الزامات گفتوگوهای فرهنگی ایران و جهانهای عرب
الزامات گفتوگوهای فرهنگی ایران و جهانهای عرب
کبریائیزاده
شنبه 16 بهمن 1395

در روزهای گذشته دبیرخانه گفتوگوهای فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با مشارکت تعدادی از مراکز دانشگاهی و فرهنگی ایران و جهان عرب با هدف گسترش تفاهم و تقویت نقش نخبگان در چهارچوب دیپلماسی فرهنگی اقدام به برگزاری اولین دور این گفتوگوها نمود.
نفس این عمل یعنی گفتوگوهای فرهنگی برای حل چالشها و مشکلات فی مابین دوطرف و یافتن راههای برونرفت که در سالهای اخیر گریبانگیر رشد و توسعه روابط آنها بوده امری ضروری و برگزاری آن هرچند با تأخیر بسیار قابل تقدیر است؛ اما شاید در مقطع فعلی نباید ما دور اول این گفتوگوها را برگزار کرده باشیم بلکه حداقل در چهار سال اخیر که نقاط عطفی در سیاست خارجی ایران رخ داد سازمان فرهنگ و ارتباطات بهعنوان متولی روابط فرهنگی ایران نیز همگام با این تحولات باید بهطور فعالتری در حوزه روابط ایران و اعراب گام برمیداشت. اما عدم توجه ما به محیط پیرامونی سبب شد بهرغم خروج ایران از انزوای نسبی ناشی از پرونده هستهای، روابط ایران و جهان عرب و مخصوصاً با همسایگان در تنگناهای خود باقی بماند.
با این تفاسیر معقول آن بود که همزمان با برگزاری اولین دور مذاکرات هستهای به طور هماهنگ سازمان فرهنگ و ارتباطات نیز گفتگوهای فرهنگی ایران و جهان عرب را مدیریت میکرد تا بستر فرهنگی لازم برای اجرای برجام در منطقه نیز شکل گیرد و امری که کارشناسان و ناظران از آن بهعنوان برجام عربی یاد میکردند نیز همزمان توسط دو بال سیاست خارجی ایران دنبال شود. ولی عدم هماهنگی این دو بال سبب کنش جهان عرب شد و از قرار شدت این کنشها میان همسایگان ما بیشتر از سایر اعراب بود که مبین فقدان دیالوگ ما و محیط پیرامونی بود. این عدم هماهنگی که بخشی از آن بهدلیل مدیریت جداگانه و جزیرهای دو شق ملازم دیپلماسی در کشور است تاکنون اثرات ملموسی بر انعطافناپذیری سیاست خارجی ایران داشته است، گام اول برای رفع این آسیب تجمع این مجموعهها در یک دستگاه و یا ایجاد سازوکارهای هماهنگکننده شبیه آنچه در تمام کشورها وجود دارد است.
با این تفاسیر معقول آن بود که همزمان با برگزاری اولین دور مذاکرات هستهای به طور هماهنگ سازمان فرهنگ و ارتباطات نیز گفتگوهای فرهنگی ایران و جهان عرب را مدیریت میکرد تا بستر فرهنگی لازم برای اجرای برجام در منطقه نیز شکل گیرد و امری که کارشناسان و ناظران از آن بهعنوان برجام عربی یاد میکردند نیز همزمان توسط دو بال سیاست خارجی ایران دنبال شود. ولی عدم هماهنگی این دو بال سبب کنش جهان عرب شد و از قرار شدت این کنشها میان همسایگان ما بیشتر از سایر اعراب بود که مبین فقدان دیالوگ ما و محیط پیرامونی بود. این عدم هماهنگی که بخشی از آن بهدلیل مدیریت جداگانه و جزیرهای دو شق ملازم دیپلماسی در کشور است تاکنون اثرات ملموسی بر انعطافناپذیری سیاست خارجی ایران داشته است، گام اول برای رفع این آسیب تجمع این مجموعهها در یک دستگاه و یا ایجاد سازوکارهای هماهنگکننده شبیه آنچه در تمام کشورها وجود دارد است.
فارغ از دلایل ساختاری و بروکراتیک برگزاری همراه با تأخیر بیش از حد گفتوگوهای ایران و جهان عرب نکاتی پیرامون برگزاری مؤثر آن نیز وجود دارد. ابتدا به ساکن با توجه به عمق مشکلات مخصوصاً در سالهای اخیر میان ایران و برخی کشورهای عرب لازم بود اهداف ایران ازطریق رسانهها بهدرستی تبیین شود تمرکز دیپلماسی رسانهای در این موضوع باید بر محور نگاه عمیق و استراتژیک تهران به محیط پیرامونی خود شکل گیرد که دربردارنده منافع مشترک برای تمام بازیگران است؛ لذا لازم بود استراتژی رسانهای صحیحی نیز برای روشنسازی ابعاد مختلف این گفتوگوها، اهداف و نتایج مثبت آن برای بازسازی تمدن اسلامی شکل میگرفت. اصولاً در چنین خلأ رسانهای بوده که گاهی ایران در جهان عرب به اتهام گسترش امپراتوری فارسی صفوی و دارای فرهنگ معارض و متعارض شناخته میشود.
ازسویدیگر، برای اثربخشی بیشتر این گفتوگوها لازم بود درنظر گرفته شود که ما دیگر با یک جهان عرب روبهرو نیستیم ما با جهانهای عرب باید گفتوگو کنیم. اینکه ده کشور حاضر در دور اول گفتوگوها آیا نمایندگی کدام بخش از جهانهای عرب را بر عهده دارند، پرسشی درخور تأمل است و نکته قابل تأملتر آن است که مشخص کنیم کدام بخش از جامعه دانشگاهی و نخبگان ما توان برقراری دیالوگ با جهانهای متفاوت عرب را دارند و میتوانند به زبان مشترک گفتوگو با آنها نزدیک شوند.
برای روشن شدن تکلیف در این بخش باید برای هر یک از جهان عرب غیرمنسجم فعلی الگوهای تعاملی و ارتباطی تعریف شود که مبنای آن مختصات فرهنگی و ژئوکالچر کشورهای عربی و تعاریف ما از مبانی، اصول، اهداف کوتاهمدت، بلندمدت، ابزارها و تاکتیکها و... است. در زنجیرهای بهم پیوسته، پیاده شدن این الگوها وابسته به ایجاد زیرساختهای گفتوگو است. در این شرایط وظایف رایزنیهای فرهنگی در شناسایی و ارتباطگیری با نخبگان و دانشگاهیان عرب در زمینهای بازی متفاوت شاخص و تعیینکننده خواهد بود.
دراینمیان شکلدهی و چابکسازی شبکه رایزنیهای فرهنگی بهصورت منفرد و منطقهای میتواند ضمن رصد و پایش فرهنگی کشور و ملتهای میزبان عاملی برای تداوم گفتوگوها و بهعبارتی ریشهدار شدن ارتباطات فرهنگی ایران و اعراب باشد. با چنین رویکردی، منطقهبندی فرهنگی جهان عرب از الزامات گفتوگوهای هدفمند و هوشمند خواهد بود و سبب خواهد شد تا با صرف هزینه معقول به نتایج درخشانی دست یابیم.
نظر شما