تاثیر بازگشت حکمتیار بر روند سیاست ملی افغانستان
تاثیر بازگشت حکمتیار بر روند سیاست ملی افغانستان
انالله شفایی
چهارشنبه 10 خرداد 1396

پیرو ضای موافقتنه صلح میان دولت افغانستان و حزب اسلی، چندی است که گلبدین حکمتیار، از رهبران مهم جهادی افغانستان و رهبر حزب اسلی به افغانستان بازگشته است. ن گلبدین حکمتیار در کنار برهانالدین ربانی، زمانی در دهه 1960 بر سر زبانها افتاد که او بهعنوان یک دانشجوی فنی دانشگاه کابل، گرایشات اسلگرایانه تندی از خود نشان داد و به همینمنظور تحت تعقیب حکومت جمهوری داودخان (1953-1978) قرار گرفت و در نتیجه به پاکستان گریخت. پس از رویکار آمدن رژیم حزب دموکراتیک خلق (1978)، او اقد به تأسیس حزب اسلی کرد که در آن دوره مهمترین حزب تحت حمایت حکومت پاکستان شناخته میشد. پس از سقوط رژیم خلق (1992)، حکمتیار همراه با دیگر احزاب جهادی وارد فاز جنگ داخلی دیگری شد. مواضع او در ابتدای دهه 1990 چندینبار تغییر نمود تا اینکه با رویکار آمدن طالبان، او مانند بسیاری از رهبران اسلگرا به حاشیه رانده شد؛ ا پس از حمله نیروهای بینالمللی به افغانستان (2001) و سقوط رژیم طالبان، حکمتیار در جهتگیری عجیب جانب طالبان را گرفت و از آمریکا و همپیمانانش بهعنوان «اشغالگر» یاد کرد. از آن پس او بقایای نیروهای نظیاش را علیه نیروهای خارجی و دولت تحت حمایت آنان بسیج نمود و در حدود پانزده سال در این مسیر گ گذاشت.
در سالیان اخیر بهصورت ملموسی از تحرکات نظی حزب اسلی علیه نیروهای نظی افغانستان کاسته شده بود. چنین بهنظر میرسید که این حزب در نظر دارد سیاستهایش را یکبار دیگر مورد بازخوانی قرار دهد. بالاخره پس از سالها کشوقوس و مذاکرات طولانی و فشرده میان نمایندگان حکمتیار و شورای عالی صلح افغانستان، در تاریخ 29 سپتبر 2016، موافقتنه صلح میان حکومت جمهوری اسلی افغانستان و آقای حکمتیار به ضا رسید. در مادهای از این موافقتنه دولت متعهد شده بود که زمینه بازگشت آقای حکمتیار را به کابل فراهم کند. اجرای این بند هرچند با تاخیر و چند بار رفتوبرگشت همراه بود؛ ا آقای حکمتیار بالاخره پس از پانزده سال زندگی در خفا، در اول ماه می 2017 از مناطق شرقی افغانستان ظهور کرد و پس از سه روز راهی کابل شد. بازگشت حکمتیار پس از بیست سال به کابل با موجی از تبلیغات و استقبال همراه بود؛ ا ورود وی از شاهراه جلالآباد ـ کابل که تحت تدابیر شدید نیتی صورت گرفت، پیهای متفاوتی را به همراه داشت.
این سفر میتوانست توسط بالگرد صورت بگیرد؛ ا او بهطور عمد مسیر زمینی را انتخاب کرد. در این مسیر کاروانی متشکل از صدها ماشین در معیت هزاران فرد مسلح به سلاحهای سبک و سنگین، آقای حکمتیار را همراهی کردند. در خیابانهای کابل نیز هزاران تن از هواداران حزب اسلی به پیشواز رهبر کهنهکار خود رفتند. در آن روز گویی پایتخت افغانستان به محلی برای قدرتنمایی حزب اسلی تبدیل شده بود. در عصر همان روز حکومت نیز در ارگ ریاست جمهوری، مراسم استقبال پرتشریفاتی را برگزار نمود که در آن قاطبه رهبران جهادی و دولتمردان گذشته و حال افغانستان حضور داشتند. در این مراسم آقای حکمتیار بلافاصله پس از رئیسجمهور اشرف غنی، پشت تریبون قرار گرفت. او که ژست فرد پیروز را به خود گرفته و وانمود میکرد که از اعتماد به نفس لازم برخوردار است، برخلاف انتظار حضار، سخنان چندپهلو و تفرقهافکنانهای را بر زبان آورد که در نتیجه نگرانی طیفی از مقات سیاسی مربوط به اقو تاجیک و هزاره را برانگیخت. هرچند که جعه مدنی، اصحاب رسانه و جریانهای آزاداندیش افغانستان نیز در این نگرانی خود را شریک میدانستند. البته در این مراسم حکمتیار از فواید صلح نیز سخن گفت و حتی از گروه طالبان خواست که به روند صلح بپیوندد. حال که حزب اسلی سلاح را بر زمین گذاشته و از منظر حکومت افغانستان دیگر گروه برانداز محسوب نمیشود و رهبر آن هم در زیر چتر حفاظتی دولت قرار دارد، نباید از کنار چند نکته به سادگی گذشت:
1. ورود حکمتیار در سپهر هزاران نیروی مسلح غیردولتی و تبدیل شدن کابل به میدان مانور نظی این حزب را نمیتوان ری ساده و تم شده تلقی نمود. مسئولین نیتی دولت افغانستان نباید از این ر غافل شوند که حکمتیار اینک در کابل است و هزاران نیروی مسلح را نیز با خود در کابل جای داده است. سابقه حکمتیار نشان میدهد که عبور از توافقها و نقض معاهدات برای وی ری ممکن و سهل است؛ بنابراین بهنظر میرسد که شهر کابل پس از حضور حکمتیار نهتنها نتر نیست، بلکه نگرانیهای نیتی بیشتری را تحمل میکند.
2. سخنان وی پس از رونمایی مجدد از خود، نشان میدهد که مواضع او علیه اقلیتهای قومی، زنان، اصحاب رسانه و جعه مدنی کماکان سخت و تندروانه است. برخی مترصد بودند تا شاهد چهره جدیدی از حکمتیار در کابل باشند؛ ا تا اینجای کار آقای حکمتیار بهرغم آنکه خود را به مواد موافقتنه پایبند میداند؛ علایم چندانی از همراه شدن با دموکراتیزاسیون افغانی از خود بروز نمیدهد. نشان به آن نشان که او بهطور صریح مشروعیت حکومت وحدت ملی را زیر سؤال برده و تلویحا آن را غیرقانونی خوانده است. ضمن آنکه در سخنان وی نهتنها نشانهای از مشارکت سیاسی در چهارچوب قانون اساسی افغانستان مشاهده نمیشود، بلکه او با به میان آوردن موضوع لویهجرگه خواستار تغییر قانون اساسی نیز شده است.
3. بهنظر میرسد دولت افغانستان در صلح با حزب اسلی هرچند سیاست درستی را در پیش گرفته؛ ا در دادن تیازات بیحدوحصر، خ و نسنجیده عمل کرده است. درحالی که از نظر بسیاری از صاحبنظران آقای حکمتیار عنصری تم شده و به تاریخ پیوسته تلقی میشد، انعقاد موافقتنه صلح و پذیرش بسیاری از شرایط وی، او را بار دیگر در معرض توجه افکار عمومی قرار داد و توهمات قدرت را مجددا در وی زنده نمود.
4. بهنظر میرسد که حکومت افغانستان، صلح با حکمتیار را زمینهساز صلح با طالبان تلقی میکند؛ ا باید درنظر داشت که شرایط طالبان بسی با شرایط حکمتیار متفاوت است. حکمتیاری که تمی گزینهها را در نیم قرن گذشته آزموده و نتیجهای از آن نگرفته است، با طالبانی که هر روز بر توان رزمی و تهاجمی آن افزوده میشود، تفاوت جدی دارد. در یکی دو سال اخیر طالبان قلمروی بیشتری را به دست آورده و حملات مؤثرتری را علیه نیروهای دولتی تدارک دیده است. آنان کماکان انگیزه و اراده جنگیدن با حکومت افغانستان را دارند و هیچ نشانهای از سرخوردگی و تردید در ایدئولوژی آنان دیده نمیشود.
5. اینک احزاب و شخصیتهای جهادی در افغانستان، بهمنظور مقابله با جریانهای ملیگرا و سکولار، ائتلافهایی را شکل دادهاند. در یکی از بزرگترین اجلاسهای این ائتلاف که به تازگی در کابل برگزار شد، آقای حکمتیار حضور نیافت. این ر نشان میدهد که وی راه خود را از دیگر رهبران جهادی جدا میداند. درحالی که سایر جریانها و شخصیتهای جهادی افغانستان پس از سقوط طالبان و روی کار آمدن رژیم جدید، با روند لیبرال دموکراسی همراهی نموده و از مزایای مادی و معنوی آن برخوردار شدهاند؛ ا بهنظر میرسد که حکمتیار با برجسته کردن عناصر گفتمان «اسل سیاسی مکتبی»، کماکان ایدئولوژی آرمانگرایانه اخوانی مربوط به دهههای 1960 و 1970 را حفظ نموده و یا چنین وانمود میکند.
نظر شما