انتخابات ایالتی آلمان و آینده دولت ائتلافی این کشور
انتخابات ایالتی آلمان و آینده دولت ائتلافی این کشور
دوشنبه 4 مهر 1390


مقدمه
سال ۲۰۱۱ که به "ابرسال انتخاباتی" شهرت یافته، برای دولت ائتلافی آلمان به رهبری خانم مرکل سال خوشایندی نبود و حزب حاکم ( اتحاد دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی)، به همراه شریک خود در قدرت یعنی حزب دموکراتهای آزاد، شکستهای انتخاباتی تلخی را تجربه کرد. تازهترین تجربه تلخ آنها به نتایج انتخابات ایالتی برلین، هفتمین و آخرین انتخاب ایالتی امسال در این کشور باز می گردد که طی آن نتیجه را به حزب رقیب یعنی سوسیال دموکرات و موتلف سنتی آن یعنی حزب سبزها واگذار کردند. آنچه ابر سال انتخاباتی 2011 را حائز اهمیت میسازد تاثیر چشمگیری است که بر روی انتخابات فدرال سال 2013 و ترکیب فعلی اعضای بوندس رات از یک سو و سرنوشت دولت ائتلافی کنونی از سوی دیگر میگذارد. از این رو بررسی علل شکست خانم مرکل در انتخابات و پیامدهای آن میتواند روشنگر تحولات آتی آلمان در روزها و ماههای پیش رو باشد.
انتخابات ایالتی برلین
در انتخاباتی که روز یکشنبه 18 سپتامبر (27 شهریور) در برلین انجام شد، سوسیال دمکراتها ۳ / ۲۸ درصد آرا (۴۸ کرسی، 5 کرسی کمتر از انتخابات قبلی)، حزب دمکرات مسیحی ۴ / ۲۳ آرا (۳۹ کرسی و دو درصد بیشتر از انتخابات قبلی)، حزب سبزها ۶ / ۱۷ درصد (۳۰ کرسی)، حزب چپ آلمان ۷ / ۱۱ درصد آرا (۲۰ کرسی) و حزب جوان دزدان دریایی ۹ / ۸ درصد آرا (۱۵ کرسی) را از آن خود کردند و حزب دموکراتهای آزاد یا همان حزب لیبرال آلمان با کسب تنها ۸ / ۱ درصد آرا بازنده بزرگ انتخابات برلین نام گرفت و به خاطر به دست نیاوردن حداقل ۵ درصدی آرا برای ورود به پارلمان، در دور جدید از رسیدن به پارلمان باز ماند. این حزب در انتخابات ایالتی برلین در سال 2006 توانسته بود بیش از ۷ درصد آرا را بدست آورد و وارد پارلمان شود.
در این انتخابات حزب سوسیال دمکرات به کاندیداتوری کلاوس ووه رایت (Klaus Wowereit) با کسب اکثریت آرا برای سومین بار پیاپی به پیروزی رسید و شهرداری برلین را همچنان برای خود حفظ کرد. سبزها نیز با پیروزی در برلین به موفقیتهای اخیر چشمگیر خود در انتخابات ایالتی ادامه داده و خود را در قامت یک حزب مقتدر آماده ائتلاف مطرح ساختند. اما نکته غافلگیرکننده انتخابات برلین، پیروزی حزب تازه تاسیس"دزدان دریایی" است که تمام 15 نامزد خود را روانه پارلمان کرده است. این حزب که پایگاه اجتماعی آن در بین جوانان است بیشتر انعکاس دهنده خواست آنها در حوزههایی چون حمایت از کپی رایت، حفاظت از حریم خصوصی شهروندان، آزادی بیشتر در عرصه گردش اطلاعات و تحصیل رایگان است و از ۵ سال پیش در ایالتهای مختلف آلمان کار خود را آغاز کرده است.
دلایل شکست حزب حاکم و کامیابی رقبا
انتخابات ایالتی برلین کاملکننده مجموعه شکستهای حزب دموکرات مسیحی و حزب دموکراتهای آزاد در سال 2011 بود. اتحاد احزاب مسیحی و لیبرالها در شش انتخابات ایالتی گذشته نیز شکست سنگینی را متحمل شده بودند و ناکامی اخیر اختلاف نظر میان آنها را ژرفای بیشتری بخشیده است. از مهمترین دلایل شکست حزب حاکم و متحد آن در دولت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. نارضایتی شدید مردم آلمان از طرح بسته نجات اقتصادی منطقه یورو و اتخاذ سیاستهای نادرست اقتصادی در زمینه مهار بحران مالی و قبول بخش اعظمی از کمک مالی به یونان و دیگر کشورهای بحرانزده نظیر اسپانیا، ایتالیا، پرتغال و ایرلند. این نارضایتی خود را در قالب تنشهای اقتصادی ناشی از ریاضتهای اقتصادی و بحران اقتصادی نشان داده و در حال تعمیق است.
2. نارضایتی از سیاستهای اجتماعی و رفاه اجتماعی دولت و افزایش نابرابریهای اجتماعی و اختلافات طبقاتی در آلمان. طبق یافتههای انستیتو تحقیقات اقتصادی آلمان (DIW)، جامعه این کشور در دهه اول هزاره سوم با جابهجاییهایی در قشرهای اجتماعی خود روبرو شده و در این جابهجایی شمار اعضای طبقات پایینی و بالایی افزایش یافته است. اگر در سال ۲۰۰۰ میلادی تنها ۱۸ درصد شهروندان آلمانی به قشرهای پایینی جامعه تعلق داشتند، در سال ۲۰۰۹ شمار این افراد به ۲۲ درصد افزایش یافته است. در مقابل شمار قشرهای بالایی اجتماع آلمان در همین مدت از ۱۶ درصد به ۱۹ درصد رسیده است. به خاطر این شکاف درآمد افراد قشرهای پایینی جامعه به تدریج کمتر و درآمد افراد قشرهای بالایی باز هم بیشتر شده است. این فرایند از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ بالارونده بوده و به تدریج افزایش یافته است. اقداماتی چون آتش زدن خودروها در برلین و دیگر شهرهای آلمان در چهارچوب این نارضایتی قابل تفسیر میباشد.
3. نارضایتی از برخی سیاستهای خاص دولت نظیر سیاست استفاده از انرژی هستهای. بخشی از نتایج هفت انتخاب ایالتی برگزار شده در سال 2011، به ویژه افزایش چشمگیر آرای حزب سبزها بیش از همه تحت تاثیر فاجعه اتمی فوکویامای ژاپن است. دولت مرکل پس از به قدرت رسیدن، قانونی را که دولت پیشین برای خاتمه دادن به دوران کار نیروگاههای اتمی در این کشور به تصویب رسانده بودند تغییر داد. اما پس از حوادث ژاپن در تصمیم خود تجدید نظر کرد و خواهان بررسی ایمنی تمام نیروگاههای هستهای در این کشور شد. اما این اقدام بیش از آنکه اعتماد ساز باشد، اقدامی تبلیغاتی برای جلب آرا در انتخابات ایالتی و پیروزی در آن تفسیر گردید. طبیعی است سبزها با توجه به مواضع و سیاستهایشان در زمینه انرژی هستهای و تلاش بسیار برای محدود ساختن دوران فعالیت نیروگاهها، بیشترین بهره را از این موقعیت بردند و از آن به عنوان عنصری موثر برای پیروزی در انتخابات استفاده کردند.
4. ناکامی مرکل در عرصه سیاست خارجی. حقیقت این است که دولت مرکل نتوانسته بر چالشهای خود در افغانستان فائق آید و در بهار عربی و به خصوص در قبال لیبی بازی را به فرانسه و انگلستان واگذار کرده است. این کشور همچنین نتوانسته از حضور مجدد خود در شورای امنیت سازمان ملل بهره لازم را ببرد و به اهداف تعیین شده در این زمینه دست یابد. به نظر می رسد آلمان همچنان با چالشهای دوره گذار در سیاست خارجی خود دست و پنجه نرم میکند و نتوانسته بین سیاست داخلی و خارجی خود توازن و هماهنگی ایجاد نماید.
پیامدها
نتایج انتخابات ایالتی سال 2011، دولت مرکل را در وضعیت سخت و شکنندهای قرار داده است. محافل سیاسی آلمان از همان آغاز به کار دولت جدید، از آن به عنوان ائتلافی شکننده یاد میکردند، و حال میرود که این پیش بینی تحقق یابد. نتایج نشان میدهد که لیبرالها به شدت مقبولیت خود را در افکار عمومی از دست دادهاند و در نزدیکی مرز حداقل ۵ درصدی و حتی کمتر از آن برای حضور در پارلمان این کشور قرار دارند. گیدو وستروله با شکست سنگین حزبش در چند انتخابات ایالتی اول سال مجبور به استعفا از ریاست حزب دمکرات آزاد شد و با شکست اخیر، فشارها بر او برای کنارهگیری از مقامش افزایش خواهد یافت. از دید بسیاری سیاستهای وستروله در داخل موجب شکست حزب و در خارج موجب انزوای آلمان در بین همپیمانانش شده است. این شکنندگی سبب بازنگری بسیاری از سیاستهای احزاب دموکرات مسیحی و دموکراتهای آزاد و تلاش آنها برای بهبود پایگاه اجتماعی خود خواهد شد. این امر در تشدید فروپاشی دولت مرکل و ائتلاف حاکم موثر خواهد بود.
نکته دیگر به توان چشمگیر اپوزیسیون و مخالفت آن با طرحهای دولت از جمله طرح کلیدی آنگلا مرکل برای نجات یورو باز میگردد. قرار است 29 سپتامبر، پارلمان آلمان درباره افزایش بودجه این کشور و قدرت صندوق ثبات مالی اروپا برای کمک به کشورهای بحرانزده اروپا تصمیم بگیرد. علاوه بر اختلاف نظر در داخل دولت و در احزاب ائتلافی سازنده آن در این زمینه، احزاب مخالف نیز با توجه به خواست عمومی، چالشی جدی بر سر تصویب این طرح ایجاد خواهند کرد. مگر اینکه ملاحظاتی چون بقای اتحادیه اروپا و تامین هرچه بیشتر منافع آلمان در چهارچوب آن مد نظر قرار گیرد و افزایش بودجه بر اساس آن توجیه شود که البته احتمال وقوع آن کم نیست. با این حال تردیدی نیست که هرگونه ناکامی خانم مرکل در تصویب این طرح پیامدهای جدی داخلی و خارجی در پی خواهد داشت. در داخل این ناکامی میتواند به انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات زود هنگام بیانجامد و در خارج بحث ثبات یورو و خروج آن از بحران با تهدید جدی مواجه شود. در این راستا به نظر می رسد که خانم مرکل دیگر نتواند در قامت یک رهبر مقتدر برای نجان یورو از بحران ظاهر شود و بر مشکلات منطقه یورو و همچنین اتحادیه اروپا بیش از پیش افزوده گردد.
نظر شما