ملاحظاتی بر بهکارگیری قدرت هوایی در جنگ علیه پیکارجویان تکفیری- بعثی داعش
میتوان گفت با خروج نیروهای آمریکایی از عراق در سال ۲۰۱۱، دفتر جنگهای پیشگیرانه و لشگرکشیهای بزرگ برای اشغال کشوری دوردست در ذهن دولتمردان واشنگتن و حتی تندروترین نومحافظهکاران ایالات متحده نیز بسته شده است. اکنون دولت باراک اوباما سعی دارد با تکمیل خروج سربازان خود از افغانستان، به فصل خونین و دردناک جنگ علیه ترور که پس از حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ آغاز شد پایان بخشد. این فصل مستلزم بهکارگیری واحدهای زمینی و استقرار بلندمدت آنها برای پاکسازی کشورهای فروپاشیدهای مانند افغانستان از عوامل القاعده و طالبان و یا سرنگونی رژیمهای به اصطلاح حامی تروریسم یا تولیدکننده تسلیحات کشتار جمعی مانند حکومت صدام حسین بود.
بر هیچ ناظر اوضاع خاورمیانه پوشیده نیست که دولت اوباما حاضر نخواهد شد بار دیگر به بهانه مبارزه علیه شبهنظامیان تندرو داعش، دست به لشگرکشی و استقرار نیروی زمینی در خاک عراق بزند. با وجود این، اما این احتمال وجود دارد که ایالات متحده با وخیمتر شدن وضع امنیتی عراق یا در صورت آسیب رسیدن به جان اتباعش، از نیروی نظامی بهصورت محدود علیه شبهنظامیان داعش استفاده کند. ژنرال مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا، روز پنجشنبه سوم ژوئیه در جریان یک نشست مطبوعاتی با حضور چاک هیگل، وزیر دفاع این کشور، اعلام کرد که نیروهای عراقی احتمالاً قادر نخواهند بود بدون کمک از خارج، سرزمینهایی را که شبهنظامیان تندرو تصرف کردهاند بازپس گیرند. اوباما نیز پیش از این تأکید کرده بود که سربازان آمریکایی برای جنگ زمینی به عراق بازنخواهند گشت، اما در صورتی که وضع بغداد بدتر شود، واشنگتن ممکن است به حملات هوایی علیه نیروهای داعش دست بزند.
پنتاگون برای وارد آوردن ضربات هوایی بر پیکارجویان تکفیری ـ بعثی میتواند علاوه بر جنگندههای محمول ناو هواپیمابر «یواساس جورج بوش» (USS George H. W. Bush) که در آبهای خلیج فارس مستقر شده است، از هواپیماهای جنگی خود در پایگاه هوایی «العدید» در قطر یا «اینجرلیک» در ترکیه استفاده کند.
اکنون این موضوع قابل ارزیابی است که آیا قدرت هوایی ایالات متحده میتواند بدون به خطر انداختن جان خلبانان خود در عراق به کار گرفته شود و اصولاً در حال حاضر، در بحران کنونی عراق، نیروی هوایی چه میتواند بکند؟
تهدید ناشی از دفاع هوایی نیروهای داعش بسیار ضعیف ارزیابی میشود و بعید است در صورت بهکار گرفته شدن هواپیماهای جنگنده در نبرد علیه این گروه تروریستی هیچیک از آنها یا سرنشینان آنها در معرض خطر قرار گیرند؛ اما احتمال خطر برای بالگردهای تهاجمی یا عملیات ویژه بهمراتب بیشتر است و مسلماً در صورت افتادن هریک از سرنشینان این بالگردها به چنگ نیروهای داعش، احتمال زنده ماندن آنها اندک خواهد بود. هزینه مالی عملیات هوایی در عراق چندان زیاد نمیباشد. هزینه عملیات مشابه آمریکا و متحدان این کشور در لیبی ـ تحت عنوان عملیات «سپیدهدم اودیسه» (Operation Odyssey Dawn) آغاز شد و کمابیش تا سرنگونی قذافی ادامه یافت ـ کمتر از سه میلیارد دلار در طول هشت ماه شد.
بنا به ارزیابی کارشناسان، عملیات نظامی احتمالی آمریکا در عراق بیشتر شبیه به نقش نظامی آمریکا در ویتنام جنوبی طی سالهای ابتدایی دهه ۱۹۷۰ و یا عملیات سپیدهدم اودیسه در لیبی در سال ۲۰۱۱ خواهد بود. بهطور حتم، مأموریتهای هوایی آمریکاییها فقط معطوف به تروریستهای داعش و نه دیگر گروههای معارض مانند عشایر سنی یا بعثیها خواهد بود تا حمایت از یکی از طرفهای منازعه سیاسی در عراق محسوب نشود.
از دیدگاه تاکتیکی، قدرت هوایی کشورهای غربی نقش بسیار مؤثری در متوقف کردن پیشروی نیروهای ارتش قذافی بهسوی مواضع تحت کنترل شورشیان و جلوگیری از سرکوبی کامل آنها پیش از تجدید قوا داشت. قدرت هوایی ائتلاف سپس نیروهای نظامی حکومت قذافی را مضمحل و زمینگیر کرد تا پیروزی نهایی شورشیان امکانپذیر شود. اما به هر حال، بمباران هوایی آنطور که شماری از خوشبینان انتظار داشتند، موجب تسلیم شدن و یا کنارهگیری قذافی از قدرت نشد. در عراق نیز بهکارگیری قدرت هوایی موجب محو پیکارجویان تکفیری ـ بعثی یا نیروهای مشابه آن نخواهد شد.
حال به بررسی این موضوع بپردازیم که استفاده از قدرت هوایی در بحران کنونی عراق چگونه خواهد بود. نخستین وظیفه قدرت هوایی در عراق جلوگیری از ادامه پیشروی نیروهای داعش بهوسیله حمله به واحدهای در حال پیشروی شبهنظامیان بهسوی شهرها و مراکز جمعیتی مهم و دیگر هدفهای زیرساختاری که این گروه برای ادامه جنگ به آنها نیاز دارد بهشمار میآید که هنوز به دست آنها نیفتاده است. شناسایی هوایی و انجام مأموریتهای پشتیبانی نزدیک هوایی میتواند در عملیات ضدحمله به نیروهای نظامی دولت عراق یاری فراوانی برساند. در برابر حملات هوایی، شبهنظامیان داعش ناچار به پراکنده و پنهان شدن هستند تا آسیبپذیری خود را کاهش دهند، که این موضوع میتواند توانایی آنها برای مبارزه با دشمنان خود بر روی زمین را نیز تقلیل دهد.
همانگونه که تجربه لیبی یا دیگر درگیریهای نظامی اخیر نشان دادهاند، پیدا کردن و شناسایی اهداف، چالش اساسی در اینگونه موقعیتها محسوب میشود. زمانی که محل هدفها شناسایی شدند، بمباران آنها نسبتاً ساده است. این امر بهویژه در مورد شبهنظامیان داعش و متحدان آنها که از نیروهای نامنظم و متکی به حرکت کاروانهایی از خودروهای وانت و یا کامیونهای کوچک در جادههای طولانی مناطق بیابانی و خالی از پوشش گیاهی انبوه غرب و شمال غربی عراق تشکیل شدهاند صدق میکند. نابودی چنین کاروانهایی در حال حرکت برای یک قدرت هوایی مجهز به سامانههای پیشرفته نظارتی و یا دارای دیدهبانانی حاضر در مناطق عملیاتی، چندان دشوار نخواهد بود. دیدهبانان حاضر در منطقه میتوانند بهعنوان رابط میان نیروهای زمینی مستقر بر روی زمین و خلبانان جتهای جنگنده ایفای نقش کنند و در یافتن و تعیین موقعیت هدفهای ارزشمند، کمک بسزایی در اختیار خلبانان جنگندهها قرار دهند.
از هنگام جنگ جهانی دوم تاکنون و با هرچه پیشرفتهتر شدن تسلیحات هوا به زمین و بهکارگیری سلاحهای هوشمند امروزی، تلفات غیرنظامیان نیز در عملیات هوایی کاهش یافته است. بنا به ارزیابی کارشناسان، در عملیات هوایی لیبی، تمامی بمبهای رهاشده از نوع هدایتشونده دقیق بودند و شمار تلفات غیرنظامیان به کمتر از یک نفر در ازای هر یکصد بمب پرتابشده رسید. به عقیده کارشناسان، جنگ زمینی بهمراتب برای غیرنظامیان حاضر در مناطق جنگی مرگبارتر است. با وجود این، ضربات هوایی علیه شورشیان داعش در عراق مسلماً موجب مرگ شماری از غیرنظامیان نیز خواهد شد.
علاوه بر این، محدود کردن تلفات غیرنظامیان به هنگام اجرای عملیات نظامی در مناطق مسکونی دارای تراکم جمعیتی بهویژه شهرها، نیازمند دقت و مراقبت زیاد است که به نوبه خود محدودیتهایی را برای کاربرد قدرت هوایی علیه نیروهای دشمن در این نواحی موجب میشود. در وضعیتی که نیروهای دشمن با جمعیت محلی در هم آمیخته شوند، حتی در صورت استفاده از تسلیحات هدایتشونده دقیق مجهز به کلاهکهای انفجاری کوچک نیز مشکلات زیادی در شناسایی و مورد اصابت قرار دادن هدفها بهوجود میآید. این احتمال وجود دارد که خلبانان در حال عملیات بر فراز مناطق شهری بهدلیل همین درهمآمیختگی و به خطر نینداختن جان غیرنظامیان، مجبور به عدم شلیک سلاحهای خود و ناتمام گذاشتن مأموریت شوند.
آیا قدرت هوایی بهتنهایی برای پیروزی بر نیروهای تکفیری ـ بعثی کافی است؟ پیروزی نظامی از سوی هر قدرت هوایی درگیر در عراق، بسیار به جریان نبرد زمینی علیه ستیزهجویان داعش بستگی دارد. بمباران هوایی میتواند امتیاز و تفوق مهمی را در اختیار نیروهای امنیتی عراق قرار دهد، و همچنین میتواند عاملی برای بالا بردن روحیه آنها در برابر داعش باشد که در ابتدای نبرد کاهش یافته بود. اما اگر نیروی زمینی عراق قادر به پیشروی نباشد یا انگیزهای برای بازپسگیری اراضی از دست رفته نداشته باشد، عملیات هوایی نیز تبدیل به تلاشی بیفایده خواهد شد و البته حتی اگر جریان داعش با کمک قدرت هوایی شکست بخورد، موفقیتی استراتژیک برای آماده کردن زمینه جهت اقدام بعدی در عراق بهشمار میرود که بهمنظور جلوگیری از تجزیه این کشور فقط میتواند مصالحهای سیاسی میان طرفهای منازعات قومی و مذهبی باشد. قدرت هوایی ابزار مهمی برای تغییر دادن زمینه جنگ است، اما همانطور که تجربه لیبی نشان داد، شکل دادن به آنچه در حال رخ دادن بر روی زمین است، نیاز به تلاش مداومی برای حل مشکلات اغلب دشواری دارد که برای ایجاد ثبات پس از پایان مناقشات نظامی ضروری هستند.
نظر شما