دموکراتیزه کردن قدرت در ترکیه

رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه بسته پیشنهادیاش را برای دموکراتیزه کردن قدرت اعلام کرده است. هرچند بسته دموکراسی اردوغان با توجه به شرایط خاص ترکیه گامی به جلو تصور شده است ولی با استقبال چندانی روبه رو نشده است. لااقل میتوان گفت در طیف قومی با گرایشهای چپ »کرد» و در طیف قومی ترک با گرایش محافظهکارانه و ملیگرایانه نه تنها با استقبال روبه رو نشده، بلکه آشکارا با مخالفت روبه رو شده است. پرسش اصلی اکنون این است که دولت اسلامگرای حزب عدالت و توسعه در پیشبرد اهدافی که برای خود تعریف کرده است و امیدوار است از طریق بسته دموکراسی اردوغان به آنها دست بیابد تا چه اندازه میتواند توفیق بیابد و یا با ناکامی روبه رو گردد؟
ناکامی یا توفیق بسته پیشنهادی اردوغان به عوامل زیادی بستگی خواهد داشت که همه آنها در اختیار دولت وی نیست. علت آن است که در کلیت جامعه ترکیه برداشتهای یکسانی از آینده این کشور و جایگاهش در منطقه و در سطح بینالملل وجود ندارد. بهطوری که میتوان گفت ترکیه امروز بهلحاظ هویتی هنوز جایگاه تثبیت شدهای پیدا نکرده است و دولت حزب عدالت و توسعه نیز بهرغم انتظارات و شعارهای داده شده است نتوانسته است هویت واقعی تثبیت شدهای برای ترکیه دستوپا کند. ترکیه بهلحاظ هویتی در شرایط کنونی با انتظار سهگونه هویت روبه رو است و نیروها در داخل این کشور بر همیناساس و حول همین محورها سازماندهی شدهاند. این سه هویت را میتوان چنین خلاصه کرد.
1. هویت اسلامی مبتنی بر میراث خلافت اسلامی عثمانی
2. هویت ترکی بر مبنای میراث تاریخی امپراطوریهای ترکتبار آسیای مرکزی
3. هویت اروپائی با نگاه محوری به پذیرش در اتحادیه اروپا
واقع امر آن است که این سه هویت در ترکیه وارد چالش شدهاند و هر کدام نیروهای خاص خود را دارند. منتها مشکل در این است که اقلیتهای مؤثر قومی غیرترک تبار ترکیه در این چالش هویتی حضور ندارند و ایدهآلهای آنها برای آینده، متفاوت از اکثریت ترک این کشور شده است. کردهای ترکیه و علویهای این کشور را میتوان مهمترین قومیتهای غیرترک آن بهحساب آورد که چالش بر سر قدرت را از زاویه منافع قومی خود و متضاد با انتظارات قومی ترکها پیمیگیرند. دموکراتیزه قدرت در چنین فضایی در ترکیه بیش از آنکه از فرضیههای واقعی که لازمه تحقق احتمالی آن است برخوردار باشد، بیشتر آرمان جناح اسلامگرا برای حفظ قدرت تصور شده است. مخالفتها با طرح پیشنهادی اردوغان در همینراستا قابل توضیح میشود. جهتگیریهای اولیه حزب عدالت و توسعه برای برجسته کردن قدرت تاریخی عصر خلافت عثمانی در واقع با این هدف صورت گرفت که اسلامگراها را در مقابل ادعای کسب هویت اروپایی یا ترکی تقویت کند و افکار عمومی را به قدرت ملموستر که فاصله زمانی آن فاصله چندانی با ذهنیت قدرتطلب ترکها ندارد متوجه سازد. روشن است که این امر واکنشی در مقابل خودداری اروپا به پذیرش ترکیه بهعنوان یک کشور عضو اتحادیه اروپا بود. منتها در همان حال نتوانست تمامی مردم ترکیه را در یک مسیر قرار دهد و دیدگاههای متنوع را بههم نزدیک سازد. از اینرو میتوان گفت که در بحث هویتطلبی جامعه ترک همچنان دچار تشتت باقی مانده است.
اهمیت این موضوع برای حفظ ثبات داخلی ترکیه در آن است که هواداران هر کدام از هویتهای سهگانه حقی انحصاری برای خود قائل هستند و جداً بر این باورند که آینده ترکیه در گرو پذیرش هویت موردنظر آنهاست. در عینحال در ارتباط با نگاه به اروپا میتوان از میان هر دو جریان عظمتطلب اسلامگرای خلافت اسلامی و عظمتطلب پان ترکیسم، افرادی را یافت. علت شاید آن باشد که در ذهنیت ترکها وضعیت برتر اروپا پذیرفته شده است و اختلافی اگر هست در ارتباط با عدم پذیرش ترکیه در جمع اتحادیه اروپا است و اگر نه جریان اسلامگرا و جریان پانترکیسم با اندک تفاوتهائی تمایل به اروپایی شدن ترکیه دارند هرچند که شدت و ضعف آن متفاوت بهنظر میرسد. جهتگیری هویتطلبان اسلامگرا را بهطور طبیعی بهطرف دنیای اسلام و عرب است و جهتگیری هویتطلبان ترک پان ترکیسم بهطرف اقوام ترکتبار آسیای مرکزی و ترکمنستان شرقی یا ایالت سینکیانگ چین به اضافه اقلیتهای ترکتبار در سایر کشورها که توانستهاند تاکنون هویت ترکی خود را حفظ نمایند، میباشد. حزب عدالت و توسعه خود را نماینده تفکر و هویت اسلامگرا میداند و حزب راستگرای جمهوری خلق از هویت پان ترکی حمایت میکند. «داوود اوغلو» وزیر امور خارجه دولت اردوغان را میتوان مهمترین تئوریسین هویت اسلامی ـ خاورمیانهای ترکیه بهحساب آورد که به نحو مؤثری توانست سیاست منطقهای ترکیه تا پیش از بروز تحولات خاورمیانه را بهپیش ببرد و هویت اسلامی ترکیه را قابل فهم و دفاع برای اکثریت مسلمانان در منطقه بسازد. محور این تفکر در «سیاست تنشزدائی» با همسایگان ترکیه تبلور یافت و در مدت کوتاهی چنین بهنظر میرسید که میتواند موفقیتآمیز باشد. اما در عمل چنین نشد و مسئله فلسطین و رژیم اسرائیل از یکطرف و بروز بحران در سوریه از طرف دیگر سیاست خارجی «داوود اوغلو» را با شکست روبه رو ساخت. این وضعیت میتوانست فرصت بالقوه مساعدی در اختیار هواداران هویتطلب پانترکی و یا هویتطلب اروپائی بهدست دهد. شاید هم راز اصلی اصلاحات دموکراتیک موردنظر اردوغان در همین واقعیت نهفته باشد و قصد او در همان حال که حفظ قدرت در دست اسلامگراها است، ایجاد مصونیت در مقابل رشد هویتطلبیهای پان ترکی جمهوری خلق و لائیکهای ترکیه از یک طرف و هویتطلبهای اروپائی خارج از برنامه و کنترل دولت اسلامگرا از طرف دیگر باشد.
با اینحال واقعیتهای متنوعتری در اصلاحات «دموکراتیک اردوغان» وجود دارد که نمیتوان از اهمیت آنها غفلت کرد. لااقل در آن بخش از اصلاحات که به قومیت «کُرد» مربوط میشود میتوان گفت که یکی از دلایل ارزیابی اروپا از اینکه کشور ترکیه را با استانداردهای اروپایی همخوان نمیداند، وضعیت اقلیت «کُرد» در این کشور است. ترکیه در نگاه اروپا مادامیکه «کردها» به حقوق مساوی با جمعیت اصلی ترک در ترکیه دست نیابند نمیتواند ترکیه را مطابق استانداردهای اروپایی، دموکراتیک بهحساب بیاورد. اینکه ترکیه در پشت دروازه اتحادیه اروپا بلاتکلیف نگاهداشته است بیارتباط با همین واقعیت نیست. اما اصلاحات دموکراتیک اعلام شده اردوغان با انتظارات «کردها» فاصله زیادی دارد و به سختی میتواند در اروپا نیز توجهی را بهخودش جلب کند. واقعیت آن است که اردوغان در اعلام بسته دموکراتیکاش ملاحظات جدی داشته است و بهدرستی میداند که ازنظر گرایش راست پانترکی حزب جمهوری خلق و پیروان «آتاتورک»، همین میزان محدود از اصلاحات دموکراتیک غیرقابل پذیرش است و طرح وی را طرحی مستقل از توافقات پشت پرده با عبداله اوجلان «رهبر زندانی کردها» ارزیابی میکنند. در همان حال به این واقعیت نیز آگاه است که طرح اصلاحات دموکراتیک وی توجه «کردها» را نیز بهخود جلب نخواهد کرد زیرا که مطالبات قومی «کردها» بیش از تدریس به زبان کردی در مدارس خصوصی است. موضوعی که همین حالا در خانه هر «کردی» بهصورت پنهانی رواج دارد و رعایت محدود آن نمیتواند به مشکلی قومی و ریشهدار تاریخی و با مطالبات گسترش یافته پایان دهد.
اما حقیقت آن است که دولت اسلامگرای ترکیه با تمامی موانع و مشکلاتی که وجود دارد یک گام در جهت دموکراتیزه کردن قدرت برداشته است و میتوان تصور کرد که این گام مقدماتی است و اگر اردوغان از این آزمایش پیروز بیرون بیاید و در انتخابات بعدی بتواند قدرت حزب عدالت و توسعه را حفظ کند گامهای جدیتری برخواهد داشت. در این مسیر عامل «اروپا» و عامل «کرد» هر دو میتواند پیروزی یا شکست برنامههای اصلاحی اردوغان را رقم بزند. اکنون اردوغان در مسیر قرار گرفته و برای حل نهائی چالشهای هویتی ترکیه میباید اقداماتی عملی را مورد توجه قرار دهد و اگر نه دور از ذهن نخواهد بود که بهرغم ادعای ارائه الگوی اسلامی قدرت که مدعی است میتواند اسلام و مدرنیته، اسلام و دموکراسی و اسلام و توسعه را انحصاراً در اختیار گیرد، خود درگیر بیداری اسلامی از نوع بهار عربی آن شود و بلائی که در سوریه بر سر دولت بشار اسد نازل شده و دولت ترکیه در آن ایفای نقش کرد، بر سر ترکیه نیز نازل شود.
نظر شما