مقدمهای بر تحلیل نظامهای جهانی
|
چاپ نخست: بهمن ماه ۱۳۸8 |
شابک: ۵ ـ ۱۱۷ ـ ۵۲۶ ـ ۹۶۴ ـ ۹۷۸ |
قیمت: 3700 تومان |
مقدمهای بر تحلیل نظامهای جهانی
نویسنده: امانوئل والرشتاین
مترجم: حسین عسگریان
انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران، کتاب تخصصی
نویسنده: امانوئل والرشتاین
مترجم: حسین عسگریان
انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران، کتاب تخصصی
«نظریة نظام جهانی» از گستردهترین تلاشهای نظری و متأثر از جامعهشناسی تاریخی است که توجه به ساختار نظام بینالملل را در شکلگیری مناسبات بینالمللی مدنظر دارد بیش از هرکس با نام «امانوئل والرشتاین» (Immanuel Wallerstein)، جامعهشناس آمریکایی پیوند خورده است. والرشتاین در سپتامبر 1930 در نیورک متولد شد و در سال 1959 درجة دکترای خود را از دانشگاه کلمبیا دریافت نمود. وی حدود چهل سال است که در حوزة مطالعات اجتماعی تاریخی و بهویژه تحلیل نظامهای جهانی به فعالیت میپردازد. اقتصاد ـ جهانی سرمایهداری (1979)، نظام مدرن ـ جهانی (سه جلد 1974، 1980، و 1989)، سرمایهداری تاریخی (1983)، علم اجتماعی نیندیشیدنی (1991)، بعد از لیبرالیسم (1995)،زوال قدرت آمریکا: ایالات متحده در جهان آشوبزده (2003)، و جهانگرایی اروپایی (2006) ازجمله مهمترین آثار اوست.
کتاب «مقدمهای بر تحلیل نظامهای ـ جهانی» را دانشگاه دوک در سپتامبر 2004 منتشر کرد. والرشتاین در این کتاب رهیافت جامع و کاملی را برای فهم نظریة نظامهای ـ جهانی خود که درحدود سی سال پیش بهمنظور درک تاریخ و پیشرفت دنیای مدرن مطرح شد، میآورد و نظام را بهمثابه واقعیتی اجتماعی که دربرگیرندة تعاملات میان ملتها، شرکتها و مؤسسات، خانوارها، طبقات و انواع گروههای هویتی است، معرفی میکند.از نظر والرشتاین، غالبترین شکل سازمان اجتماعی همان چیزی است که او آن را «نظامهای ـ جهانی» مینامد. به گفتة وی، تاریخ دو گونه نظام ـ جهانی را شاهد بوده است: امپراتوری ـ جهانی (World-Empires) و اقتصادهای ـ جهانی (World-Economies)، و مهمترین تمایز میان آنها نحوة تصمیمگیری درمورد توزیع منابع است.
والرشتاین چند نقطة عطف را در گسترش و تکامل نظام مدرن ـ جهانی مورد توجه قرار میدهد که عبارتند از: گسترش نظام اقتصادی سرمایهداری در قرن شانزدهم، آغاز دو قرن محوریت لیبرالیسم میانهرو بعد از انقلاب فرانسه در 1789، و اضمحلال این محوریت در انقلاب «جهانی» بعد از 1968. به اعتقاد او، در امپراتوری ـ جهانی، نظام متمرکز سیاسی قدرت خود را بهکار میگیرد تا منابع را در مناطق مرکزی توزیع کند، ولی در اقتصاد ـ جهانی با یک اقتدار مرکزی مواجه نیستیم، بلکه مراکز متعدد قدرت وجود دارند که در رقابت با یکدیگر بهسر میبرند و منابع، نه با تصمیمگیریِ اقتدار مرکزی (مانند امپراتوری ـ جهانی)، بلکه ازطریق بازار توزیع میشوند. درنهایت، تأثیر نهایی هر دو نظام یکسان است و در هر دو، سیستم انتقال منابع از پیرامون به مرکز صورت میگیرد.به نظر والرشتاین، نظام مدرن ـ جهانی نمونة یک اقتصاد ـ جهانی است که در پایان قرن شانزدهم در اروپا ظاهر شد. متعاقباً این نظام توسعه یافت تا به وضعیت موجود رسید؛ بهگونهایکه در آن هیچ گوشهای از جهان وجود ندارد که در این نظام کاملاً جذب نشده باشد. نیروی محرک این فرایند انباشت مستمر سرمایه یا بهعبارتی، سرمایهداری بوده است. لذا نظام مدرن ـ جهانی بیش از هرچیز یک نظام سرمایهداری است و این سرمایهداری است که نیروی اصلی را ایجاد میکند.
والرشتاین در این اثر علاوهبراینکه نظریة خود را بهاختصار توضیح میدهد، اصول و مؤلفههای نظام مدرن ـ جهانی و آیندة آن را نیز مورد توجه قرار میدهد و بزرگترین چالش در نظریهپردازی روابط بینالملل را مربوط به مناقشة ساختاری میداند.او میگوید: تحلیل من از نظام مدرن جهانی، مربوط به مناقشة سیستمی است. این سیستم درواقع دیگر قابلیت بقا و دوام را ندارد؛ لذا، پیشبینی آیندة نظام ـ جهانی دشوار است.
نظر شما