پیشنهادهایی درمورد ادعاهای اعراب درمورد جزایر سه‌گانه و نام خلیج فارس


پیشنهادهایی درمورد ادعاهای اعراب درمورد جزایر سه‌گانه و نام خلیج فارس

 
شنبه 30 اردیبهشت 1391
 

امنیت چه نوع سخت‌افزاری (نظامی و اقتصادی) آن چه از نوع نرم‌افزاری (امنیت روانی شهروندان) نقش بسیار مهمی در ایجاد توسعة پایدار برعهده دارد. می‌دانیم یکی از مؤلفه‌های تأثیرگذار در ایجاد شقوق مختلف امنیت یا بی‌ثباتی هر کشور، همسایگان آن می‌باشد.

دراین‌راستا، آنچه در چند سال اخیر، (با شدت بیشتر نسبت به گذشته) ذهن بسیاری از نخبگان سیاسی و فکری و نیز افکار عمومی ایران را مشوش نموده، ادعاهای امارات متحده عربی درمورد مالکیت جزایر ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک و همچنین نسبت دادن نام خلیج عربی به‌جای نام خلیج فارس از جانب اعراب حاشیة خلیج فارس می‌باشد.


درمورد ابعاد گوناگون این مسئله به‌خصوص نادرستی ادعاها به کرات گفته و نوشته شده است، اما آنچه در این میان اهمیت دارد؛ راه‌های پراگماتیستی مقابله با طمع‌ورزی همسایگان عرب است.


برای مقابله با چنین ادعاهایی بدون ایجاد تنش در روابط با همسایگان، دو رویکرد باید در دستورکار دستگاه‌های متولی قرار گیرد: نخست، اقدامات پیشگیرانه با محوریت دیپلماسی رسمی که بستر چنین ادعاهایی را از بین می‌برد و دوم، اقدامات تکمیلی با محوریت دیپلماسی عمومی و فرهنگی.

1) رویکرد پیشگیرانه با محوریت دیپلماسی رسمی، در اتخاذ دیپلماسی رسمی رفتارشناسی همسایگان عرب اهمیت بسیار دارد. کشورهای حاشیة خلیج فارس ازنظر منابع سخت‌افزاری و نرم‌افزاری جزو ریزقدرت‌ها در نظم جهانی قلمداد می‌شوند. رفتار چنین کشورهایی در نظام بین‌الملل برخاسته از مرکزیت سیستم بین‌المللی می‌باشد. یعنی این کشورها مجبورند با توجه به فضا و شرایط بین‌المللی و موقعیت همسایة قدرتمند خود در نظم بین‌المللی، رفتار خود را با آن کشور تنظیم کنند. ازاین‌رو، زمانی‌که تنش میان ایران و مرکزیت سیستم بین‌الملل افزایش می‌یابد؛ به همان میزان گفتمان تنازعی مالکیت محور در خلیج فارس نیز تشدید می‌شود.


ازاین‌رو، مهم‌ترین پیش‌نیاز عدم تکرار چنین ادعاهایی حرکت معقول و حساب‌شدة دستگاه‌های متولی تنظیم روابط ایران و نظام بین‌الملل برای تنش‌زدایی در روابط خارجی کشورمان می‌باشد.


علاوه‌براین، باید بدانیم حاکمیت واقعی در حقوق بین‌الملل زمانی محرز می‌شود که چتر حمایتی ـ امنیتی، انتظامی و رفاهی یک دولت به‌طور فراگیر و پی‌درپی بر فراز منطقه گسترده باشد. بنابراین اهالی خلیج فارس چه فارس و چه عرب باید از نظر رفاه از متوسط جامعه ایرانی بالاتر باشند تا احساس کنند در جایی زندگی می‌کنند که به آن تعلق دارند و به آنها توجه می‌شود. بنابراین باید به امور رفاهی و اجتماعی ساکنان خلیج فارس و ایجاد زیرساخت‌های زندگی و ایجاد فضای سالم و پررونق کسب‌وکار به‌خصوص در این جزایر توجه کرد.


اقدام دیگری که با این رویکرد می‌توان انجام داد، اعلام رسمی و جهانی جزایر سه‌گانه به‌عنوان مناطق صلح و گردشگری بوده که لازمة آن ایجاد استانداردهای بین‌المللی توریستی در این سه جزیره است. این اقدام هم دستاوردهایی برای دیپلماسی عمومی ایران دربر خواهد داشت و هم پایانی بر جنگ‌های تبلیغاتی اعراب خواهد بود که به‌عنوان مثال چندی قبل در رسانه‌های منطقه و جهان از حضور نیروهای اماراتی در جزایر سه‌گانه خبر می‌داد. با این اقدام این امکان برای رسانه‌های خارجی بی‌طرف و افکار عمومی جهان برای روبه‌رو شدن با حقیقت فراهم می‌شود.
 

2) اقدامات تکمیلی با محوریت دیپلماسی عمومی و فرهنگی: همان‌طور که می‌دانیم در دیپلماسی عمومی و فرهنگی مخاطب افکار عمومی جهان است. براین‌اساس، مجموعه‌ای از اقدامات زیر می‌تواند مالکیت‌طلبی کاذب اعراب حاشیة خلیج فارس را سلب کند:


الف) حقانیت مالکیت چندهزار سالة ایران بر خلیج فارس انکارناپذیر است، ولی باید توجه داشت در آنارشی نظام بین‌الملل، برای مدعی بودن لازم نیست حتماً مالک باشی. امارات متحده عربی با بهره‌گیری از رسانه‌های جهانی و میلیون‌ها دلار هزینه، محققان را از سراسر دنیا جمع می‌کند تا تاریخ بسازند و برای حاکمیت عربی بر خلیج فارس و تغییر نام آن تاریخ‌سازی کنند. ازاین‌رو، برای حاکمیت اعراب بر جزایر سه‌گانه، کتاب و مقالات زیادی نوشته شده است که در مقام قیاس نمی‌توان با انتشارات ایران در این حوزه مقایسه کرد. بنابراین جای تأمل بیشتر و مشوق‌های حمایتی برای ناشران ایرانی و حتی خارجی  به‌خصوص در کشورهایی مانند لبنان که آزادی مطبوعات چشمگیر است و ناشران بین‌المللی بی‌طرف بسیاری وجود دارد، دراین‌زمینه احساس می‌شود.


ب) حمایت از سازمان‌های مردم‌نهاد بین‌المللی در بازگویی حقیقت، تأثیرگذارتر از برگزاری همایش‌های دولتی (که در ایران بسیار رایج گردیده است) است؛ چراکه سمن‌ها توان بیشتری نسبت به دولت‌ها در جذب محققان بین‌المللی برای شرکت در سمینارها و همایش‌های مربوطه داشته و می‌توانند نقص همایش‌های معمول را برطرف سازند. متأسفانه به‌طور عمده کنفرانس‌های مرتبط ایرانی بیشتر جنبة جشنواره دارد بنابراین تأثیرگذاری بسیار محدودی در آگاهی افکار عمومی جهان داشته‌اند.


ج) متولی دستگاه دیپلماسی فرهنگی (سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی) کشور باید برای فرهنگ‌سازی و تکرار نام خلیج فارس در ادبیات محاوره‌ای و رسانه‌ای برنامه‌ریزی‌های مناسبی انجام دهد تا نام خلیج فارس در کشورهایی که حداقل ایران در آنها رایزنی فرهنگی دارد با برگزاری جشنواره‌های فرهنگی اعم از نمایش فیلم، برگزاری نمایشگاه‌های مرتبط، همایش‌های رسانه‌ای، دانشگاهی و آکادمیک در آن کشورها و یا نشر و ترجمه آثار مرتبط مانند اطلس خلیج فارس (که مجموعه نقشه‌های خلیج فارس از عهد باستان تاکنون می‌باشد) در کشورهای میزبان با همکاری مرکز نشر و ساماندهی ترجمه طنین‌انداز گردد. علاوه‌براین، این سازمان می‌تواند در کشورهایی که کرسی‌های ایران‌شناسی وجود دارد با ایجاد بخش خلیج فارس بر وسعت اقدامات خود در زمینه‌های ذکرشده بیش از پیش بیفزاید.


د) در این جزایر می‌توان آثار تاریخی یا طبیعی «مانند قلعة پرتغالی‌ها که به‌عنوان نماد مبارزه ایران با استعمار شناخته می‌شود» یافت. سازمان گردشگری و صنایع دستی می‌تواند آنها را در ردیف ثبت جهانی قرار دهد حتی درصورت عدم ثبت آنها در میراث جهانی این اقدام اثرات خود را بر افکار عمومی برجای خواهد گذاشت. باید توجه داشت، بسیاری از این آثار تاریخی به‌دلیل بی‌توجهی متأسفانه در معرض نابودی هستند و اقدام عاجل می‌طلبند.


در پایان، با توجه به اهمیت موضوع و تأثیر مخربی که این ادعاها بر غرور ملی هر ایرانی می‌گذارد و همچنین تعدد دستگاه‌های دولتی تأثیرگذار بر روند نامشروع جلوه دادن ادعاهای اعراب، لزوم تأسیس یک دبیرخانه دائمی به ریاست رئیس‌جمهور محترم و حضور وزیر خارجه، دبیر شورای عالی امنیت ملی، وزیر اقتصاد و دارایی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برای تنظیم سیاست‌ها و اقدامات دستگاه‌های ذی‌ربط دراین‌راستا بسیار ضروری می‌باشد.