسلمین بدلیل عدم کار‌آمدی در اداره کشور در گسترش نا‌امنی‌ها در جامعه مقصر بودند. البته باید اذعان داشت که اخوان در یک پروسه سیاسی- قانونی و در انتخابات مردمی قدرت را دراختیار گرفته و علیرغم ریزش‌‌ها در درون این جنبش پایگاه مردمی آن در‌میان نخبگان دانشگاهی و اقشار مختلف جامعه غیرقابل انکار است، و لذا پس از عزل مرسی طرفدران جریان اسلامگرا با وجود سرکوب‌های گسترده نظامیان و فروپاشی رهبری این جنبش همچنان با حضور در میدان العدویه برلزوم بازگشت مشروعیت به کشور تاکید کردند. حتی محکوم نمودن تعداد زیادی از رهبران و طرفدران این جنبش به اعدام از میزان اعتراضات نکاسته است.
بنابراین نگاه مردم مصر نسبت به تحولات این کشور و جریانات سیاسی را نباید یکپارچه دانست. جنبش اخوان برخلاف از دست دادن قدرت هنوز می‌تواند بر آینده این کشور تاثیر‌گذار باشد. هرگونه اقدام قهری با طرفدران اخوان‌المسلمین از سوی نظامیان موجب ایجاد هزینه و رادیکالیزه‌ شدن قدرت در جامعه خواهد شد‌. در‌این‌میان قاطبه مردم در اتخاذ رویکردی روشن نسبت به آینده مصر سردرگم هستند.این امر در مورد نگاه افکار‌عمومی نسبت به کشورهای تاثیر‌گذار در تحولات آتی مصر هم صادق است.
دیدگاه بخش عمده ملت مصر به شکل تاریخی نسبت به آمریکا و برخی از کشورهای غربی همچنان بد‌بینانه است. رشد نارضایتی‌ها از عملکرد آمریکا به‌طوری است که طرفین منازعه در قالب اسلامگرا و غیر‌اسلامگرا برای پیروزی بر رقیب تلاش می‌کنند که طرف مقابل را به همدستی با واشنگتن متهم سازند‌. حتی وابستگان رژیم گذشته و الیگارشی نظامی برای چهره‌سازی از السیسی در داخل و خارج اقداماتی را انجام داده‌اند. از جمله تلاش کردند، بازگشت امنیت و رفاه به کشور را در گرو حضور نظامیان در قدرت اعلام کنند و نیز با دامن‌زدن به خشونت‌ها در کشور، ناخواسته طیف‌های مختلف جامعه را به‌موضع‌گیری علیه اخوان وادار نمایند‌.
در‌این‌راستا نزدیکی به روس‌ها نیز به‌نوعی بازگشت به دوره ناصر محسوب می‌گردد. این‌ درحالی است که در منطقه عربستان نیز به‌عنوان حامی مالی نظامیان برای کمک‌های مالی و اقتصادی به مصر اعلام آمادگی کرده وتنها راه حفظ حضور و نفوذ خویش در مصر را حذف کامل اخوان‌المسلمین، رقیب سنتی خود می‌داند و در این مسیر برای کاهش قدرت سنتی اخوان‌المسلمین در منطقه به رویارویی جدی با قطر حامی اصلی این جنبش نیز پرداخته است‌. در شرایط موجود به‌نظر می‌رسد اسرائیل هم مرموزانه نظاره‌گر تحولات مصر بوده که البته حاکمیت آشوب و عدم تشکیل دولت فراگیر به‌نفع این رژیم خواهد بود. این درحالی است که مردم مصر هنوز هم این رژیم را به‌عنوان دشمن شماره یک کشور خود می‌دانند.
آنچه به‌‌نظر قطعی‌تر می‌رسد؛ حتی با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، باز‌گشت آرامش و کاهش تنش‌ها در مصر دور ازانتظار خواهد بود‌. درک این نکته برای اخوان‌المسلمین ضروری است که نمی‌توانند با اتکابه تجمع‌های خیابانی به قدرت بازگردد. بنابراین داشتن درک عمیق از فرایند تحولات و نیز تاکید مجدد برحق قانونی، باز‌گشت پروسه انتخابات ضروری است.