روابط ایران و عربستان؛ آغاز مرحلهای نوین
بیش از یک سال از انتخاب آقای روحانی و آغاز گفتمان نوین سیاست خارجی ج.ا.ایران گذشته است؛ گفتمانی که حداقل در چهارچوبی کلان و با توجه به تاریخ روابط ایرانی ـ عربی، باید مورد استقبال کشورهای عربی و ازجمله عربستان سعودی قرار میگرفت. در این دوره، ایران اشارههای متعددی دالبر تمایل به تحکیم روابط خود با عربستان بروز داد. ازجمله این نشانهها، سخنان رئیسجمهور درمورد اهمیتی که ایران برای روابط خود با ریاض قائل است و نیز مقاله آقای ظریف در روزنامه عربستانی الشرق الأوسط بود. درمقابل، عربستان و برخی دیگر از کشورهای منطقه عربی، نگرانیهای خود را از توافق اولیۀ ایران و ١+٥ کتمان نکردند. بیم این کشورها عمدتاً مبتنیبر این تصور کلیشهای بوده که این توافق با نزدیک کردن ایران به غرب، منافع این کشورها را به مخاطره خواهد افکند. این نگاه البته ریشه در تاریخ ناهموار روابط دوجانبه و چندجانبه ایران با کشورهای عربی دارد.
در ماههای اخیر، رسانههای منطقهای اخباری مبنیبر میانجیگری عمان میان ایران و عربستان مطرح کردند. البته این اخبار هیچگاه رسماً تأیید نشد. در دیدار امیر کویت از تهران نیز گفته میشود وی حامل پیامهایی ازسوی عربستان است. در کنار تحرکات آرام و عزتمندانه ایران در راستای بهبود رابطه دوجانبه و درمقابل، واکنشهای محافظهکارانهتر عربستان به این تحرکات، توجه سایر کشورهای منطقه و پیگیری گسترده رسانههای منطقه جلب توجه میکند. این توجه گویای اهمیت روابط ایران و عربستان در سطح منطقهای است. طبعاً پروندههای درهمپیچیده منطقه و نقش برتر دو کشور در این پروندهها، چنین توجهی را توجیه میکند. برای کشورهای منطقه روشن است که هرگونه پیشرفت اساسی در پروندههای مشترک، نیازمند تفاهم و همکاری تهران و ریاض است. از این منظر، میتوان نوع روابط تهران و ریاض را بهمثابه متغیری اثرگذار در بررسی هرگونه تحول کلان در سطح منطقهای درنظر گرفت.
اما بهرغم تحول در گفتمان سیاست خارجی ایران و امیدهایی که درمورد ارتقای روابط ایران و عربستان برانگیخت، در یک سال پس از انتخاب آقای روحانی، تحول چندانی در روابط دوجانبه رخ نداد. مسئله به قالبهای دیرین ذهنی و ادراکات امنیتی دوجانبه مرتبط است. بهعلاوه، دو کشور نمیتوانند بهسادگی از پروندههای متعددی بگذرند که در سالهای گذشته آنها را رویاروی یکدیگر قرار داده است. فهم استراتژیکشان از صحنه تحولات و نیز رویکرد و اهداف رقیب، بر دوش هر تحولی در روابط دوجانبه سنگینی میکند. بااینحال، جهت این روابط تغییر کرده است. چنانچه روابط حدود یک دهه گذشته را در پیوستاری که در دو سویش سطح روابط عالی و تیره توصیف شده باشد قرار دهیم، خواهیم دید که رسیدن آقای روحانی به ریاستجمهوری ایران، جهت روابط را از نقطه تیره بهسوی نقطه عالی تغییر داد. از آن هنگام، ارسال اشارههای مبنیبر تمایل به بهبود رابطه بهتدریج بر تردیدهای اولیه فائق آمد.
نکته مهم، نوع نگاه ج.ا.ایران به عربستان و کشورهای عربی است. ایران روابط خود را با کشورهای منطقه از روابطش با غرب جدا میکند و همواره بر همین مبنا عمل کرده است. به همین دلیل، تنش با غرب ـ جز در مواردی استثنایی ـ هیچگاه به تشدید تنش با متحدان آن در منطقه نینجامید. این نکته بهویژه در ارتباط با نگرانی همسایگان عرب ایران بهویژه عربستان درمورد رسیدن ایران و ١+٥ به توافقی احتمالی، حائز اهمیت است. در کنار این واقعیت، نگاه تعاملی ایران جای میگیرد. آقای ظریف در مقاله خود، تحت عنوان «اولویت ما همسایگانمان» در الشرق الأوسط نوشت ازآنجاکه «سرنوشتمان بههمپیوسته» است، تأکید بر منافع هر کشور بدون درنظر گرفتن منافع طرف مقابل «بزرگترین توهم» خواهد بود. بدینترتیب، رئیس دستگاه دیپلماسی ج.ا.ایران، خطاب به عربستان اعلام میکند بازی با حاصل جمع صفر، نه مطلوب ایران و نه ممکن است.
اما چرا بهرغم این نشانههای مثبت، عربستان تحول رویکرد ایران را با تردید دنبال میکند. ازجمله بحثهایی که ازسوی تحلیلگران و ناظران عربستانی مطرح میشود آن است که سیاست خارجی ایران فاقد استمرار است. آنها برای نمونه به تفاوت رویکرد ایران در دورههای آقایان خاتمی و احمدینژاد اشاره میکنند و از این نکته استنتاج میکنند که نمیتوان به بهبود رابطه با ایران بهصورت مستمر امید داشت؛ اما واقعیت جدا کردن سیاست ایران درقبال کشورهای عربی و مجموعه غرب ازسوی ایران، عکس استدلال فوق را نشان میدهد. حتی در دوره آقای احمدینژاد، دیدارهای مکرر وی و مقامهای ایرانی، تلاشهای ایران را برای دور نگه داشتن تنش در روابط ایران و غرب از روابطش با عربستان و کشورهای عربی نشان میدهد. این درحالی است که در همان دوره، اسناد ویکیلیکس، همراهی عربستان با بدترین سناریوهای غرب برای ایران را نشان میداد.
درنتیجه، ازجمله مسائلی که ایران ـ بهرغم تلاش برای متحول کردنِ این واقعیت ـ باید بپذیرد آن است که عربستان همواره روابط خود با ایران را از دریچه رویکرد غرب به ایران مینگرد و تنظیم میکند. بنابر همین اصل، تحول در شیوه تعامل ایران و 1+5، انتظارها درمورد بهبود رابطه ایران و عربستان را افزایش داد. اکنون و پس از ماهها تردید درمورد چگونگی ازسرگیری تعامل سازنده، وزیر خارجه عربستان، آقای ظریف را برای اجلاس وزرای خارجه سازمان همکاری اسلامی دعوت کرد. این دیدار اگرچه در چهارچوب پروتکل سازمان یادشده صورت میگیرد، اما آشکارا برنامههایی فراتر از آن خواهد داشت.
به هر تقدیر، مسائل منطقهای گسترده و پیچیده بوده و تعامل دو کشور را با چالشهایی اساسی روبهرو میکند؛ اما مسئله مهم، گذار دو کشور از بیاعتمادی متقابل و آغاز تعامل سازنده است. فقط حلوفصل پروندهای مشترک میتواند قطار روابط و تفاهم دوجانبه را روی ریل بگذارد. دیدار آقای ظریف از جده ـ که در چهارچوب گفتمان حاکم بر سیاست خارجی دولت آقای روحانی صورت میگیرد ـ میتواند آغازگاه چنین تحولی باشد، به شرط آنکه ریاض نیز درقبال رویکرد نوین دولت آقای روحانی، رویکرد تقابلی سالهای اخیر خود را تعدیل کند. بهنظر میرسد چنین تحولی با حذف بندر بن سلطان از سیاست منطقهای عربستان آغاز شده باشد. لذا با توجه به تغییراتی که در رویکردهای دو طرف رخ داده است و با توجه به گذار از گفتمان تقابلی، سفر آقای ظریف را میتوان آغازگاه تحول اساسی در روابط دوجانبه دانست.
طبعاً دشواریهای چندبُعدی روابط ایران و عربستان که امروزه در پروندههای متعددی در منطقه آنها را رویاروی یکدیگر قرار داده است، بهسادگی قابل حل نیست. بااینحال، میتوان امیدوار بود که مسائل گامبهگام قابل حل هستند. کمک به گذار لبنان از خلأ ریاستی و انتخاب رئیسجمهور این کشور میتواند آغاز راه و وسیلهای برای نشان دادن حسننیت متقابل باشد. تلاش برای رویارویی با افراطگرایی در منطقه با توجه به توافقنامه امنیتی 2001 و تشریک مساعی در این زمینه، گام دیگری است که میتواند در کوتاهمدت مورد توجه قرار بگیرد. ایران و عربستان، سود مشترکی در تضعیف جریانهای افراطی دارند؛ زیرا همچنان که تجربه افغانستان نشان میدهد، استفاده ابزاری از آنها در یک پرونده، بهکارگیرنده را از تهدیدات آنها در آینده ایمن نمیکند. مسئله دیگر کاهش تنش شیعی ـ سنی است که جایگاه دو کشور نقشی محوری به آنها در این زمینه میدهد. تنشهای فرقهای، توان مدیریت منطقهای دو کشور را میکاهد و درعوض نقش بازیگران فرامنطقهای را در پروندههای حساس منطقه افزون میسازد. کاهش تنشهای فرقهای نیز پرونده دیگری است که امید میرود همراهی دو کشور در کوتاهمدت میتواند به ارمغان آورد. به هر تقدیر، تحول در روابط ایران و عربستان آغاز شده است، حال باید امیدوار بود این تحول در کوتاهمدت به پروندههای حساس منطقه سرریز کند.
نظر شما