گزارش نشست
مذاکرات تهران-ریاض و آیندهٔ نظم سیاسی در منطقه
مؤسسه ابرار معاصر تهران در روز چهارشنبه، دوازدهم خردادماه و با مشارکت مرکز مطالعات استراتژیک القمة بغداد، نشستی تحت عنوان «مذاکرات تهران - ریاض و نظم سیاسی آینده در منطقه» برگزار کرد. یونس الکعبی، نائب رئیس مرکز مطالعات استراتژیک القمة و محمد فخری المولی، استراتژیست این مرکز مهمانان نشست از بغداد بودند. دکتر صباح زنگنه، سفیر سابق ایران در سازمان همکاری اسلامی و دکتر حسین اکبری، سفیر سابق ایران لیبی کارشناسان مدعو از تهران بودند. در ابتدای این نشست دکتر حسین آجورلو، مدیرگروه غرب آسیا و آفریقا در مؤسسه ابرار معاصر با بیان مقدمهای در خصوص این موضوع، بحث را آغاز کردند. دکتر آجورلو ضمن اشاره به منابع و توانمندیهای مشترک ایرانی - عربی، به لزوم تنشزدایی و آغاز همکاریهای منطقهای بین ایران و کشورهای عربی اشاره کردند؛ روند صلح را روندی عقلانی و سودمند برای تمام طرفها برشمردند.
ابتدای مباحث به موضوع مرحله و میزان پیشرفت مذاکرات بین دو طرف در بغداد اختصاص یافت. دکتر صباح زنگنه با اشاره به قدرت ملی عراق با وجود بحرانهای سخت و وجود موزاییک قومی متنوع، از نقش این کشور در ایجاد توازنها گفت و بغداد را اساسی برای ابتناء روابط منطقهای دانست. دکتر زنگنه افزود: «روابط تهران - ریاض به شدت از روابط خارجی آنها و خصوصاً روابطشان با قدرتهای بزرگ متأثر بوده است. بعد از دوره صدام روابط خوب ایران و عراق، ترس و اهتمام عربستان را برانگیخت و موجب حساسیتهایی شد؛ اما بدیهی است که این روابط به سود تمام منطقه است و تنها آمریکا و اسرائیل هستند که همکاری ایرانی - عربی را برنمیتابند و برخلاف مصالح خود میدانند».
یونس الکعبی نیز به اساس تنشها اشاره کرد و آن را به مسائل ایدئولوژیک مرتبط دانست. وی گفت: «علیرغم وجود منافع مشترک خصوصاً در حوزههای اقتصادی و تجارت انرژی، میبینیم که تفکر وهابی و مواضع سعودی، موجب تندروی و ایجاد اصطکاکهای فکری در روابط ایرانی - عربی شده است. همچنین فشار بر شیعیان و اعدام ناعادلانة شیخ نمر، حادثهای بود که تنشها را در ابعاد بیناذهنی بین تهران و ریاض افزایش داد. پس از آن عربستان سعودی با صرف مبالغ هنگفت و سیاستهای نامتقارن، رویاروییها با ایران را گسترش داد؛ بهطوریکه سعی کرد تا وهابیت را بهعنوان قرائت اسلامی اصلی، به جهان معرفی کرده و اساس اختلاف با سایر کشورهای اسلامی را عمیقتر کند».
نایبرئیس مرکز مطالعات استراتژیک القمة بغداد افزود: «دلیل آنکه عراق بهعنوان میزبان مذاکرات منطقهای انتخاب شد این بود که عراق تنها کشوری است با هر دو طرف [ریاض و تهران] روابط بسیار خوبی دارد. هزینههای بالای جنگ در این چند سال اخیر موجب تضعیف اقتصادهای منطقه شده است: درحالیکه به هدف خود که تضعیف ایران بوده نرسیدهاند. ایران از تحریمها و تهدیدها عبور کرد و به اعتقاد من ثمرة انقلاب اسلامی ایران خود را اینجا نشان داد؛ جایی که یک نظام سیاسی نوپا توانست از اَبَرچالشهای مقابل خود بهسلامت عبور کند. امروزه ایران برگ برندههایی در منطقه دارد که اساس قدرت آن را تشکیل میدهند و نفوذ سیاسی خوبی برای تهران به وجود آوردهاند؛ این عوامل موجب تقویت مواضع ایران طی مذاکرات میشوند».
دکتر حسین اکبری در ادامه به تاریخ نزدیک منطقه اشاره و بحث را از قدرتهای بزرگ و نظام سلطه آغاز کرد که منافع کشورهای منطقه را نابود کردهاند. وی در ادامه اظهار داشت: «نظام منطقهای در غرب آسیا به دلیل وقوع انقلاب اسلامی فضای متفاوتی را تجربه کرد؛ فضایی که منتهی به شکلگیری محور مقاومت شد. امروزه شاهدیم که کل کشورهای منطقه به همکاری با یکدیگر احتیاج دارند. علاوه بر این شرایط جهانی و منطقهای نیز تغییر کردند و نظام سلطه غربی که سابقاً تلاش میکرد تا منطقه را به انبار سلاح خود تبدیل کند، رو به ضعف است. کشورهای اسلامی نباید ثروت و عزت خود را در دستان بیگانگان قرار دهند؛ چراکه آنها ضامن امنیت ما نیستند».
سفیر سابق ایران در لیبی با اشاره به آخرین تحولات فلسطین، افزود: «پیروزی غزه، بر قدرت محور مقاومت افزود. ایران و عراق بر کل ترتیبات منطقهای اثر گذارند و این حق مسلم عراق است که بتواند مستقلاً و قویاً نقش منطقهای خود را احیا کند. نقشی که به دنبال آن همکاری بین دولتهای اسلامی بتواند یک نظم منطقهای جدید و کارا ایجاد نماید. نظمی که قدرت اسرائیل و سلطه آمریکا را شکست دهد و به عقب برگرداند. من معتقدم امروز امکاناتی از قِبَل تحولات اقلیمی برای پیروزی مقاومت و شکست امریکا در منطقه فراهم شده است؛ امکاناتی که سابقاً هم موجب شکست آمریکا در عراق و سوریه شده است. این شکستها، منطقة غرب آسیا را برای پیروزی یک نظم جدید و قوی تشویق خواهد کرد».
محمد فخری المولی هم با اشاره به انضمام عربستان به محور آمریکایی، از تغییرات جدید در منطقه غرب آسیا گفت و خاطرنشان کرد: «دهههاست که بهجای همکاری، ما شاهد جنگهای نیابتی در منطقه هستیم و همگی ناموفق بودهاند. بهطورکلی عربستان تضادهای خود با ایران را در سه حوزه میبیند؛ عمق فرهنگی، چالشهای نظام سلطنت و نقش رهبری. گذشته از آن سهگانة سعودی - ایرانی - اسرائیلی در منطقه، بر عمق اختلافات ریاض و تهران افزوده و تلآویو را به معادلات اضافه کرده است. اما اکنون میتوانم بگویم که ما در مقابل یک فرصت طلایی برای ایجاد چشمانداز جدید روابط در منطقه هستیم. فرصت طلایی که بعد از پیروزی فلسطین بر رژیم صهیونیستی و از جانب مقاومت حاصل شده است. غرب آسیا میتواند ایده یک نظم سیاسی اسلامی را به عینیت تبدیل کند؛ اگر عربستان سعودی از طریق عراق موفق به اعتمادسازی با طرفها شود، این اعتمادسازی نیز با پایاندادن به جنگهای نیابتی و حل بحرانهای منطقه امکانپذیر خواهد بود؛ بعد از آن خلیجفارس، خلیجی برای صلح خواهد بود».
بخش دوم این نشست به موضوع آینده مذاکرات و تحولات برآمده اختصاص یافت که هر یک از سخنرانان دیدگاه خود را دراینخصوص ابراز کردند. دکتر صباح زنگنه جمهوری اسلامی ایران را در یک مسیر امتدادیافته و ایفاگر نقش سازنده در منطقه دید که عراق بهعنوان میزبان مذاکرات منطقهای نقش مهمی در این مسیر خواهد داشت. وی معتقد است: «دولت مستهلک آمریکا از دخالت در کشورهای مختلف هیچ سودی کسب نکرده؛ همچنان که با ازدسترفتن ترامپ برای سعودیها، امکان بازگشت ریاض به آغوش منطقه ایجاد شده است. بازگشت سعودی به روابط با ایران و وحدت فلسطینی، دو رکن اساسی برای ایجاد نظم آینده منطقه هستند. دراینبین عراق را نیز باید بهعنوان یک راه نجات برای عربستان تلقی کنیم؛ عربستانی که به شدت در بُعد امنیتی احساس ضعف و خطر دارد». یونس الکعبی نیز با اشاره به تأثیر تکنولوژیها و پیشرفتهای علمی در جهان امروز، به مسئولیت ایران و عربستان در ساخت آیندة منطقه اشاره کرد؛ و وظیفه دولتها را برای تأمین امنیت و رفاه نسلهای آتی یادآور شد.
دکتر حسین اکبری نیز شکست عربستان در یمن را بهمثابة فرصتی برای گفتگو و عاملی در جهت اقناع سعودیها برای صلح عنوان کرد. به اعتقاد وی وحدت اسلامی و تغییر رویکرد سعودی، هزینههای زیادی را بر محور آمریکایی - اسرائیلی تحمیل خواهد کرد. از سوی دیگر روابط ایرانی - سعودی هم یک قدرت منطقهای بلامنازع را تشکیل خواهد داد؛ قدرتی که میتواند امنیت و منافع را به کل ملتهای منطقه و خصوصاً عربستان سعودی برگرداند. محمد فخری المولی نیز با اشاره به تغییر دولت ایالات متحده و روی کار آمدن جو بایدن، معتقد است که حمایتهای بینالمللی از محمد بن سلمان در پایینترین سطح قرار دارد. بن سلمان به دنبال کسب و حفظ قدرت است و همین مسئله میتواند سبب تغییر رویکرد منطقهای این کشور شود. همانطور که استقرار و ثبات به عراق، لبنان و سوریه بازگشت، یمن نیز امن خواهد شد. لازم است تا پیامهای اعتماد بین ایران و سعودی ردوبدل شود و نخبگان و سیاستمداران پیامهای مثبت و سازندة خود را برای ادامه و تقویت این گفتگوها ارسال نمایند.
نظر شما