حمایتهای ایران از محور مقاومت و چگونگی استمرار آن
حمایتهای ایران از محور مقاومت و چگونگی استمرار آن
شنبه 30 مرداد 1394
محور مقاومت مجموعهای از کشورها و گروهها با محوریت ایران است که مخالفت در برابر روندهای مداخلهجویانه و سلطهجویانه، بنمایۀ اصلی آن است. این محور پس از حملات آمریکا و همپیمانانش به افغانستان و عراق در ابتدای دهۀ نخست هزارة دوم شکل گرفت و واکنشی در برابر آن بود.
مخالفت با دخالتهای خارجی و شکلگیری نظام امنیتی درونزا، دو اصل مهم محور مقاومت بوده است. ایران، عراق، سوریه، حزبالله و گروههای همپیمان لبنانی و گروههای جهادی فلسطینی، طرفهای اصلی شکلدهنده به محور مقاومت هستند. این محور را میتوان بهنحوی جلوۀ حضور قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه دانست. درواقع، منطق این محور را میتوان برآیندی از نگاه و رویکرد ایران به مسائل منطقه پس از انقلاب اسلامی دانست.
در راستای اصل مخالفت با دخالتهای خارجی، ضدیت با رژیم صهیونیستی یکی از نمودهای اصلی محور مقاومت در سالهای اخیر بوده است؛ زیرا کشورها و گروههای حاضر در این محور، رژیم صهیونیستی را نماد حضور استعماری غرب در جهان اسلام میدانند. نکته اینجاست که قدرت هماوردی این محور در برابر رژیم صهیونیستی تقریباً در منطقه بیسابقه بوده است. آزادسازی لبنان از اشغال رژیم صهیونیستی و برقراری نوعی موازنه در برابر این رژیم (بهویژه پس از دو جنگ 33روزه و 22روزه) از دستاوردهای این محور بوده است.
تقویت این محور، مستقیماً با امنیت ملی ایران در ارتباط بوده است. این محور به ایران، بالهای قدرتی برای اثرگذاری بر مناسبات امنیتی و سیاسی منطقه داده است، و همین مسئله دستکم مانع از آن شده است که ایران بهطور مستقیم خود هزینۀ برخی اقدامات را بدهد و تهدیدات را از حوزۀ قرمز امنیتی خود دور کند.
یکی از ویژگیهای این محور که قدرت اثرگذاری آن را بیشتر کرده است، بههمپیوستگی جغرافیایی و حالت زنجیروارگی آن است. نتیجة چنین وضعیتی همافزایی و ارتباط آسانتر اعضا برای اثرگذاری بر رخدادهای منطقهای بوده است.
آغاز خیزشهای انقلابی در جهان عرب بر این محور نیز تأثیر گذاشت و چالشها و فرصتهایی را پیشِ روی آن قرار داد. بهطور کلی، میتوان گفت از آن زمان تاکنون دستور کارهای این محور تحت تأثیر آن تحولات قرار گرفته و متفاوت با گذشته شده است.
ازیکسو، احتمال قدرت گرفتن گروههای همسو با این محور در کشورهایی چون بحرین و یمن برای این محور، فرصتبخش بوده و ازسویدیگر، بحرانی شدن اوضاع سوریه و تبدیل شدن این کشور به میدان جنگهای منطقهای، محور مقاومت را با چالش بیسابقهای روبهرو کرده است. دستور کار محور مقاومت از مبارزه با غرب و رژیم صهیونیستی به مبارزه با تروریسم تکفیری و محور تحت هدایت عربستان سعودی نیز تغییر یافته است.
ازیکسو، احتمال قدرت گرفتن گروههای همسو با این محور در کشورهایی چون بحرین و یمن برای این محور، فرصتبخش بوده و ازسویدیگر، بحرانی شدن اوضاع سوریه و تبدیل شدن این کشور به میدان جنگهای منطقهای، محور مقاومت را با چالش بیسابقهای روبهرو کرده است. دستور کار محور مقاومت از مبارزه با غرب و رژیم صهیونیستی به مبارزه با تروریسم تکفیری و محور تحت هدایت عربستان سعودی نیز تغییر یافته است.
موضوع سوریه بیشازپیش محور مقاومت را درگیر کرده است و بیم آن میرود که روزبهروز هزینههای این وضعیت بر محور مقاومت افزایش یابد. تقابل محور مقاومت با محور عربستان از کنترل خارج شده و ماهیتی دوئلوار و پرهزینه پیدا کرده است.
ازطرفی، در سایه چنین وضعیتی رژیم صهیونیستی خود را از سوژگی خارج کرده است و درگیر شدن ایران و بالهای قدرت آن در سوریه را برای خود یک فرصت و امتیاز میداند. چنین وضعیتی باعث شده است که رژیم صهیونیستی حتی روابط خود را با کشورهای منطقه بازسازی کند.
ازطرفی، در سایه چنین وضعیتی رژیم صهیونیستی خود را از سوژگی خارج کرده است و درگیر شدن ایران و بالهای قدرت آن در سوریه را برای خود یک فرصت و امتیاز میداند. چنین وضعیتی باعث شده است که رژیم صهیونیستی حتی روابط خود را با کشورهای منطقه بازسازی کند.
البته توافق هستهای و حلوفصل مسائل ایران و غرب، فرصتها را برای نقشآفرینی بیشتر ایران در مسائل منطقهای و جلوگیری از ضربهپذیری بیشتر محور مقاومت افزایش داده است.
بهنظر میرسد ادامة تلاش برای تقویت موضع دولت سوریه در عرصة میدانی، منطقی است؛ اما این روند باید درنهایت در چهارچوب یک فرایند سیاسی توافقی نیز تثبیت شود؛ زیرا بعید است وضعیت سوریه تنها با ابزار نظامی حل شود. آنچه برای ایران و محور مقاومت باید اولویت باشد، حفظ سوریه در منظومه این محور است و نه اصرار برای باقی ماندن بشار اسد در قدرت.
ازطرفیدیگر، شکیبایی و پرهیز از واکنشهای تند و حسابنشده به برخی از اقدامات تحریکآمیز عربستان سعودی یکی از موضوعات مهم در حفظ برتری منطقی ایران و محور مقاومت است. نباید به عربستان فرصتی برای مظلومنمایی داد. روابط ریاض با کشورهای غربی دچار سردی شده است. ازطرفیدیگر، نگاه غرب به سیاستهای منطقهای ایران و محور مقاومت همچون گذشته نیست؛ زیرا بهتدریج منبع تغذیه افراطگرایی و گروههای تکفیری کشورهایی همچون عربستان دیده میشوند و این فرصتی برای ایران و محور مقاومت است؛ لذا نباید اجازه داد سعودیها غرب را در ضرورت برخورد با ایران و محور مقاومت اقناع کنند.
یکی دیگر از سیاستهای مهمی که باید در دستور کار جبهه مقاومت قرار بگیرد، تلاش برای نزدیکی و گسترش همکاری با کشورهایی است که منتقد رفتار عربستان هستند، یا دستکم تمامعیار از همراهی با سیاستهای این کشور خودداری میکنند؛ مصر، عمان، کویت ازجمله این کشورها هستند.
نظر شما