چین ـ هندوستان ـ کاهش رقابت‌ها


چین ـ هندوستان ـ کاهش رقابت‌ها

 
سه شنبه 21 شهریور 1391
 
 

سفر پنج روزه ژنرال لیانگ ژوانگلی، وزیر دفاع چین به هندوستان و دیدار و گفت‌وگو با ای. کی. آنتونی، وزیر دفاع هند، هرچند در پاسخ به دیدار قبلی وزیر دفاع هندوستان از پکن صورت گرفت، ولی از جهات متفاوت‌تری مورد توجه قرار گرفته است. به‌نظر می‌رسد این سفر از دو زاویه مهم باشد و تأثیرات پایداری در مناسبات دو کشور بزرگ رو به رشد آسیا و دو کشور پرجمعیت جهان برجای بگذارد. این دو زاویه عبارتند از:
1. کاهش اختلافات هندوستان و چین
2. معادله قدرت در حوزه اقیانوس هند
چین و هندوستان از سال 1962 میلادی که بر سر مناطق مورد اختلاف مرزی وارد جنگ محدودی شدند، تا به امروز همواره تلاش کرده‌اند اختلافات خود را از طریق مسالمت‌جویانه‌ای حل‌وفصل نمایند. محور این اختلافات مسائل ارضی است. چین و هندوستان بر سر مالکیت تاریخی سرزمینی، معادل نود هزار کیلومتر مربع در منطقه «سکیم» و «اوراچال پرادش» اختلاف ارضی دارند. این مناطق با منطقه تبت چین هم‌مرز هستند و هرچند مناطقی بسیار صعب‌العبور و کوهستانی‌اند، اما به لحاظ سوق‌الجیشی برای هر دو کشور اهمیت زیادی دارند. تبت نیز قبل از آنکه به اشغال کامل چین دربیاید به نوعی با شبه‌قاره هند پیوندهایی داشته است و ناسیونالیست‌های رادیکال هندی نیز ادعای مالکیت تاریخی آن را داشته‌اند همچنان که چین مدعی بخش‌هایی از شمال هند شده است. اما این تنها اختلاف چین و هندوستان نیست. پناه آوردن دالایی لاما، رهبر بودائیان تبت، و هوادارانش به هندوستان در پی تسلط کامل چین بر تبت و ادعای وی که تبت را اشغال‌شده می‌داند و خواستار جدایی آن از چین است، عامل مهم دیگری در تشدید اختلافات هندوستان و چین است. گذشته از این هندوستان گروه‌های مائوئیست جدایی‌طلب در ایالت‌های شمال شرق بودایی‌نشین نظیر «ناگالند» و «آسام» را متهم می‌کند که از سوی چین حمایت می‌شوند. البته چین در هیچ مقطعی این ادعای هندی‌ها را به رسمیت نشناخته است و صرف تمایلات مائوئیستی این گروه‌ها را نشانه‌ای از حمایت رسمی چین نمی‌داند. گرچه اثرپذیری ایدئولوژیک مائوئیست‌های هندی از شیوه مبارزاتی مائو، رهبر متوفای چین که تسلط بر مناطق کوهستانی و روستاها و بعد محاصره شهرها و تصرف تدریجی آنها را اصل و محور مبارزات چریکی می‌دانست جای انکار ندارد، با این حال هندوستان در اینباره که سیاست رسمی چین حمایت از مائوئیست‌های هندی و تحریک جدایی‌طلبی بودائیان باشد نتوانسته است دلایل قابل قبولی ارائه کند. به‌ویژه که چین خود در تبت با گرایش جدایی‌طلبانه بودائیان روبه‌روست.
واقع امر آن است که در سال‌های اخیر چین و هندوستان تلاش کرده‌اند که اختلافات خود را در فضای آرام و دوستانه‌ای حل‌وفصل نمایند. به همین دلیل است که از یک طرف مذاکرات در سطح فرماندهان محلی در مناطق مرزی و در سطح بالاتر مقامات سیاسی و نظامی در دستور کار قرار گرفته است تا از دامنه تنش‌ها بکاهند و دو کشور همسایه و بزرگ به‌جای رقابت وارد دوره‌ای جدید از رفاقت و همکاری شوند. آنچه به چنین فضای مساعدی کمک کرده است، فاصله گرفتن هر دو کشور از سیاست‌های خارجی ایدئولوژیک سابق است. هندوستان در واقع از سیاست ایدئولوژیک دوران جواهر لعل نهرو فاصله گرفته و در سیاست خارجی‌اش به سیاست عمل‌گرایانه‌ای رسیده است که محور آن، منافع ملی است و در مقابل چین نیز از سیاست ایدئولوژیک دوران مائو فاصله گرفته و سیاستی عمل‌گرایانه مبتنی بر منافع ملی در پیش گرفته است. این وجه مشترک هندوستان و چین فضا را برای بازنگری اختلافات گذشته گشوده است. از این رو، انتظار می‌رود چین و هندوستان به تدریج بتوانند اختلافات سیاسی و ارضی خود را در مسیر حل‌وفصل قرار دهند.
 

در عین حال آنچه تمایل به حل‌وفصل سیاسی مشکلات سیاسی و ارضی بین هندوستان و چین را تقویت کرده است ورود عامل آمریکاست. در طی سال‌های اخیر آمریکا تمایل آشکاری برای محاصره و مهار قدرت رو به رشد چین از خود بروز داده است. در این استراتژیِ آمریکا، هندوستان به‌عنوان یک قدرت بزرگ منطقه‌ای در جنوب آسیا در مقابل چین مطرح است. آمریکا همچنان که به زمینه‌های اختلافات دو کشور توجه دارد و در ضمن در صدد بهره‌‌برداری از این زمینه‌های مساعد است، در حال گسترش حضور و نفوذ نظامی خود در دو حوزه اقیانوس آرام و اقیانوس هند نیز است. سیاست چین برخلاف این دیدگاه آمریکاست و اجازه نمی‌دهد آمریکا از هند علیه چین سوءاستفاده کند. از آنجا که هندوستان به‌رغم نزدیکی با آمریکا و تمایل برای توسعه مناسبات جذب سرمایه و تکنولوژی مورد نیازش برای توسعه پایدار، خواهان ایفای نقش مستقل براساس منافع ملی است، این فرصت تاریخی وجود دارد که چین با نزدیک شدن به هند فضایی را در اختیار هند بگذارد تا این کشور بتواند نقش تعادل‌دهنده سنتی‌اش را در مناسبات رقابت‌آمیز قدرت در حوزه اقیانوس هند حفظ کند.
روشن است که نخبگان سیاسی و نظامی هندوستان، چنین جایگاهی را برای کشورشان می‌پسندند و آن را مطابق با سیاست عمل‌گرایانه پس از عبور از سیاست خارجی ایدئولوژیک می‌دانند. بنابراین، قابل تصور است که هندوستان منافع ملی خود را در حفظ مناسبات متوازن با همه منابع منطقه‌ای و جهانی قدرت بیابد و آمریکا نتواند از اهرم هند برای مهار چین بهره گیرد. چین و هندوستان همچنان که از زمینه‌های رقابت‌آمیز برخوردارند از جنبه‌های رفاقت هم برخوردارند و منافع مشترکی نیز دارند. هم‌گرایی چین و هندوستان نه‌تنها توسعه پایدار دو کشور را که در اولویت سیاست‌های کنونی هر دو قرار دارد و تسهیل خواهد کرد، بلکه می‌تواند صلح و ثبات دو حوزه اقیانوس هند و اقیانوس آرام را به سود حمله ملت‌های ساکن در این دو حوزه بزرگ به ارمغان بیاورد.