نگاه چینی به بحران سوریه؛
اولویت اقتصاد بر سیاست و امنیت
اوایل بامداد روز شنبه 25 فروردین ماه 1397 (13آوریل 2018) آمریکا بههمراه متحدین اروپایی خود یعنی فرانسه و بریتانیا حملاتی را علیه تأسیسات و زیرساختهای نظامی کشور سوریه به انجام رساندند. ادعای اصلی آمریکا و متحدین این کشور در انجام اقدام نظامی، حملات شیمیایی صورتگرفته در منطقه دوما در حومه شهر دمشق بود؛ ادعایی که دولت سوریه آن را رد کرده و هیچکدام از نهادهای مستقل نظارت بر استفاده از سلاحهای شیمیایی، وقایع دوما را مورد تأیید قرار ندادند؛ ضمن آنکه در طرف مقابل نیز آمریکا بدون ارائه شواهدی محکم و مستدل دست به انجام اقدام نظامی آن هم خارج از چهارچوب منشور ملل متحد زده است. برخی از طرفهای اصلی در این بحران که خواهان تثبیت اوضاع و احوال سوریه برای ورود به این کشور و آماده ساختن خود بهمنظور حضور در دوران بازسازی و کسب پروژههای اقتصادی این کشور هستند، بهصورت حداقلی و در چهارچوب مواضع اعلانی خود حملات یکجانبه و غیرقانونی آمریکا را محکوم کردند.
کشور شاخص در میان طرفهای بینالمللی بحران سوریه، چین است که بهنظر میرسد اگرچه بارها و بارها در کنار روسیه قطعنامههای مورد حمایت غرب بهمنظور مداخله نظامی در سوریه را وتو کرده است؛ اما با نگاهی کوتاه به روند چندساله بحران سوریه متوجه خواهیم شد که این کشور فاصله معناداری با روند مورد نظر روسیه یعنی مشارکت مستقیم نظامی برای حلوفصل بحران داخلی سوریه داشته است و بهصورتی زیرکانه هزینههای مرتبط با دغدغههای تروریسم چینی مستقر در سوریه را بر گرده روسها انداخته است و درمقابل هیچگاه سوریه را بهعنوان عرصه زورآزمایی با آمریکا درنظر نگرفته است.
نگاهی تاریخی به موضع چین درقبال حملات آمریکا و متحدین آن علیه سوریه
حملات سال گذشته آمریکا به پایگاه الشعیرات در سوریه در آن زمان درحالی صورت گرفت که شی جینپینگ، رئیسجمهوری خلق چین اولین سفر خود را به آمریکا پس از رویکار آمدن ترامپ در این کشور به انجام میرساند. در آن زمان ترامپ درحالی دستور حمله موشکی به سوریه را صادر کرد که طرفین چینی و آمریکایی درگیر در بحران اتمی شبهجزیره کره بودند. این اقدام نظامی علیه سوریه در آن زمان بهمثابه پیامی برای کره شمالی برای درنظر داشتن تبعات احتمالی عدم تمکین به قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل محسوب میشود؛ ضمن آنکه از این طریق چین را وادار به همراهی با قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد درقبال مسئله کره شمالی کرد. همراهی فوق از این منظر قابل تحلیل است که از نگاه چین هرگونه آتشافروزی در منطقه شرق آسیا و بهویژه شبهجزیره کره میتواند ضرباتی مهلک هرچند غیرمستقیم بر موقعیت روبهفزونی و حائز اهمیت این کشور در عرصه جهانی و بهخصوص در حوزههای اقتصادی داشته باشد. آتشافروزی احتمالی و مورد نظر میتواند در غرب آسیا و در سوریه نیز به اجرا درآید.
رویکرد چین به حملات آوریل 2018 آمریکا و متحدین آن علیه سوریه
چین همانند ادوار پیشین و حمله سال گذشته آمریکا به پایگاه الشعیرات، موضعی مخالف درقبال حمله آوریل 2018 گرفت و این اقدام آمریکا را محکوم کرد. سخنگوی وزارت امور خارجه چین در واکنش به این حملات اعلام نمود نهتنها هرگونه اقدام یکجانبه نظامی ناقض منشور ملل متحد و اصول حقوق بینالملل است بلکه انجام اینگونه حملات نظامی تنها بر پیچیدگیهای حلوفصل مسالمتآمیز بحران سوریه خواهد افزود. سخنگوی وزارت خارجه چین در ادامه طرفین مورد منازعه را به ادامه گفتگو، مذاکره و سازش دعوت کرد؛ ضمن آنکه خواستار انجام تحقیقات جامع و مستقل بهمنظور شناسایی عاملین اصلی حملات شیمیایی مورد ادعای غرب در دوما گردید.
چنین موضعگیریهای محتاطانهای از طرف چین درقبال تحولات سوریه و همراهی با روسیه در وتو قطعنامههای مورد حمایت کشورهای غربی در شورای امنیت سازمان ملل متحد را میتوان به سیاستهای اعلانی این کشور در عرصه روابط بینالملل نسبت داد. تأکید بر مواردی همچون عدم استفاده از نیروی زور خارج از چهارچوب منشور ملل متحد، احترام به حق حاکمیت کشورها و عدم مداخله در امور داخلی کشورهای مستقل، تبیینکننده بخشی از تلاشهای دیپلماتیک چین برای حلوفصل مسالمتآمیز بحران داخلی سوریه است.
در اینجا یکی از عوامل اصلی در مواضع محتاطانه چین و اکتفا به مواضع اعلانی و حقوقی درقبال تحولات داخلی کشور سوریه، قرار داشتن چین در رده قدرتهای بزرگ در سطح جهانی و دارا بودن روابط گسترده سیاسی و اقتصادی با ایالات متحده آمریکا است. طیف موضوعات دربرگرفته در روابط میان دو کشور تنها محدود به موضوعات مرتبط با روابط دوجانبه نیست؛ بلکه طیف وسیعی از مسائل و چالشهای جهانی که کنشگرانی همچون آمریکا و چین نیز درگیر آن هستند را دربرمیگیرد و این دو کشور تلاش دارند تا ازطریق سازوکارهای دوجانبه و یا چندجانبه چالشهای مورد نظر را مدیریت کنند.
درواقع سایه انداختن منافع اقتصادی چین بر کنشهای سیاسی ـ امنیتی این کشور در منطقه غرب آسیا و اتخاذ کردن مواضع محتاطانه درقبال بحران سوریه نیز فارغ از رفتارهای این کشور در حوزه پیرامونی خود و درقبال شبهجزیره کره نیست. تصاعد بحران و تنش در سوریه و عدم تثبیت اوضاع میدانی در این کشور آن هم به سود هریک از طرفین درگیر، برای چین تنها به معنی تأخیر ورود سوریه به دوران پس از جنگ داخلی و آغاز دوران بازسازی این کشور است که میتواند فرصتهایی مغتنم برای چین بههمراه داشته باشد.
راهبرد احتمالی چین درقبال بحران سوریه
در پایان باید گفت چین امروز میرود تا به یکی از بازیگران مسلط حوزه تجارت و اقتصاد در منطقه غرب آسیا تبدیل ؛ زیرا توانسته است با طیف گستردهای از بازیگران این منطقه ازجمله جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر و رژیم صهیونیستی در حوزههای تجارت و اقتصاد روابطی عمیق ایجاد کند. فقدان حساسیت چین درقبال تحولات بحران سوریه تابعی از روابط و مناسبات حاکم بر روابط راهبردی چین با کشورهای حوزه غرب آسیاست. این مناسبات و پیگیری روابط گسترده اقتصادی با طرفهای مختلف درگیر در جنگ داخلی سوریه سبب خواهد شد تا چین درقبال مواضع حداکثری روسیه و آمریکا در سوریه جانب احتیاط را گرفته و منافع این کشور را از گزند تنشهای احتمالی آتی جنگ در این کشور دور نگاه دارد.
نظر شما