تبیین هویت ترکیه نسبت به اتحادیه اروپا
با استفاده از اهرم بیداری اسلامی
سران حزب عدالت و توسعه درحالی به روند عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا شتاب بخشیدهاند که قبلاً در زمان دولتهای ائتلافی از مخالفین سیاستهای غربمحور ترکیه بودهاند و اتحادیه اروپا را کلوپ مسیحی تلقی میکردند؛ اما اکنون سیاستهای منطقهای و فرامنطقهای حزب عدالت و توسعه درراستای همگرایی با شرایط عضویت در اتحادیه اروپا قرار گرفته است و دراینراستا بحران عرب به ترکیه امکان میدهد بهدنبال تحقق آرزوی دیرینه و تاریخی خود باشد و مشکلات هویتی ـ معنایی خود را بهعنوان یک بسته ناشناخته حل کند.
اردوغان که به تفاوتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ترکیه و اتحادیه اروپا بهخوبی آگاه است سعی میکند با شعارهای دموکراتیک درخصوص بحران اعراب متناسب با معیارهای مبتنیبر حاکمیت قانون، دموکراسی و ارزشهای حقوق بشر حرکت کند و با سوار شدن بر ارزشهای جهانی وزن و اعتبار خود را نشان دهد.
اردوغان اعلام میکند توصیف حزب عدالت و توسعه بهعنوان یک حزب اسلامی هم توهین به حزب و هم توهین به اسلام است؛ زیرا آزادیهای دینی ارتباطی با دولت دینی ندارد، بلکه آزادی دینی جزئی از آزادی فردی است که میثاقهای اروپایی هم به آنها اشاره میکند؛ و آنکارا سعی میکند با استفاده از بحران اعراب علیالخصوص سوریه فرایندهای علامت دادن، تفسیر و پاسخ استفاده کند تا در بستر آنها شناخت از ترکیه خلق شود و نوعی یادگیری اجتماعی از نوع اسلام سیاسی مدل آنکارا و موقعیت الگویی مدل کشورداری مدنظر غرب در خاورمیانه رخ دهد. ترکها با ورود به اختلافات منطقه براینباور هستند که با درک ساختارها و فرایندهای موجود بین اتحادیه اروپا و تحولات جهان عرب، میتوانند ظهور منافع مشترک با شرکای غربی خود را درطول بحرانها ردیابی کنند. بههمیندلیل سران حزب عدالت و توسعه در چهارچوب معیارهای کپنهاگ مدنظر اتحادیه اروپا و با تأکید بر دو مفهوم منافع و ارزشها با رویکردهای دموکراسی و تغییر شکل اسلام سیاسی و تأکید بر گفتمان جهانی وارد بهار عرب شدهاند. سران این حزب به این مطلب اعتقاد ندارند که حرکت داخلی سیستم سیاسی ترکیه میتواند تأسیسکننده یک دموکراسی کثرتگرا، غیرنظامی، ارزشهای جهانی، حقوق بشر و آزادیهای مذهبی بدون عضویت در اتحادیه اروپا شود. سران حزب عدالت و توسعه با توجه به ساخت سیاسی ترکیه بهخوبی واقف هستند که پایداری احزاب در ترکیه به نسبت دموکراسی بهخاطر وجود دولتهای پنهان، از جایگاه متزلزلی برخوردار است. پس اروپا برای سران ترکیه امکان لازم را برای تحول در حاکمیت ترکیه میدهد.
نخبگان حزب عدالت و توسعه، اتحادیه اروپا را منبع هویت جدید خود میدانند و بدینخاطر با تأکید بر مفاهیم توسعه دموکراسی و گسترش استانداردهای حقوق بشر در کشورهای عرب بهدنبال نشان دادن وسعت تحول واقعی بین نخبگان اسلامی سابق آنکارا میباشند. ازنظر سران حزب عدالت آزادیها و حقوق سیاسی که ازطرف فضای سیاسی ملی نادیده گرفته میشود اغلب ازسوی یک رژیم بینالمللی بهشکل فعالیتهای دموکراتیک در سطح ملی در شرف وقوع است و رهبران ترکیه با اعلام ادعاهای خود به زبان حقوق جهانی درخصوص بحران منطقه مخصوصاً سوریه تلاش دارند به نگرانیهای اروپا پاسخ دهند و اختلافات خود را با اتحادیه اروپا بهسمت حوزههای عمومی که حد و مرز ملی نمیشناسد، تغییر جهت دهند. ازنظر حزب عدالت و توسعه اگرچه اتحادیه اروپا، فرصتهایی را درزمینه توسعه بازار و ایجاد نفوذ برای ترکیه فراهم میکند اما چالشهایی را نیز درزمینه سلطه ملی و حاکمیت سیاسی داخلی ایجاد میکند و این امر بهنوبه خود میتواند منجربه تضعیف سنت دولتسالاری کمالیستها گردد. اما باید افزود درحالحاضر سران آنکارا با کارت اتحادیه اروپا بسیاری از معماهای هویتی و معنایی خود را در صورتبندی اجتماعی قدرت در ترکیه حل میکنند و در بعد سیاست خارجی با روی کار آمدن حزب AKP که به کنش متفاوت دیگران و همچنین برداشت متفاوت دیگران از آنها انجامید، فوراً وارد یک جریان هویتساز و معنادار بهنام اتحادیه اروپا گردیدهاند تا با تعامل با یک بازیگر مطرح جهانی هم منبع هویت برای خود بسازند و هم اینکه در چهارچوب مذاکرات، تحولات و تعاریف جدیدی از خود ارائه دهند.
آنها بعد از اینکه ازطریق اتحادیه اروپا توانستند خود را در ساختار داخلی ترکیه بازتعریف کنند ازطریق جنبشهای بیداری اسلامی و تأکید بر ارزشهای جهانی و قواعد جهانشمول درپی کسب احساس همبستگی و هویت مشترک با اتحادیه اروپا هستند، هرچند که این امر منجربه ایجاد عنصر کشاکش و تعارض با برخی کشورهای عرب مانند سوریه گردد. باوجوداین، اگرچه آنکارا در روابط خود با غرب حول محور منافع و ارزشهای جهانی حرکت میکند، در خاورمیانه کماکان از سیاست سنتی خود «دو گام به جلو و یک گام به عقب» استفاده خواهد کرد و با تعقیب و تشدید سیاستهای واقعگرایانه و تنشزدایی در محیط امنیتی پیرامون خود و همسویی با غرب در تحولات عرب شرایط و مقتضیات بینالمللی را همردیف با الگوهای جدیدی از ساختارهای سیاسی جدید ترکیه قرار داده است. اظهارات اخیر دولت ترکیه مبنیبراینکه دولت دمشق حمام خون راه انداخته و سوریه به توافقات خود با اتحادیه عرب پایبند نیست نیز در همان اصول نگرش سنتی آنکارا به غرب نهفته است؛ اصولی که آنکارا آنها را در دو مقوله منافع و ارزشها در همه نشستها و ائتلافهای بینالمللی با نمایش تمایل خود بهسوی اتحادیه اروپا و آمریکا بهصورت پیدا و پنهان نشان داده است. برخی معتقدند که ترکیه ظرفیت لازم را برای ایفای نقش در معمای امنیت منطقه ندارد ولی نگارنده معتقد است که ترکها با تأکید بر ویژگیهای خاص اتحادیه اروپا و همگرایی اصولی با ایالات متحده و ناتو بهمنزله سازوکارهای دفاعی و امنیتی، بهدنبال قابلیتسازی و ایجاد ظرفیت برای برعهده گرفتن نقش مهم در بهار اعراب میباشند. درحقیقت وضعیت فعلی باعث شده اردوغان بتواند لائیسم مدنظر کمالیسمها را بهسمت سکولاریسم انگلوساکسونی حرکت دهد. ازسویی بحران اعراب به ترکها امکان میدهد در روند مذاکرات با اتحادیه اروپا معضل کلوپ مسیحی را با ایجاد توازن تحت عنوان ارزشهای جهانشمول متوازن سازند و نوعی تعامل سازنده بین مسلمانان ترک و مسیحیت اروپایی برقرار سازند.
بدینسان دموکراتهای مسلمان با متوازن کردن سیاست خارجی ترکیه بین شرق و غرب قدرت چانهزنی خود را افزایش میدهند؛ هرچند بهنظر میرسد هنوز مشکلات بین اروپا و آنکارا جدی است.
اردوغان که به تفاوتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ترکیه و اتحادیه اروپا بهخوبی آگاه است سعی میکند با شعارهای دموکراتیک درخصوص بحران اعراب متناسب با معیارهای مبتنیبر حاکمیت قانون، دموکراسی و ارزشهای حقوق بشر حرکت کند و با سوار شدن بر ارزشهای جهانی وزن و اعتبار خود را نشان دهد.
اردوغان اعلام میکند توصیف حزب عدالت و توسعه بهعنوان یک حزب اسلامی هم توهین به حزب و هم توهین به اسلام است؛ زیرا آزادیهای دینی ارتباطی با دولت دینی ندارد، بلکه آزادی دینی جزئی از آزادی فردی است که میثاقهای اروپایی هم به آنها اشاره میکند؛ و آنکارا سعی میکند با استفاده از بحران اعراب علیالخصوص سوریه فرایندهای علامت دادن، تفسیر و پاسخ استفاده کند تا در بستر آنها شناخت از ترکیه خلق شود و نوعی یادگیری اجتماعی از نوع اسلام سیاسی مدل آنکارا و موقعیت الگویی مدل کشورداری مدنظر غرب در خاورمیانه رخ دهد. ترکها با ورود به اختلافات منطقه براینباور هستند که با درک ساختارها و فرایندهای موجود بین اتحادیه اروپا و تحولات جهان عرب، میتوانند ظهور منافع مشترک با شرکای غربی خود را درطول بحرانها ردیابی کنند. بههمیندلیل سران حزب عدالت و توسعه در چهارچوب معیارهای کپنهاگ مدنظر اتحادیه اروپا و با تأکید بر دو مفهوم منافع و ارزشها با رویکردهای دموکراسی و تغییر شکل اسلام سیاسی و تأکید بر گفتمان جهانی وارد بهار عرب شدهاند. سران این حزب به این مطلب اعتقاد ندارند که حرکت داخلی سیستم سیاسی ترکیه میتواند تأسیسکننده یک دموکراسی کثرتگرا، غیرنظامی، ارزشهای جهانی، حقوق بشر و آزادیهای مذهبی بدون عضویت در اتحادیه اروپا شود. سران حزب عدالت و توسعه با توجه به ساخت سیاسی ترکیه بهخوبی واقف هستند که پایداری احزاب در ترکیه به نسبت دموکراسی بهخاطر وجود دولتهای پنهان، از جایگاه متزلزلی برخوردار است. پس اروپا برای سران ترکیه امکان لازم را برای تحول در حاکمیت ترکیه میدهد.
نخبگان حزب عدالت و توسعه، اتحادیه اروپا را منبع هویت جدید خود میدانند و بدینخاطر با تأکید بر مفاهیم توسعه دموکراسی و گسترش استانداردهای حقوق بشر در کشورهای عرب بهدنبال نشان دادن وسعت تحول واقعی بین نخبگان اسلامی سابق آنکارا میباشند. ازنظر سران حزب عدالت آزادیها و حقوق سیاسی که ازطرف فضای سیاسی ملی نادیده گرفته میشود اغلب ازسوی یک رژیم بینالمللی بهشکل فعالیتهای دموکراتیک در سطح ملی در شرف وقوع است و رهبران ترکیه با اعلام ادعاهای خود به زبان حقوق جهانی درخصوص بحران منطقه مخصوصاً سوریه تلاش دارند به نگرانیهای اروپا پاسخ دهند و اختلافات خود را با اتحادیه اروپا بهسمت حوزههای عمومی که حد و مرز ملی نمیشناسد، تغییر جهت دهند. ازنظر حزب عدالت و توسعه اگرچه اتحادیه اروپا، فرصتهایی را درزمینه توسعه بازار و ایجاد نفوذ برای ترکیه فراهم میکند اما چالشهایی را نیز درزمینه سلطه ملی و حاکمیت سیاسی داخلی ایجاد میکند و این امر بهنوبه خود میتواند منجربه تضعیف سنت دولتسالاری کمالیستها گردد. اما باید افزود درحالحاضر سران آنکارا با کارت اتحادیه اروپا بسیاری از معماهای هویتی و معنایی خود را در صورتبندی اجتماعی قدرت در ترکیه حل میکنند و در بعد سیاست خارجی با روی کار آمدن حزب AKP که به کنش متفاوت دیگران و همچنین برداشت متفاوت دیگران از آنها انجامید، فوراً وارد یک جریان هویتساز و معنادار بهنام اتحادیه اروپا گردیدهاند تا با تعامل با یک بازیگر مطرح جهانی هم منبع هویت برای خود بسازند و هم اینکه در چهارچوب مذاکرات، تحولات و تعاریف جدیدی از خود ارائه دهند.
آنها بعد از اینکه ازطریق اتحادیه اروپا توانستند خود را در ساختار داخلی ترکیه بازتعریف کنند ازطریق جنبشهای بیداری اسلامی و تأکید بر ارزشهای جهانی و قواعد جهانشمول درپی کسب احساس همبستگی و هویت مشترک با اتحادیه اروپا هستند، هرچند که این امر منجربه ایجاد عنصر کشاکش و تعارض با برخی کشورهای عرب مانند سوریه گردد. باوجوداین، اگرچه آنکارا در روابط خود با غرب حول محور منافع و ارزشهای جهانی حرکت میکند، در خاورمیانه کماکان از سیاست سنتی خود «دو گام به جلو و یک گام به عقب» استفاده خواهد کرد و با تعقیب و تشدید سیاستهای واقعگرایانه و تنشزدایی در محیط امنیتی پیرامون خود و همسویی با غرب در تحولات عرب شرایط و مقتضیات بینالمللی را همردیف با الگوهای جدیدی از ساختارهای سیاسی جدید ترکیه قرار داده است. اظهارات اخیر دولت ترکیه مبنیبراینکه دولت دمشق حمام خون راه انداخته و سوریه به توافقات خود با اتحادیه عرب پایبند نیست نیز در همان اصول نگرش سنتی آنکارا به غرب نهفته است؛ اصولی که آنکارا آنها را در دو مقوله منافع و ارزشها در همه نشستها و ائتلافهای بینالمللی با نمایش تمایل خود بهسوی اتحادیه اروپا و آمریکا بهصورت پیدا و پنهان نشان داده است. برخی معتقدند که ترکیه ظرفیت لازم را برای ایفای نقش در معمای امنیت منطقه ندارد ولی نگارنده معتقد است که ترکها با تأکید بر ویژگیهای خاص اتحادیه اروپا و همگرایی اصولی با ایالات متحده و ناتو بهمنزله سازوکارهای دفاعی و امنیتی، بهدنبال قابلیتسازی و ایجاد ظرفیت برای برعهده گرفتن نقش مهم در بهار اعراب میباشند. درحقیقت وضعیت فعلی باعث شده اردوغان بتواند لائیسم مدنظر کمالیسمها را بهسمت سکولاریسم انگلوساکسونی حرکت دهد. ازسویی بحران اعراب به ترکها امکان میدهد در روند مذاکرات با اتحادیه اروپا معضل کلوپ مسیحی را با ایجاد توازن تحت عنوان ارزشهای جهانشمول متوازن سازند و نوعی تعامل سازنده بین مسلمانان ترک و مسیحیت اروپایی برقرار سازند.
بدینسان دموکراتهای مسلمان با متوازن کردن سیاست خارجی ترکیه بین شرق و غرب قدرت چانهزنی خود را افزایش میدهند؛ هرچند بهنظر میرسد هنوز مشکلات بین اروپا و آنکارا جدی است.
نظر شما