تحولات منطقه قفقاز جنوبی و ایفای نقش موثرتر توسط ایران در این منطقه استراتژیک
تحولات منطقه قفقاز جنوبی و ایفای نقش موثرتر توسط ایران در این منطقه استراتژیک
یکشنبه 4 مرداد 1394
قفقاز جنوبی مشتمل بر سه کشور آذربایجان، ارمنستان و گرجستان از منظر تضاد منافع روسیه و غرب و نیز به سبب همسایگی و مجاورت با ایران برای جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت زیادی است. در شرایط بحرانی کنونی بین روسیه با آمریکا و اتحادیه اروپا، منطقه قفقاز جنوبی که قبلا از نگاه غربیها دروازه و نقطه آغاز گسترش ناتو به شرق محسوب میشد، از اهمیت بیشتری در سیاست خارجی غربیها برخوردار است. در بین این سه کشور گرجستان به اندازهای که برای روسیه و ترکیه حائز اهمیت است به دلیل عدم مجاورت برای ایران نیست ولی جمهوری آذربایجان و ارمنستان به محل تلاقی منافع 4 بازیگر منطقهای و فرامنطقهای شامل روسیه، ایران، ترکیه و غرب (آمریکا و اتحادیه اروپا) تبدیل گشتهاند. هرچند تاکنون در ترتیبات منطقهای قفقاز جنوبی نوعی جبههبندی صورت گرفته بود و دو محور متقاطع روسیه ـ ارمنستان ـ ایران و جمهوری آذربایجان ـ گرجستان ـ ترکیه ـ غرب در مقابل یکدیگر قرار داشتند ولی هرکدام از بازیگران این محورها به اقتضای منافع خود در موارد خاص سیاست مجزایی از محور خود اتخاذ کردهاند. بهطور مثال روسیه به مثابه بزرگترین حامی ارمنستان در سال 2010 در جریان تلاش غربیها برای امضای پروتکلهای عادیسازی مناسبات ترکیه و ارمنستان با فشار مقامات ارمنستان را وادار به امضای این پروتکلها کرد و هرچند این پروتکلها تاکنون به نتیجه نرسیده است ولی فرصتطلبی روسها را نشان میداد که مایل نبودند در این توافق نباشند.
در شرایط کنونی بحران قرهباغ گرهگاه منطقه قفقاز است و در این بحران منطقهای گروه مینسک (شامل روسیه، آمریکا و فرانسه) و ترکیه به طور مستقیم و غیرمستقیم جزئی از ساختار حل مساله محسوب میشوند ولی ایران از این فرآیند کنار گذاشته شده است. به اعتقاد برخی، جمهوری اسلامی ایران به دلیل مخالفتهای روسیه تلاشهای اولیه خود در دهه 1990 میلادی برای حل بحران قرهباغ را دنبال نکرد زیرا ساقط کردن هواپیمای ایرانی در جریان میانجیگریهای مقامات ایرانی توسط ارمنستان به دستور روسیه صورت گرفت. در اوضاع کنونی جمهوری آذربایجان از حیث درآمد ملی و قدرت اقتصادی بسیار قویتر از ارمنستان است. این جمهوری غنی از منابع نفت و گاز در دو دهه گذشته بدون سرو صدا مشغول پیشرفت اقتصادی و سرو سامان دادن به اقتصاد بعد از جنگ قرهباغ شد و اکنون در رشد اکثر شاخصهای اقتصادی و توسعه از کشورهای منطقه از جمله روسیه، ایران و ترکیه جلوتر حرکت میکند. این در حالی است که ارمنستان به دلیل اینکه از نظر سرزمینی کشوری بسته و فاقد دسترسی به دریا بوده و مرزهایش با آذربایجان و ترکیه بسته است، از نظر اقتصادی تا اندازه زیادی وابسته به ایران و روسیه است. اگر از منظر تحولات هستهای و احتمال توافق ایران و غرب و رفع تحریمها به موضوع نگاه کنیم و در کنار این استمرار بحران اوکراین و کریمه و تنش بین روسیه و غرب را در نظر آوریم، میتوان گفت که در صورت عزم و اراده مقامات دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان، مناسبات اقتصادی دو کشور که در حال حاضر بسیار پایینتر از سطح مورد انتظار از ظرفیتهای موجود قرار دارد به چند برابر کنونی قابل افزایش خواهد بود.
هرچند در عدم رشد مناسب روابط اقتصادی ایران و آذربایجان در سالهای گذشته عوامل تکنیکی مانند ساختار اقتصادی دو کشور و مکمل نبودن اقتصاد دو کشور برای همدیگر به دلیل داشتن محصولات مشابه، بیتاثیر نبوده است ولی شاید بتوان اصلیترین عامل را اختلافات سیاسی بین دو کشور تلقی کرد. واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران در موضوعی مانند محدودیت فعالیتهای مذهبی در جمهوری آذربایجان بیش از حد مورد انتظار انرژی صرف میکند بهگونهای که متهم به دخالت در امور داخلی آذربایجان و ساقط کردن دولت ملی این کشور میشود ولی در موضوع قرهباغ که اصلیترین موضوع برای هر شهروند جمهوری آذربایجان است، نهتنها ایران تاکنون تلاش سازندهای صورت نداده است بلکه گاهی از اعلام تعلق قرهباغ به جمهوری آذربایجان امتناع کرده است. این جهتگیریها سبب ایجاد خلاء عظیمی در روابط دو کشور شده که این خلاء را عواملی مانند اسراییل و آمریکا پر کردهاند.
از سوی دیگر صرفنظر از اینکه حمایت اقتصادی ایران از ارمنستان در شرایطی که این کشور از دو طرف ترکیه و آذربایجان در محاصره اقتصادی بود، در زمان خودش سیاست درستی بوده یا نه، اکنون زمان آن است که ایران از سرمایهگذاری سیاسی صورت داده بر روی ارمنستان بهرهبرداری نماید و در گردن نهادن این کشور به قطعنامههای چهارگانه شورای امنیت سازمان ملل متحد در تخلیه اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان، تاثیرگذار باشد.
نظر شما