ایران و مصرِ جدید؛

موانع ارتقای روابط


ایران و مصر دو کشور باستانی و به تعبیری تنها دولتهای واقعی خاورمیانه میباشند و در نتیجه تقسیمهای استعماری در این منطقه ظاهر نشدند. گذشته از دیرینگیِ تمدن دو کشور، تاریخ روابط ایران و مصر نیز بسیار گستردهتر و ژرفتر از فاصلۀ جغرافیایی آنها میباشد. مصر روزگاری جزئی از قلمرو ایران بود در دورۀ اسلامی، دو کشور اجزای اساسیِ تمدن بزرگ اسلامی بودند. ایران و مصر، به دلیل پیشتازی فرهنگی و فکری، پیش از سایر کشورهای منطقۀ خاورمیانه وارد عصر روشنگری شده و تحت تأثیر مدرنیتۀ غربی در دو بُعد مادی و معنوی قرار گرفتند.

از قرن نوزدهم دو کشور دچار استعمار اروپایی شدند، قیام احمد عرابی در مصر به اشغال این کشور در ١٨٨٢ و تشکیل دولتی با مشارکت بریتانیا و فرانسه و تحت امر لرد کرومر انجامید. در ١٩٠٧ ایران به دو منطقۀ نفوذ بریتانیا و روسیه تقسیم شد و چند سال بعد به اشغال روسیه و بریتانیا درآمد. مصر نیز در ١٩١٤ رسماً تحت الحماتۀ بریتانیا شد. پایان جنگ جهانی اول و روی کار آمدن سلسلۀ پهلوی در ایران و استقلال مصر، به اولین تعاملها میان مصر و ایران انجامید. دو دربار مصر و ایران با ازدواج محمدرضا، ولیعهد ایران، و شاهزاده فوزیه، خواهر ملک فاروق، روابط خود را تحکیم کردند و به رغم عدم دوام این ازدواج، روابط ایران و مصر تا کودتای ژوئن ١٩٥٢ مصر گرم باقی ماند.

دورۀ ناسیونالیسم در خاورمیانه، دورۀ رویارویی ایران با مصر جمال عبدالناصر، رهبر پان عربیسم بود. رقابتهای دو کشور به صف‌بندی شاه با کشورهای محافظه‌کار عرب در مقابل قاهره و تحرک قاهره علیه ایران و تمامیت ارضی آن در خوزستان انجامید. پس از جنگ ١٩٧٣، نزدیک شدن مصر به اسرائیل، تنها دورۀ روابط حسنۀ ایرانِ پادشاهی با مصرِ انقلابی را رقم زد؛ دوره ای که با وقوع انقلاب اسلامی ایران به سرعت به پایان رسید. وقوع انقلاب اسلامی و صلح مصر با رژیم صهیونیستی، جایگاه ایران و مصر را در معادلات منطقه‌ای دگرگون شد، ایرانِ محافظه‌کار انقلابی شد و مصر انقلابی به محافظه¬کاری گرایید.

دورۀ ٣٠ سالۀ حکومت مبارک با طرد و تحریم دیپلماتیک مصر از سوی کشورهای عربی آغاز شد و مصر بیش از تلاش برای بازسازی روابط خویش با ایران، بازیابیِ حایگاه عربی‌اش را در اولویت قرار داد. در نتیجه، تضادهای ایران با کشورهای عربیِ همجوار، امریکا و اسرائیل به مؤلفه هایی اثرگذاری در نگاه قاهره به تهران تبدیل شدند. در این دوره، به ویژه در دهۀ اخیر، دیدارهایی در سطح وزرا و رؤسای پارلمان میان دو کشور صورت گرفت اما این دیدارها هیچگاه به آب شدن یخ روابط دوجانبه نینجامید. در مجموع چهار عامل مؤثر در عدم ازسرگیریِ روابط ایران و مصر در طول ٣٠ سال عبارتند از:

- صف‌بندی‌های منطقه‌ای: مصر از زمان جنگ ایران- عراق (١٩٨٨-١٩٨٠) راه صف‌بندی با دشمنان و رقبای عرب ایران را برای بهبود روابط عربیِ خویش برگزید. کمک مصر به عراق در جنگ  یاد شده و به ویژه همگامیِ این کشور با عربستان و سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، که در سال های اخیر در مشارکت مصر و عربستان در رهبری محور موسوم به «اعتدال عربی» نمایان شد، مانعی اساسی در بهبود روابط دو کشور بوده است. در واقع ایران و مصر در سال‌های گذشته رهبر دو محور رقیب منطقه بوده‌اند؛

- اتحاد با امریکا: از زمان امضای پیمان صلح مصر با رژیم اسرائیل، قاهره به صورت سالانه از کمک‌های اقتصادی و به ویژه نظامی امریکا بهره‌مند شد. بعلاوه در این دوره مصر متحد و شریک واشنگتن در پرونده‌های خاورمیانه به حساب می‌آمد و لذا طبیعی بود در مقابل سیاست‌های ضدایرانیِ واشنگتن به بازسازی رابطه با تهران نپردازد؛

- رهبری عربی فرایند صلح: مصر خود را به عنوان رهبر عرب فرایند صلح خاورمیانه معرفی می‌کند و از آنجا که ایران در صف مقاومت قرار داشته از مبارزه برای آزادسازی قدس حمایت می¬کند، دو کشور در این  زمینه نیز رویاروی یکدیگر قرار می‌گیرند؛

- میراث ملی‌گرایی: مصر دورۀ مبارک به رغم دوری از بسیاری از جنبه‌های حکومت ناصر و سادات، همچنان مدعی رهبری و پیشگامی جهان عرب بود. این رهبری که در دورۀ ناصر با تضاد با اسرائیل تعریف می‌شد، در دورۀ مبارک در رقابت با ایران و ایستادگی در برابر سیاست منطقه‌ای آن دنبال می‌شد.

سقوط مبارک عرصۀ داخلی مصر را دگرگون ساخت اما تا چه حد بر سیاست خارجی و روابط آن با ایران تأثیر گذاشته و خواهد گذاشت؟ مصر در حال گذار به رژیمی دموکراتیک می‌باشد و مواضع خارجیِ آن در چنین شرایطی، موقت بوده و جهت آرام کردنِ فضایِ خارجیِ این گذار اتخاذ می‌شود. در نگاه به احتمالات آیندۀ روابط ایران-مصر باید به چهار مؤلفۀ فوق و تحول یا عدم تحول در آنها توجه داشت. زیرا رفع چالش‌های فوق است که می‌تواند به بهبود روابط دو کشور بینجامد.

به رغم ژست‌های دوستانۀ مقام‌های مصری، هیچیک از مؤلفه‌های مذکور، که در ٣٠ سال گذشته به روابط دوجانبه شکل داده‌اند، دچار تحول چشمگیری نشده‌اند. بااینکه مصر به دلیل مشکلات داخلی ناشی از بحران ژانویه و فوریه از در پیش گرفتن سیاستی فعال در خاورمیانۀ عربی بازمانده است، اما ایستار شورای نظامی و دولت موقت مصر حاکی از دگرگونیِ اساسی مؤلفه‌های فوق نیست.

از جمله اساسی‌ترین دلایل رویگردانی مصر از بهبود رابطه با ایران در طول ٣٠ سال، نزدیک شدن به عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس و نیز سیاست ضدایرانیِ امریکا بوده است. به نظر می‌رسد شورای همکاری و غرب در صددند تا سیاست خارجی مصر را بسان گذشته، از طریق کمک‌های اقتصادی و نظامی، تحت نفوذ قرار دهند. مصر که به دلیل بحران منتهی به سقوط مبارک به شدت نیازمند کمک‌های مالی و اقتصادی است با دریافت وعدۀ کمک ٥٠ میلیارد دلاری غرب و شورای همکاری خلیج فارس نمی‌تواند سیاستی مستقل در تعامل با ایران اتخاذ کند. از آنجا که به‌نظر می‌رسد عربستان، امریکا و اسرائیل در تلاشند قاهره را از تهران دور نگه دارند، فاصلۀ این تلاشها و آیندۀ روابط دو کشور را دیپلماسی ایران در قبال مصر و میزان استقلال‌جویی نخبگان نوین حاکم بر مصر تعیین خواهد کرد.