خاورمیانه پس از قیام های عربی
کتاب حاضر ترجمه ویرایش چهارم کتاب روابط بینالمللی خاورمیانه خانم لوئیس فاوست است. معمولاً بهعلت سرعت تحولات در منطقه و چاپ کتابهای متعدد درباره آن، هر اثری قادر به ماندگاری و جلب توجه مخاطبان بهخصوص در عرصه دانشگاهی نیست؛ اما این کتاب در دهه اخیر بهسبب وجود نویسندگان ممتاز آن و به لطف بررسی تحولات جدید خاورمیانه و بهرهمندی از نظریه جامعهشناسی انتقادی، با موفقیت و اقبال گستردهای در میان محققان خاورمیانه مواجه شده است؛ بهطوری که برخی دانشگاههای برجسته در زمینه مطالعات خاورمیانه نیز سرفصل دروس خود را براساس موضوعات این کتاب تدوین کردهاند. ویژگی دیگر این اثر تحلیل شکلگیری، تکامل و فرجام قیامهای عربی از جنبههای مختلف است که اهمیت آن را دوچندان کرده است.
در مقاله اول، فرد لاوسون با مروری بر نظریههای مختلف، کاربرد آنها را در خاورمیانه بررسی میکند. وی بر اهمیت توجه به رویکردهای کمّی در تحلیل تحولات خاورمیانه تأکید میکند، درحالیکه در دهه اخیر نوعی بیاعتنایی به این نوع از مطالعات وجود داشته است. یوجین روگان در مقاله دوم، ریشههای تاریخی شکلگیری خاورمیانه را در نظام بینالمللی بعد از جنگ جهانی اول تحلیل میکند. روگان بر این نظر است که هنجارها، ارزشها و شیوه توسعه کشورها مشترک است و دولتها در درون این نظام تحول مییابند و روند تحول کشورهای خاورمیانه از این نظر ناقص است. در مقاله سوم، بهجت قرنی در قالب مفهوم «بومی ـ جهانی» ارتباط مسائل داخلی کشورهای خاورمیانه را با روابط بینالملل میسنجد و بر لایههای متعدد و پیچیده امنیت در خاورمیانه بعد از پایان جنگ سرد تأکید میکند.
در مقاله چهارم، لوچانی، یکی از محققان برجسته نفت در خاورمیانه، ابعاد جدیدی از این موضوع را مطرح میکند. وی رابطه معناداری را میان نفت و تثبیت سیستم دولتی مدرن در خاورمیانه میبیند و با رویکردی انتقادی ـ تاریخی برخی کلیشههای مطرح در زمینه نفت در خاورمیانه را به چالش میکشد. در مقاله پنجم، ریچارد نورتون درباره اصلاحات سیاسی در خاورمیانه در پرتو قیامهای عربی و موانع موجود بر سر راه این اصلاحات بحث میکند و رویکرد شرقشناسی درباره اصلاحات در خاورمیانه را مردود میداند. در مقاله ششم، ریموند هینهبوش بر مفهوم عربیسم در قالب سیاست هویتی تأکید دارد و هویتها در خاورمیانه را ناسازگار با ساختارهای مادی آن میداند و اصطکاک هویتها با یکدیگر و شکلگیری دولتهای توسعه را از عوامل وقوع جنگ در خاورمیانه میداند.
پیتر مانداویل در مقاله هفتم، رابطه اسلام با تحولات منطقهای را مفهومبندی میکند و جهانی شدن را فرایندی تسهیلی برای اسلام میداند. لوئیس فاوست در مقاله هشتم درباره دینامیسمهای درحال تغییر منطقهگرایی و متحدسازی در منطقه مینویسد و نمونه اتحادیه اروپا در منطقهسازی را مناسب خاورمیانه نمیداند.
در مقاله نهم، به قلم مارینا کلکولی و متیو لگرینزی، معضلات امنیتی منطقه بیان میشوند. رویکرد مقاله بازسازی انتقادی توازن قدرت و تهدید در پرتو تحولات اخیر قیامهای عربی است که دینامیسمهای امنیتی منطقهای را کاملاً تغییر داده است. در مقاله دهم، نوشته هینهبوش و احتشامی، در قالب «واقعگرایی پیچیده»، تحلیل سیاستگذاری دولتهای منطقه را تحلیل میکند. این رویکرد درعینحال که به واقعگرایی و استدلالهای قدرتمحور آن اهمیت زیادی میدهد، بر عواملی چون میزان وابستگی به ایالات متحده، روند دموکراتیزه شدن، و نقش رهبری در شکلدهی انتخابهای سیاست خارجی کشورها نیز تأکید میکند. در مقاله یازدهم نیز همانطور که لگرنزی و گاوس اشاره میکنند، کشورهای حوزه خلیجفارس در برابر معضلات امنیتی خود با چالشهای چندی مواجهاند. لگرنزی و گاوس رویکرد نظری واقعگرایی و مفهوم توازن قدرت را فقط قادر به تحلیل بخشی از وضعیت دولتهای مزبور میدانند.
در مقاله دوازدهم با رویکرد بسیار بدیعی، بهار عربی و نتایج آن بررسی میشود. این قیامها بهعنوان قیام مردمی علیه حکومتهای پیر و اغلب سرکوبگر تصور میشوند که در مقابل خواستههای مردمی ساکت بودند. لاربی صدیقی استدلال میکند که بهار عربی نشانگر ضعف روابط بینالمللی سنتی است که بر دولتها و قدرت تمرکز دارد و از نشان دادن اهمیت مردم عاجز است. در مقاله سیزدهم، مایکل هادسون مطالعه عمیقی درباره تکامل سیاست خارجی آمریکا بر منطقه دارد و با مروری بر خاستگاهها و تحولات سیاست خارجی آمریکا، سیاست خارجی بوش و اوباما را با رویکرد انتقادی ارزیابی میکند. رزماری هولیس در آخرین مقاله کتاب تحول و تکامل سیاست اروپا در قبال خاورمیانه را مورد بررسی قرار میدهد و سؤال اصلی آن به اهمیت بازیگری اروپا در تأثیرگذاری بر الگوهای سیاست و توسعه در خاورمیانه مربوط میشود.
درپایان، ذکر چهار نکته درباره کتاب برای خوانندگان محترم مفید و ضروری خواهد بود: نخست اینکه، با توجه به محوریت بحثهای مقالات درباره قیامهای عربی، عنوان کتاب در ترجمه فارسی به «خاورمیانه بعد از قیامهای عربی» تغییر نام یافت. دوم اینکه، مقالاتی که به بحث جنگ اعراب و اسرائیل (دو مقاله) و تاریخ جنگ سرد در خاورمیانه (یک مقاله) مربوط هستند بهسبب رعایت حجم کتاب در ترجمه فارسی گنجانده نشدهاند، سوم اینکه از واژه خاورمیانه بهجای غرب آسیا استفاده شده تا اصل رعایت امانت در بحث ترجمه فراموش نگردد، و چهارم اینکه مطالب این کتاب مورد رد یا تأیید مؤسسه و مترجم نیست و بهخصوص مواردی وجود دارد که مورد نقد جدی است و گاه با جانبداری علیه ایران نوشته شده است. لذا قرائت منتقدانه متن و هوشیاری به برخی از ادعاهای آن بسیار ضروری است.
ترجمه کتاب حاضر، حاصل همکاری جمعی از بهترین پژوهشگران ایرانی است که از سر لطف و بدون هیچ چشمداشت مادیای، افتخار همکاری با آنان نصیب بنده شد: جناب آقای دکتر رضا نصیری حامد علیرغم مشغله کاری فراوان، ترجمه و ویرایش مقالات چندی از کتاب را پذیرفتند، در معرفی برخی دوستان برای ترجمه نیز بسیار نقش داشتند، و توصیههای ارزشمندی را درباره نشر کتاب بیان فرمودند. جناب آقای علی سیدرزاقی نیز سهم مهمی در ترجمه کتاب داشتند و بدون همکاری ارزنده ایشان، امکان اتمام ترجمه ناممکن بود. ایشان علاوهبر ترجمه مقالات، بخش منابع پایانی را نیز برای چاپ آماده فرمودند. از دوستان و همکاران ارزشمندم جناب آقای میثم طیبیپور، جناب آقای مرتضی فیروزی و سرکار خانم پریسا خراسانی اسمعیلی نیز بسیار سپاسگزارم.
صاحب این قلم قدردانی از اساتید گرانقدر و دانشمندی را که همیشه چراغ راهش بودهاند وظیفه خود میداند. جناب آقای دکتر سید محمد کاظم سجادپور، سرکار خانم دکتر حمیرا مشیرزاده، جناب آقای دکتر مصطفی ترک زهرانی و جناب آقای دکتر مرتضی منشادی اساتید ایرانی بودند که همواره مشوق و راهنمای بنده بودهاند. سرکار خانم دکتر ملیحه آلتین ایشیک، جناب آقای دکتر حسین باغچی، جناب آقای دکتر فاروق یالواچ نیز مشوق و راهنمای بنده در دانشگاه خاورمیانه ترکیه بودند که بدینوسیله، مراتب قدردانی خویش را از این بزرگواران اعلام میدارم. امیدوارم بتوانم در سایه راهنماییها و حمایتهای فکری و معنوی این اساتید ارزشمند، در مسیر درستی در عرصه پژوهشی قدم بردارم.
از جناب آقای دکتر سید جلال دهقانی فیروزآبادی، ریاست محترم مؤسسه مطالعاتی ابرار معاصر تهران، و جناب آقای دکتر بهزاد احمدی لفورکی، معاونت محترم پژوهشی، که با حسنظن و همکاری صمیمانه خویش فرصت همکاری با این مؤسسه معتبر را برای بنده فراهم آوردند بسیار سپاسگزارم. از سرکار خانمها آذری، ضرابینژاد، و سعادت که در مراحل آمادهسازی کتاب زحمت فراوانی کشیدند نیز تشکر و قدردانی میکنم.
درنهایت، قدردانِ زحمات همسر مهربان و عزیزم، سرکار خانم کیخالی هستم که در سایه همیاری و همدلی ایشان موفق به ترجمه این اثر شدم. ایشان همواره در طول تحصیل متحمل زحماتم و همچنین تکیهگاه من در مواجهه با مشکلات بودهاند.
نظر شما