اظهارات اخیر مرکل و بانکیمون درخصوص برنامۀ موشکی ایران: اهداف پیدا و پنهان
اظهارات اخیر صدراعظم آلمان و دبیرکل سازمان ملل درخصوص برنامۀ موشکی ایران در آستانۀ یکسالگی برجام، این ظن را که غرب اغراض سیاسی جهتداری را علیه دکترینهای دفاعی و محاسبات امنیت ملی ایران دنبال میکند تقویت نموده است.
در فروردینماه سال جاری، تنها با گذر مدت کوتاهی پس از رفع تحریمهای بینالمللی علیه ایران، آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان در نامهای به دبیرکل سازمان ملل متحد، بار دیگر به بهانۀ آزمایشهای موشکی، خواستار توجهی جدی به تقابل آزمایشهای موشکی ایران با قطعنامۀ 2231 شورای امنیت شدند. این کشورها مدعی بودند موشکهای ایران قابلیت هستهای داشته و قطعنامهای را که در تأیید توافق هستهای ازسوی سازمان ملل منتشر شده است زیرسؤال خواهند برد. آنها خواستار «پاسخی مقتضی» به آزمایشهای موشکی ایران بودند.
این اظهارات درحالی مطرح شده است که این روزها نگرانی کارشناسان عدم اشاعه، افزایش شمار فروندهای اف35، جنگندهای با قابلیت حمل تسلیحات هستهای، در کشورهای عضو ناتو است. ازسویدیگر، حتی به تأیید بسیاری از ناظران غربی، قطعنامه 2231 الزامآور نیست و در آن از ایران «درخواست» شده است بر روی موشکهایی با قابلیت حمل تسلیحات هستهای کار نکند. ایران با توجه به آنکه خود را پایبند الزاماتش تحت برجام میداند، کاملاً احتمال ساخت موشک هستهای یا بهعبارت ساده و صریح، تسلیحات هستهای را رد کرده است. بنابراین، به نظر میرسد اهداف پنهان و پیدایی، انگیزۀ بیان این اظهارات جدید ازطرف مرکل و بانکیمون درخصوص برنامۀ موشکی ایران هستند که در این موقعیت تحلیل آن بسیار ضروری به نظر میرسد.
اولین نکتهای که در گفتههای مرکل در آستانۀ نشست ورشو جلب توجه میکند، سیاست آلمانیِ نگاه مثبت به چین و روسیه است. وی در اظهارات اخیر خود تضمین امنیت طولانیمدت اروپا را با همراهی روسیه امکانپذیر دانسته و خواستار ادامۀ گفتگو بین روسیه و ناتو شده است. او با دفاعیخواندن اقدامات ناتو در شرق اروپا، این ظن را تقویت نموده که آلمان در سیاست خارجی خود برای روسیه در مقایسه با گذشته نقش بیشتری قائل است. گفتههای مرکل که به نظر بسیاری در پیشبینی مواضع تند اروپایی و آمریکایی در نشست ورشو مطرح شدهاند، ضمن حمایت از روسیه، برنامۀ موشکی ایران را تهدیدآمیز دانستهاند. در همین نشست، فرانسوا اولاند، رئیسجمهور فرانسه نیز اعلام نموده است که روسیه را نه تهدید، بلکه شریکی که گاه از زور استفاده میکند به حساب میآورد. اظهارات این دو مقام اگرچه شریک آمریکایی را در مقابل روسیه آرام نساخته و در نشست مذکور، آمریکاییها تقابل خود را با روسیه به نمایش گذاردند، اما نشاندهندۀ تلاش برخی کشورهای اروپایی برای ممانعت از چرخش نشست ورشو علیه روسیه بوده است. بهاینترتیب، از دید ناظران درحالیکه برنامۀ موشکی ایران تهدیدی علیه اروپا به حساب نمیآید، در نشست ورشو بهانۀ خوبی برای دورزدن موضوع اصلی یعنی تقابل غرب و روسیه بوده است. پوتین نیز در اظهارات خود ادعای وجود سپر موشکی ناتو علیه تهدید ایران را بیاساس خوانده است. کارشناسان غربی سپر موشکی آمریکا را جنگ سرد جدیدی علیه روسیه دانستهاند، و به نظر میرسد با توجه به اظهارات مقامات اروپایی، برنامۀ هستهای و موشکی ایران در اروپا به ابزاری سیاسی جهت حفظ شراکت این کشورها با روسیه تبدیل شده است.
بحث دیگر این است که جریانی فراآتلانتیکگرا در آلمان تلاش دارد با توجه به خروج انگلستان از اتحادیۀ اروپا پیوند آلمان و آمریکا را تقویت نماید و پس از برکسیت، آلمان را در جایگاه تأمینکننده و حافظ منافع آمریکا در اروپا قرار دهد. آلمان در این نگاه، بزرگترین اقتصاد فعلی اروپا و بهتعبیری رهبر غیررسمی آن محسوب میشود. از دید مرکل، خروج دیگر کشورها از اتحادیۀ اروپا فاجعهبار است، اما انگلستان نیز راه بازگشتی ندارد که این امر خود گویای جایگاهی است که آلمان در اتحادیه برای خود در نظر دارد. از دید مرکل، همکاری بیشتر آلمان و آمریکا، و تلاش برای شکلدهی به منطقۀ آزاد تجاری فراآتلانتیکی که برخی از سیاستمدارن آمریکایی آن را «ناتوی اقتصادی» مینامند، با تأکید بر این روابط به دست خواهد آمد. درنتیجه، بحث اوکراین و سیاست اروپا درقبال روسیه تأثیری عمده بر این روابط خواهند داشت و مدتهاست آلمان درصدد بازتعریف جدی سیاست همکاریهای فراآتلانتیکی خود است. بهاینترتیب، ایران و برنامۀ موشکی آن میتوانند نقشی جدی در حفظ تعادل در روابط خارجی آلمان ایفا کنند.
یکی دیگر از دلایل سخنان مرکل را میتوان در نفوذ لابی صهیونیستی در سیاستهای آلمان دانست. صدراعظم عملگرای کشوری که خود با اتهام سابقۀ کشتار یهودیان روبهروست، در تلاش برای گریز از این اتهام روابط نزدیکی با صهیونیستها دارد و پیش از این نیز اظهار کرده بود ایران باید رژیم صهیونیستی را بهرسمیت بشناسد. افزونبراین، با توجه تلاش سازمانهای اطلاعاتی آلمانی و صهیونیستی برای کارشکنی در جریان اجرای برجام، به نظر میرسد برنامۀ موشکی دستمایۀ جدیدی برای تبیین ایرانهراسی آنهاست. از آن جا که غالباً در پشت زمینۀ تمامی اظهاراتی که علیه برنامۀ هستهای ایران صورت میپذیرد، رد پای رژیم صهیونیستی را نیز میتوان دید، جای تعجبی وجود ندارد که نتانیاهو قبل از همه در پیامی خواستار توجه جدی به برنامۀ موشکی ایران شده و بر حفظ نظام تحریمهای هستهای علیه ایران تأکید ورزیده بود.
دراینمیان، سخنان دبیرکل سازمان ملل درخصوص برنامۀ نظامی و دفاعی ایران به دلیل جایگاه و نقش محوری وی نگرانکنندهتر است. درحالیکه لازم است او با آگاهی از حساسیت موضوع در پیادهسازی توافق ایران و 1+5 از پرداختن به تفاسیری متناقض با نص برجام هستهای بپرهیزد، متأسفانه خود فردی است که تاکنون بارها به مناقشات حول آن دامن زده است. اظهارات اخیر بانکیمون درخصوص آزمایشهای موشکی ایران، تحت این عنوان که این آزمایشها «با روح سازندۀ توافق هستهای ایران و قدرتهای جهان همخوانی ندارد»، بیش از هرچه تحت تأثیر مخالفان آمریکایی برجام به نظر میرسد. تصمیمگیری درخصوص اینکه آیا برنامۀ موشکی ایران قطعنامه شورای امنیت را نقض کرده یا خیر، برعهده شورای امنیت سازمان ملل است و بسیار احتمال دارد این امر اساساً پیگیری نشود، اما درواقع آنچه این وسط در تضاد با روح برجام رخ داده، اظهاراتی ازسوی مقام دبیرکل سازمان ملل مغایر با رویکرد واقعی ایران و عمل این کشور به تمامی الزامات خود بوده است.
البته بانکیمون در گذشته نیز بیطرف نبوده است و نقش او را در جریان مذاکرات نمیتوان عاری از ابراز مواضع جانبدارانه دانست. هرچند برخی در غرب بر این باورند که این اظهارات میتواند بهنوعی تلاش برای آرامنگاهداشتن مخالفان برجام و تأکید بر جدیت سازمان ملل درخصوص برنامههای هستهای ایران باشد، اما درنهایت آن چه از مقامی مسئول انتظار میرود، بیطرفی و تبیین حقیقت در عالیترین سطح آن است، امری که به نظر دبیرکل نمیتواند آن را برآورده سازد.
نظر شما