اقوام ایرانی و سیاست خارجی؛ تهدید یا فرصت؟


اقوام ایرانی و سیاست خارجی؛ تهدید یا فرصت؟
 
 
شنبه 5 دی 1394
 
 
 
موضوع اقوام ایرانی، افزون بر بازتاب‌هایی که در محافل علمی و اندیشکده‌های خارجی دارند، ازسوی نهادها و رسانه‌های کشورهای خارجی در دو زمان بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند؛ یکی زمانی که به‌سبب برخی رویدادهای داخلی، ازسوی اقوام ایرانی اعتراضی صورت می‌گیرد و دیگری زمانی است که دولت‌ها یا گروه‌های سیاسی در کشورهای خارجی با جمهوری اسلامی ایران بر سر موضوع ثانویه‌ای اختلاف پیدا می‌کنند و درصدد برمی‌آیند تا از مسئله اقوام ایرانی به‌منزله یک برگ برنده برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران استفاده نمایند. البته در کنار اینها در گزارش‌های ارائه‌شده از ایران پیرامون وضعیت حقوق بشر نیز، به موضوع اقوام پرداخته می‌شود. آنچه در بازتاب این موضوع در تریبون‌های خارجی اعم از رسانه‌ها و مواضع مقامات سیاسی مشاهده می‌شود، عموماً با گونه‌ای بزرگ‌نمایی و حتی در پاره‌ای موارد انحراف مسئله همراه است؛ به‌طور مثال اکثر زندانیان کُرد زبان که به جرم قاچاق مواد مخدر توسط قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران به مجازات می‌رسند ازسوی گروه‌های کردی خارج از ایران به‌مثابه فعالان سیاسی‌ای معرفی می‌گردند که به‌دلیل مطالبه حقوق مدنی مردم کُرد زبان مجازات شده‌اند و اعضای گروه مسلح پژاک که در عملیات مسلحانه دستگیر می‌شوند نیز به‌عنوان فعالان مدنی کُرد معرفی می‌گردند.
شهروندان ترک آذری در ایران نیز از این قاعده مستثنی نیستند و موضوع آذری‌های ایران از زمان به استقلال رسیدن جمهوری آذربایجان، در این کشور موضوع بحث محافل و نهادهای سیاسی و مدنی بوده است. هرچند در اکثر موارد دیدگاه‌های مقامات دولتی و رسمی جمهوری آذربایجان دراین‌زمینه بر حفظ بی‌طرفی و عدم مداخله در امور داخلی ایران استوار است ولی از تلاش‌های رسانه‌ها و نهادهای تحت حمایت دولت این کشور دراین‌زمینه نیز نمی‌توان چشم‌پوشی کرد و ظاهراً پاسخگویی به اعتراضات مردمی و برخی نهادهای دولتی ایرانی به محدودیت‌های اعمال‌شده علیه گروه‌های دین‌گرا (مانند اهالی شهرک نارادان در نزدیکی باکو)، توجیه حمایت‌های غیرمستقیم و پنهان دولتی از این خط فکری محسوب می‌شود.
آنچه اخیراً این خط فکری خارجی را پررنگ‌تر نموده است فضای سیاسی ـ اجتماعی در جمهوری ترکیه است. حساسیت جامعه ترکیه در چند سال اخیر به‌ویژه از زمانی که به‌واسطه بهار عربی منطقه در شرایط آشوب قرار گرفته، درخصوص اقوام ترک و کرد ایرانی بالا رفته است. بعد از اعتراضات مردمی در شهرهای ترک‌نشین به برخی برنامه‌های رسانه‌ای، در اکثر شهرهای جمهوری ترکیه کانون‌های ملی‌گرایان  با راه‌اندازی تجمعات اعتراض‌آمیز به انتقاد از سیاست‌های داخلی جمهوری اسلامی ایران می‌پردازند که این اعتراض‌ها در برخی اوقات حیطه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را نیز شامل می‌شود که از این جمله ادعای حمایت ایران از کشتار ترکمن‌های سوریه به دست ارتش سوریه است.
در کنار این اعتراضات که با بازتاب رسانه‌ای وسیع همراه است، فعالان رسانه‌ای و نخبگان جامعه ترکیه نیز از کنار این موضوع به‌آسانی نمی‌گذرند و با پرداختن به این مسئله و ادعای اعمال تبعیض قومی توسط جمهوری اسلامی ایران در مقام توصیه به دولتمردان ترکیه و جمهوری آذربایجان برای مداخله در این موضوع و استفاده از این مسئله به‌عنوان یک برگ برنده برای تحت فشار قرار دادن ایران برمی‌آیند. برخی از تحلیلگران ترک دراین‌زمینه پا را از این هم فراتر گذاشته و به ارائه تئوری‌های راهبردی درباره جمهوری اسلامی ایران دست می‌زنند. دراین‌خصوص اخیراً دیدگاهی که به کرات و از زوایای مختلف توسط کارشناسان مسائل سیاسی و تحلیلگران ترکیه مطرح می‌شود، ادعای رؤیای امپراتوری فارس توسط ایران است. این تحلیلگران، جمهوری اسلامی ایران را درپی دستیابی به اهداف ژئوکالچر مبتنی‌بر شیعه‌گرایی و فارس‌گرایی در منطقه اوراسیا و خاورمیانه قلمداد می‌کنند و ازاین‌طریق سعی دارند در اذهان عمومی جوامع خود و نیز در بین سیاستمداران نوعی تهدید استراتژیک جدید القاء نمایند. بدیهی است که استمرار چنین فضایی در جامعه رسانه‌ای و نخبگی در طولانی‌مدت، سیاستمداران این کشورها را در سنجش تهدید دچار اشتباه کرده و آنها را به‌سوی رویارویی با جمهوری اسلامی ایران سوق خواهد داد.
این فضا در جامعه ترکیه درباره قوم کُرد توسط جریان‌های کردی به‌گونه‌ای دیگر ایجاد می‌شود. این جریان‌ها، جمهوری اسلامی ایران را به نقض حقوق کردها متهم می‌کنند و در برخی شهرهای کردنشین ترکیه تجمعات اعتراض‌آمیز به بهانه‌های واهی (مثل حادثه مهاباد) صورت می‌گیرد و رویدادهای عادی به‌مثابه حوادث سیاسی تلقی شده و ازاین‌طریق فضای ضدایرانی در بین جامعه کردی در ترکیه و شمال عراق و نیز در برخی محافل حقوق بشری ایجاد می‌گردد. هرچند تلاش‌های ضدایرانی جریان‌های کردی ازسوی دولت یا نهادهای حامی دولت مورد پشتیبانی قرار نمی‌گیرد ولی مطالبات کُردهای ترکیه و حقوق مکتسبه توسط کُردهای شمال عراق، اثرات دومینویی بر سایر کُردها دارد و ازهمین‌رو دولت ترکیه برای پیشگیری از تبعات منفی این اثر، طرح صلح کردی را با تمام فرازونشیب‌ها همچنان زنده نگه داشته است و همان‌گونه که نگارنده در نوشته‌های چند سال قبل نیز ذکر کرده، جمهوری اسلامی ایران باید نسخه‌ای برای حل مسئله حقوق سیاسی ـ مدنی کردها در قالب یک طرح جامع و مشتمل بر حقوق همه اقوام داشته باشد.
درخصوص تبلیغات ضدایرانی گروه‌ها و نهادهای قوم‌گرای ترک در جمهوری ترکیه و جمهوری آذربایجان که اثرات آن در جوامع ترکمن سوریه و عراق نیز مشاهده می‌شود، نیز باید به این واقعیت توجه کرد که هرچند پان‌ترکیسم در شکل کنونی خود قصد هیچ‌گونه الحاق‌گری نداشته و در جمهوری ترکیه برپایه حفظ یکپارچگی سرزمینی ترکیه و فقط حمایت معنوی از حقوق مدنی ترک‌ها در خارج از کشور استوار است، ولی دولت‌های ترکیه در مواقع ضروری مانند آنچه در شرایط کنونی تحت عنوان حمایت از حقوق ترکمن‌های عراق و سوریه دنبال و حتی بهانه‌ای برای ساقط کردن هواپیمای روسیه توسط ترکیه نیز می‌شود، از این ابزار استفاده خواهند کرد. به‌ویژه اینکه دولت حزب عدالت و توسعه ترکیه با ترفندهای تبلیغاتی اخیر توانسته حزب ملی‌گرای حرکت ملی را به حاشیه رانده و بخش عمده‌ای از قشر ملی‌گرای ترک را جذب نماید و در آینده برنامه‌های ملی‌گرایی پررنگ‌تری را در دستور کار خود قرار خواهد داد.
برای مقابله با این جنگ رسانه‌ای و فضاسازی ضدایرانی دو رویکرد بیرونی و درونی وجود دارد. در رویکرد بیرونی جمهوری اسلامی ایران می‌تواند با معامله‌گری در سیاست خارجی و حتی دادن برخی امتیازها و صرف‌نظر کردن از برخی سیاست‌های خارجی، نظر موافق دولت‌ها و گروه‌های مدعی دراین‌زمینه را جلب نماید و موقتاً با این فضا مقابله نماید، ولی رویکرد درونی بر اعتمادسازی داخلی و افزایش چسبندگی اجتماعی کشور استوار است که با رفع برخی کاستی‌ها و نواقص در احقاق حقوق سیاسی ـ مدنی اقوام براساس قانون اساسی و سایر قوانین موضوعه ازجمله اجرای اصول مغفول مانده 15 و 19 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به‌مثابه میثاق ملی و دینی مشترک آحاد مردم ایران، هم بهانه‌های تبلیغاتی را از دست عوامل خارجی بگیرد و هم وحدت ملی کشور را در برابر این تحریک‌ها بیمه نماید که مطمئناً رویکرد درونی کارسازتر و پایدارتر خواهد بود. اگر اقوام ایرانی که اکثراً در جغرافیای حساس امنیتی مستقر هستند، نه به‌منزله تهدید و نقطه ضعف، بلکه به‌مثابه فرصت و توانمندی درنظر آیند، مطمئناً نه‌تنها مانند سدی نفوذناپذیر در برابر سیل تهدیدهای خارجی ایستادگی خواهند کرد، بلکه در سایه اشتراکات فرهنگی و اجتماعی با هم‌تباران مجاور خود توان تعامل مؤثر خارجی را نیز خواهند داشت و روابط خویشاوندی ملت‌ها، دولت‌ها را از دشمنی و جنگ مصون خواهد داشت.