رابطه بین سیاست و دین در اروپا

بررسی رابطه بین کلیسای کاتولیک روم و اتحادیه اروپا؛


 
 
تعاملات بین کلیسای کاتولیک و اتحادیه اروپا، پیوسته طی بیست سال گذشته در حال افزایش بوده است؛ به‌ویژه که پس از امضای معاهده لیسبون، تماس‌های غیررسمی بین کلیسا و اتحادیه، از ارتباطات قدیمی ـ عمدتاً غیررسمی ـ به‌سمت روابط رسمی‌تر و نهادینه‌تر گرایش یافته است. کلیسای کاتولیک روم (RCC) به‌تدریج و به شکل نیمه‌خودکار حضور خود در بروکسل را از طریق نمایندگان مستقیم خود (OMECE) و سایر سازمان‌های کاتولیک افزایش داد. موضوعی که به اندازه نمایش سیاسی رسمی کلیسا در اتحادیه اروپا مهم است، نقش اساسی فعالیت‌های کلیسای کاتولیک روم می‌باشد که حول شبکه تقریباً نامرئی تماس غیررسمی جریان دارد و به تعاملات بین دین و سیاست در اروپا وسعت می‌بخشد.
ظهور دین در سیاست بین‌الملل، اغلب به‌عنوان روندی بدیهی طی دهه‌های اخیر در نظر گرفته شده است؛ اما دقیقاً چه نکته جدیدی درخصوص دین در روابط جهانی وجود دارد که چنین توجه فراوانی را به‌سمت خود معطوف کرده است؟ آیا رشد فزاینده دین‌باوران در ادیان بزرگ بر این مسئله تأثیر گذاشته یا گرایشات بنیادگرایانه فزاینده پیرامون آنها؟ شاید بتوان گفت تشدید تأثیر دین در تعارضات بین‌المللی و خرده ملی یا اهمیت بیشتر موضوعات مذهبی در عرصه مردمی بر این جریان تأثیر گذاشته باشد. از سوی دیگر، چرخش مذهبی را شاید بتوان تنها پدیده موقتی مرتبط با موضوعات بحث‌برانگیزی به‌شمار آورد که موجب بروز تعارض بین دین و نظم سکولاری می‌گردد. تعاملات بین دین و سیاست، اَشکال مختلفی در قسمت‌های مختلف جهان به خود می‌گیرد.

نظریه سکولاریسم
درک نقش دین در سیاست (بین‌الملل) بدون اشاره به مفهوم سکولاریسم غیرممکن است. همین اواخر بسیاری از صاحب‌نظران برجسته دانشگاهی، به‌ویژه در عرصه جامعه‌شناسی رشته دین، از این دیدگاه حمایت کردند که نقش سیاسی آینده دین به‌تدریج تضعیف می‌شود؛ زیرا نهادهای مذهبی و مردمی رفته‌رفته از هم می‌پاشند و دین به تحول خود از یک تلاش جمعی اثبات‌شده به مجموعه‌ای از باورهای خصوصی ادامه می‌دهد. با این حال، نقد سکولاریسم نشان داده که موقعیت اروپا تا چه حد در ایجاد و ساختارشکنی نظریه‌ها استثنایی بوده است. نسل صاحب‌نظران عمدتاً اروپایی به اشتباه بر این باور بودند که سکولاریسم پدیده‌ای اجتناب‌ناپذیر است و هرم اساسی مدرنیسم که در اروپا رایج است، به‌طور خودکار به شکلی تغییرنیافته در سایر قسمت‌های دنیا نیز پذیرفته خواهد شد. پیش‌بینی حذف دین از زندگی مردم و حرکت آن به‌سمت عرصه خصوصی، معمولاً با کاهش حضور در کلیسا و اتخاذ عقاید مذهبی و یا کاهش اهمیت ادیان در زندگی سیاسی و اجتماعی توأم بوده است. تفکیک نهادی هیئت‌های دینی و سیاسی و باور به خروج دین از گفتمان عمومی (به‌ویژه سیاسی) با فرهنگ روزمره در ارتباط بود. اگر مستقیماً به نتیجه بحث‌های آکادمیک داغ درخصوص سکولاریسم بپردازیم، مشخص می‌شود که هژمونی سکولاریسم آکادمیک هرگاه مورد بررسی قرار گرفته، با ابهامات و نکات نامشخصی مواجه شده است.

مناسبات کلیسای کاتولیک روم و اتحادیه اروپا
در اینجا به بررسی عاملی مذهبی، یعنی کلیسای کاتولیک روم و تعاملات سیاسی‌اش با اتحادیه اروپا پرداخته می‌شود. در بخش‌های قبلی، به دو نتیجه اساسی دست یافتیم: اول اینکه در حالی که ادعا درباره سکولاریسم جهانی جوامع مدرن از چند جبهه مورد چالش قرار گرفته‌اند (به‌ویژه تا جایی که به جوامع غیرغربی مربوط می‌شود)، اما باورهای اساسی نظریه سکولاریسم همچنان در اکثر بخش‌های اروپا جاری است؛ بدین سبب، اتحادیه اروپا اغلب نمونه اعلای روند سکولاریسم به‌شمار می‌رود. دوم اینکه، ظهور ارتباط سیاست با دین، روندی است که بر کلیسای کاتولیک روم و نقش آن در سیاست جهانی اثر گذارده است. بنابراین، این پرسش مطرح می‌شود که کدام‌یک از این روندهای متناقض، بیش از دیگری بر اروپا حاکم است؟ آیا نقش کلیسا به‌دلیل سکولاریسم کنونی حاکم بر جوامع اروپایی کاهش یافته یا به لطف تشدید نقش سیاسی دین در عرصه عمومی تقویت شده است؟
اکثریت فراوانی از تمامی مقالات مرتبط با رابطه بین اتحادیه اروپا و کلیسای کاتولیک روم فقط (حدوداً) طی ده سال گذشته به چاپ رسیده‌اند. گرچه آثاری هم تا قبل از این تاریخ به چاپ رسیده‌اند که موضوع آنها نقش دین در اروپاست، اما ما در حال حاضر به بررسی احیای مجدد آثار جدید درخصوص اشکال اروپایی سکولاریسم، رویکردهای تنوع مذهبی و سایر پرسش‌های کلی پیرامون وجود دین در عرصه عمومی می‌پردازیم. از سویی، ادبیات اخیر تلاش می‌کند به بررسی اسلام در اروپا، یا به طور کلی، عوامل مذهبی گوناگون مرتبط با مهاجرت بین‌المللی بپردازد. مطالعات صورت‌گرفته درخصوص کلیسای کاتولیک روم نیز شروع به شکل‌گیری کرده‌اند و بر تأثیر کلیسا بر دموکراسی‌سازی، لابی کردن آن در سطح اتحادیه اروپا و دخالت کلیسای کاتولیک روم در پیش‌نویس قانون اساسی اروپا و فعالیت‌های صلح‌طلبانه تمرکز نموده‌اند. این موارد ما را به‌سمت پرسش دوم رهنمون می‌کنند: آیا رشد مطالعات آکادمیک درخصوص دین در اروپا که متمرکز بر نقش کلیسای کاتولیک روم در قاره است، با رشد واقعی فعالیت‌های سیاسی کلیسای کاتولیک روم در اروپا ارتباط دارد؟ ارتباط بین کلیسا و اتحادیه اروپا چندگانه‌اند؟ به‌نظر می‌رسد می‌توان آنها را به ابعاد مختلفی به شرح ذیل تقسیم کرد: روابط دیپلماتیک بین اتحادیه اروپایی و واتیکان ، گفتگوی رسمی بین کمیسیون اروپایی و یا سایر نهادهای اتحادیه اروپا با هیئت‌های مذهبی همچون کلیسا، مجمع قانون‌گذاری اتحادیه اروپا و نیز ارتباط شخصی و غیررسمی بین سیاستمداران و سران کاتولیک و اتحادیه اروپا.

رابطه بین کلیسای کاتولیک روم و اتحادیه اروپا: بُعد کاتولیک
برای شرح روابط بین اتحادیه اروپا و کلیسای کاتولیک روم، مجبوریم ساختارهای نهادی پایه رابطه بین این کلیسا را که اختصاصاً برای تقویت روابط گسترده با اتحادیه شکل یافته‌اند معرفی کنیم. قوی‌ترین نهاد کاتولیک که به‌صورت مستقیم نمایندگی کلیسای کاتولیک روم را برعهده دارد، کنفرانس شورای اسقف‌های اتحادیه اروپا (COMECE)  می‌باشد. COMECE در سال 1980 پس از اولین دور انتخابات مستقیم پارلمان اروپا (1979) تأسیس شد. COMECE این رخداد را گسترش افق‌های جدید به‌منظور همکاری بین کلیسای کاتولیک روم و جوامع اروپایی معرفی می‌کند، اما نهاد مهم دیگر در تأسیس شورای اسقفی اروپا، Aggiornamento و شورای دوم واتیکان بود. اهداف اصلی شورای اسقفی اروپا به شرح ذیلند:
نظارت و تحلیل فرایند سیاسی اتحادیه اروپا به‌منظور آگاه‌سازی و افزایش آگاهی کلیسا نسبت به توسعه سیاست و قانون‌گذاری اتحادیه اروپا، برقراری گفتگوهای منظم با نهادها (کمیسیون اروپا، شورای وزرا و پارلمان اروپا) از طریق نشست‌های سالانه رهبران مذهبی، سمینارهای گفتگومحور، کنفرانس‌های مختلف و شرکت در جلسات مشاوره کمیسیون اروپا، و ارتقاء آگاهی براساس آموزه‌های اجتماعی کلیسا درخصوص چالش‌های پیش روی اروپای متحد.
در حالی که از لحاظ رسمی، COMECE نماینده اعضای خود، یعنی اسقف‌هایی از دولت‌های عضو اتحادیه اروپاست و با کمیسیون اروپا در بروکسل در ارتباط است، از سویی، COMECE و ریاست آن اغلب موضوعاتی را مطرح می‌کنند که اهمیت خاصی برای کلیسا دارند و از سوی دیگر، ریاست اغلب موضوعات مورد بحث اتحادیه را ادامه می‌دهد و آنها را در مسیر دستور کار جلسات COMECE تصویب می‌کند. این موضوعات شامل مفاهیمی همچون توسعه پایدار، چالش‌های جدید عرصه محیط زیست و غیره‌اند. نکته جالب این است که این موضوعات اغلب بُعدی تئولوژیکال (فقهی ـ الهیاتی) پیدا می‌کنند؛ زیرا COMECE با ارائه استدلالات تئولوژیکی و نیز سایر استدلالات، از موقعیت دین در حیطه این موضوعات حمایت می‌کند.
شاخص‌ترین نمونه این تئولوژیکی‌سازی هم‌گرایی اروپایی، تأکید اتحادیه اروپا بر یکپارچه‌سازی اتحادیه اروپا و ضرورت غلبه بر گرایشات نژادپرستانه و بیگانه‌هراسی در جوامع اروپایی است، که کلیسای کاتولیک روم از طریق ارجاعات تئولوژیکی به جهانی بودن مفهوم رستگاری و کیفیت بشر در چشمان خداوند از آن حمایت می‌کند. به بیان دیگر، COMECE نه‌تنها به‌عنوان پلی رسمی بین کلیسای کاتولیک روم و اتحادیه اروپایی عمل می‌کند، بلکه در جهت اروپایی‌سازی کلیسا هم تلاش می‌کند و فرایند هم‌گرایی را به ارائه توجیهات کلامی در قبال آن مشروعیت می‌بخشد.
نهادهای کاتولیک دیگری هم وجود دارند که نقش بارزی در سیاست اتحادیه اروپا ایفا می‌کنند؛ حتی اگر ارتباط مستقیمی هم با واتیکان نداشته باشند. دو مورد از سازمان‌های کاتولیکی که نقش بسیار فعالانه‌ای در عرصه سیاست و مشاوره اجتماعی ایفا کرده‌اند عبارتند از: مرکز اجتماعی یهودیان اروپا و Caritas Europa. اگرچه یهودیان هیچگاه به‌طور رسمی نماینده وایتکان در بروکسل نبوده‌اند، اما آنها قبل از تأسیس COMECE، اطلاعاتی درباره فرایند هم‌گرایی به هیئت رهبری کلیسا ارائه دادند. امروزه، این مرکز با COMECE همکاری‌های فشرده‌ای به انجام رسانده؛ برای مثال، مشترکاً مجله‌ای به نام Europe Infos را منتشر ساخته است. این مرکز با کلیسای رستاخیز در سراسر دنیا  هم ارتباط دارد که فضای مناسبی برای گفتگو در میان افراد درگیر در فرایند هم‌گرایی به‌بار می‌آورد. COMECE، مرکز اجتماعی یهودیان اروپا و Caritas Europa به‌عنوان منبعی تخصصی برای سیاست‌گذاران آئین کاتولیک در اتحادیه اروپا هم عمل می‌کنند. آنها اغلب اظهارنظرهایی درباره قانون‌گذاری اتحادیه اروپا، به‌ویژه در رابطه با موضوعات اجتماعی، اخلاقی ـ زیستی و اخلاقی ـ محیطی ارائه می‌دهند. این هئیت‌ها سمینارهایی را نیز برگزار می‌کنند و تماس‌های رسمی و غیررسمی با سران فردی و سایر خرده‌گروه‌ها دارند. به‌طور کلی، هیئت‌های کاتولیک در بروکسل، درگیر چانه‌زنی با سیاستمداران اتحادیه اروپا هستند و می‌کوشند آنها را وادارند تا از دیدگاه‌های کلیسای کاتولیک روم حمایت نمایند.
سایر نهادهایی که موضوعات مرتبط با اتحادیه اروپا را مطرح می‌سازند، شامل شورای کنفرانس‌های اسقف اروپایی (COMECE) نقش چندانی ایفا نمی‌کنند. تا جایی که به ECEE مربوط می‌شود، این نهاد تنها نماینده روحانیون از سایر کشورهای اروپایی نیز می‌باشد. بنابراین، در حالی که شورای کنفرانس اسقف‌های اروپایی  مواضع خود را درخصوص هم‌گرایی اروپایی گهگاه مشخص می‌سازد، ولی آگاهی آن از فعالیت اتحادیه اروپا بسیار سطحی است. اتحادیه اروپا به‌طور همه‌جانبه‌ای به فرایند هم‌گرایی در اروپا می‌پردازد، اما کلیسای کاتولیک روم یکی از چندین عضو اصلی (مثل کشورهای عضو اتحادیه اروپا) نیست. جریانی که به همان پیچیدگی تحول روابط نهادی بین کلیسای کاتولیک روم و اتحادیه اروپا بوده است، ایجاد روابط دیپلماتیک رسمی بین واتیکان و اتحادیه اروپا می‌باشد. Apostolic Nuncio نماینده مسئول جامعه اقتصادی اروپا در واتیکان از اوایل دهه هفتاد میلادی بوده است، اما فقط در سال 2006 بود که اولین رئیس نمایندگی اتحادیه اروپا در رم نماینده مسئول در واتیکان شد (ادامه دارد).