روابط انرژی اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی ایران در فضای پسابرجام
روابط انرژی اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی ایران در فضای پسابرجام
یکشنبه 24 بهمن 1395
ژئوپلیتیک غرب آسیا تقریباً بعد از پایان جنگ سرد درحال تغییر است و این تغییر در دهه اخیر بهواسطه تحولات نظم بینالمللی و جابهجاییهای سریع قدرت در عرصه جهانیشده شدت یافته است. بعد از جنگ سرد و بهویژه بعد از بهار عربی نقش پیشرانهای منطقهای تقویت شده که طبعاً کارکرد مداخلهگرایانه فرامنطقهای نظیر آمریکا و اروپا را کاهش داده است. علاوهبر کاهش نفوذ نسبی آمریکا و اروپا در منطقه، افزایش نقشهای منطقهای بازیساز روسیه و چین، بازخیزش رقابت ژئوپلیتیکی بین ایران و عربستان، ظهور دولتهای کوچک نظیر قطر، امارات، اردن، عمان در عرصه تحولات منطقهای و قابلیتهای آنان برای تأثیرگذاری بر نظم منطقهای، فرسایش دولت و ظهور دولتهای فرومانده و ورشکسته نظیر عراق، سوریه، و یمن، پیدایش واحدهای نیمه مستقل در نتیجه تضعیف ساختار دولت ـ ملت در کشورهایی چون سوریه، عراق و افغانستان مانند حکومت اقلیم یا کانتونهای کُردنشین سوریه، و درنهایت افزایش چشمگیر و فزاینده نقش بازیگران غیردولتی در شکل دادن به تحولات منطقهای از دیگر عواملی هستند که در تغییر ژئوپلیتیک غرب آسیا و موازنه قدرت در آن تأثیر جدی داشتهاند.
در یک چنین فضایی که پیامدهای تغییر ژئوپلیتیک غرب آسیا برای اروپا ناخوشایند بوده و مشکلات جدیای را برای آن ایجاد کرده است، برجام نطقه عطف است که برخلاف تمام پویاییهای قبلی ثباتآفرین است و جهان پذیرای آن است. برجام حرکتی جدی ازسوی ایران برای جهانگرایی و تعامل با دنیا است که بهدلیل رفع مانع جدی در روابط ایران با اروپا، باعث شده تا از نقطهنظر ژئوپلیتیکی، منافع ایران همپوشانی گستردهای با منافع نظام بینالمللی ازجمله منافع اتحادیه اروپا پیدا کنند.
ایران با پذیرش برجام و کمک به رژیم منع گسترش، حمایت از ساختار دولت ـ ملت در منطقه، حمایت از راهکارهای غیرنظامی برای حل مسائل، پرهیز از سیاست هویت و دامن زدن به تنشهای ناشی از این سیاست و پیروی از هنجارهای جهانشمول باعث شده تا نقش و جایگاه آن در منطقه با نوعی بازاریابی ازسوی نظام بینالملل روبهرو شود که کاملاً به نفع ایران است و به گسترش روابط با اتحادیه اروپا و همکاری در زمینههای مختلف ازجمله امنیت انرژی کمک میکند.
اتحادیه اروپا تا قبل از سال 2012 بزرگترین شریک تجاری ایران به حساب میآمد و بعد از برجام عملاً این فرصت فراهم شد، تا روابط به سطح گذشته باز گردد. ایران تا قبل از تحریمهای نفتی 2012 هشتمین صادرکننده نفت خام به اروپا بود و برداشته شدن تحریمهای نفتی به ایران فرصت میدهد تا سقف تولید خود را در بازهای کوتاه افزایش دهد و حتی در درازمدت تقریباً به پنج میلیون بشکه در روز برساند. پیامد چنین تحولی در کوتاهمدت، کاهش قیمت نفت یا حفظ قیمتها در سطحی است که در راستای منافع اقتصادی اتحادیه اروپا، کاهش تورم و افزایش درآمد واقعی شهروندان آن خواهد بود.
بحث دوم صادرات گاز طبیعی ایران به اتحادیه اروپاست. این اتحادیه بهعنوان دومین مصرفکننده بزرگ گاز در دنیا و ایران بهعنوان بزرگترین دارنده ذخایر گاز طبیعی در دنیا (با 30 تا 35 تریلیون مکعب ذخایر) میتوانند شرکای خوبی برای هم باشند. کاستن از وابستگی صرف به گاز روسیه و تنوعسازی منابع گازی اتحادیه در درازمدت کاملاً در راستای امنیت انرژی اروپاست و بر روابط آن با روسیه تأثیر جدی خواهد گذاشت.
بحث سوم کمکی است که ایران میتواند چه بهلحاظ عبور خطوط لوله از آب و خاکش و چه بهلحاظ تأمین منابع گاز خطوط لوله موجود به اتحادیه اروپا نماید در امنیت انرژی این اتحادیه تأثیر بسیاری خواهد داشت.
در مجموع برجام شرایطی را فراهم ساخته که به ایران اجازه میدهد تا به جهانگرایی پرداخته و از منطقه بهعنوان یک دارایی ارزشمند در راستای جهانگرایی و تعامل با نظام بینالمللی بهره گیرد. در چنین متنی برجام با تأثیرگذاری مثبت بر ژئوپلیتیک درحال تغییر غرب آسیا باعث شده تا ما شاهد بازارزیابی از نقش و قدرت ایران در منطقه بهعنوان یک بازیگر ثباتآفرین و نظمساز باشیم که میتواند از نقش و جایگاه خود در منطقه برای جهانگرایی بهره گیرد و با بازخورد مثبت از آن بر تحولات منطقه بیشازپیش تأثیرگذارد. این تحول در دوره پس از برجام به ایران و اتحادیه اروپا فرصت میدهد تا از منافع نهفته در روابط گسترده دوجانبه مشتمل بر منافع انرژی ازجمله امنیت انرژی در اروپا ازیکسو، و امنیت در بازارهای جهانی انرژی ازسویدیگر سود ببرند.
در یک چنین فضایی که پیامدهای تغییر ژئوپلیتیک غرب آسیا برای اروپا ناخوشایند بوده و مشکلات جدیای را برای آن ایجاد کرده است، برجام نطقه عطف است که برخلاف تمام پویاییهای قبلی ثباتآفرین است و جهان پذیرای آن است. برجام حرکتی جدی ازسوی ایران برای جهانگرایی و تعامل با دنیا است که بهدلیل رفع مانع جدی در روابط ایران با اروپا، باعث شده تا از نقطهنظر ژئوپلیتیکی، منافع ایران همپوشانی گستردهای با منافع نظام بینالمللی ازجمله منافع اتحادیه اروپا پیدا کنند.
ایران با پذیرش برجام و کمک به رژیم منع گسترش، حمایت از ساختار دولت ـ ملت در منطقه، حمایت از راهکارهای غیرنظامی برای حل مسائل، پرهیز از سیاست هویت و دامن زدن به تنشهای ناشی از این سیاست و پیروی از هنجارهای جهانشمول باعث شده تا نقش و جایگاه آن در منطقه با نوعی بازاریابی ازسوی نظام بینالملل روبهرو شود که کاملاً به نفع ایران است و به گسترش روابط با اتحادیه اروپا و همکاری در زمینههای مختلف ازجمله امنیت انرژی کمک میکند.
اتحادیه اروپا تا قبل از سال 2012 بزرگترین شریک تجاری ایران به حساب میآمد و بعد از برجام عملاً این فرصت فراهم شد، تا روابط به سطح گذشته باز گردد. ایران تا قبل از تحریمهای نفتی 2012 هشتمین صادرکننده نفت خام به اروپا بود و برداشته شدن تحریمهای نفتی به ایران فرصت میدهد تا سقف تولید خود را در بازهای کوتاه افزایش دهد و حتی در درازمدت تقریباً به پنج میلیون بشکه در روز برساند. پیامد چنین تحولی در کوتاهمدت، کاهش قیمت نفت یا حفظ قیمتها در سطحی است که در راستای منافع اقتصادی اتحادیه اروپا، کاهش تورم و افزایش درآمد واقعی شهروندان آن خواهد بود.
بحث دوم صادرات گاز طبیعی ایران به اتحادیه اروپاست. این اتحادیه بهعنوان دومین مصرفکننده بزرگ گاز در دنیا و ایران بهعنوان بزرگترین دارنده ذخایر گاز طبیعی در دنیا (با 30 تا 35 تریلیون مکعب ذخایر) میتوانند شرکای خوبی برای هم باشند. کاستن از وابستگی صرف به گاز روسیه و تنوعسازی منابع گازی اتحادیه در درازمدت کاملاً در راستای امنیت انرژی اروپاست و بر روابط آن با روسیه تأثیر جدی خواهد گذاشت.
بحث سوم کمکی است که ایران میتواند چه بهلحاظ عبور خطوط لوله از آب و خاکش و چه بهلحاظ تأمین منابع گاز خطوط لوله موجود به اتحادیه اروپا نماید در امنیت انرژی این اتحادیه تأثیر بسیاری خواهد داشت.
در مجموع برجام شرایطی را فراهم ساخته که به ایران اجازه میدهد تا به جهانگرایی پرداخته و از منطقه بهعنوان یک دارایی ارزشمند در راستای جهانگرایی و تعامل با نظام بینالمللی بهره گیرد. در چنین متنی برجام با تأثیرگذاری مثبت بر ژئوپلیتیک درحال تغییر غرب آسیا باعث شده تا ما شاهد بازارزیابی از نقش و قدرت ایران در منطقه بهعنوان یک بازیگر ثباتآفرین و نظمساز باشیم که میتواند از نقش و جایگاه خود در منطقه برای جهانگرایی بهره گیرد و با بازخورد مثبت از آن بر تحولات منطقه بیشازپیش تأثیرگذارد. این تحول در دوره پس از برجام به ایران و اتحادیه اروپا فرصت میدهد تا از منافع نهفته در روابط گسترده دوجانبه مشتمل بر منافع انرژی ازجمله امنیت انرژی در اروپا ازیکسو، و امنیت در بازارهای جهانی انرژی ازسویدیگر سود ببرند.
نظر شما