چه باید کردِ روابط ایران - ترکیه و ارزیابی سفر آقای روحانی به آنکارا
چه باید کردِ روابط ایران - ترکیه و ارزیابی سفر آقای روحانی به آنکارا
دوشنبه 26 خرداد 1393
سفر دو روزه آقای حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران، به ترکیه اولین سفر در این سطح از مقامات، بعد از تقریباً دو دهه در تاریخ روابط دو کشور است که توجه بسیاری را در رسانهها به خود جلب کرده است. ابعاد مختلف این سفر، توافقات صورتگرفته، و جزئیات آن در نوشتههای مختلف بررسی شدهاند. در این تحلیل کوتاه به چند نکته اشاره خواهیم کرد.
نخست اینکه دولت جدید در جمهوری اسلامی ایران که از سال گذشته با شعار تدبیر و اعتدال بر سر کار آمد، پس از دورهای پرتنش در عرصه سیاست داخلی و خارجی، ناظران داخلی و خارجی را با گفتمان جدیدی روبهرو کرد که درحال شکلگیری در فضای انتخاباتی بود. بیشتر صاحبنظران ضمن توجه به تغییراتی که رخ میداد و نیز درنظر داشتن این نکتة مهم که اصول اساسی ایران تغییر نخواهد کرد، منتظر عملکرد دولت جدید بودند. عملکرد ایران در عرصههای مختلف منطقهای و بینالمللی بهویژه درمورد پرونده هستهای ایران و سوریه، و تغییر فضای گفتمانی و دیپلماتیک و عملگرایی این کشور در یک سال گذشته چیزی نبود که از دیدگان ناظران منطقهای و بینالمللی پنهان بماند، چنانکه تغییر فضای آنتولوژیک ترکیه در دورة حزب عدالت و توسعه از نظرها دور نماند. سعی بر اعتمادسازی ایران باعث شده است که امروزه همسایگان، دوستان و رقبای منطقهای و بینالمللی آمادة نگاشتن صفحة جدیدی در روابط خود با ایران باشند. این تصویر جدید از ایران، در شرایطی که اوضاع منطقهای بهگونهای رقم خورده که این کشور را در موقعیت برتر منطقهای و نیز در کفة سنگین قدرت قرار داده، برای ناظران جالب و بحثبرانگیز است. پرسش اصلی که در اینجا مطرح میشود این است که جمهوری اسلامی ایران از شرایط کمنظیری که در این لحظة تاریخی در آن قرار گرفته است، چگونه استفاده خواهد کرد.
ترکیه بهعنوان همسایه ایران، با داشتن مزایای ژئوپلیتیکی و مشترکات تاریخی و فرهنگی عمیق با ایران و نیز بهعنوان کشوری فرصتطلب و عملگرا، ضمن آگاهی از وضعیت حاکم میکوشد با ایجاد روابط حسنه با ایران نهایت برد اقتصادی را داشته باشد. دراینخصوص، ازجمله نکاتی که باید مورد توجه قرار بگیرد، نه صرف افزایش حجم مبادلات تجاری دو کشور، بلکه ضرورت و کیفیت این رابطه است. ایران بهلحاظ اقتصادی و بهویژه در بخش صنایع در سالهای گذشته با رکودی جدی روبهرو شد. مسیر روابط با ترکیه یا هر کشور دیگری باید همسو با احتیاجات داخلی و با دید استراتژیک و آیندهنگرانه صورت بگیرد. روابط اقتصادی با وجود اهمیتی که در روابط خارجی کشورها دارد، تنها کانال اصلی رابطه نیست. ترکیه نیز با اینکه بهلحاظ اقتصادی در جایگاه شانزدهم جهان قرار دارد، در عرصة صنایع و تکنولوژی وابستگی شدید خارجی دارد و در سطح عالی ارزیابی نمیشود.
براساس توافقات صورتگرفته در این سفر قرار شد حجم تجارت خارجی ایران - ترکیه که در آغاز هزارة جدید یک میلیارد دلار بوده است، با افزایش ده میلیاردی در سال 2016 به مبلغ سی میلیارد دلار برسد. برخی از صاحبنظران براینباورند که در شرایط کنونی، اقتصاد ایران و ترکیه از چنین ظرفیتی برخوردار نیست و چنین هدفگذاریای بیش از آنکه هدفی استراتژیک باشد، نیتی خوشبینانه است.
نخستین جلسة مشترک شورای عالی همکاری ایران - ترکیه با ریاست حسن روحانی و رجب طیب اردوغان در آنکارا تشکیل شد. در سالهای گذشته، ترکیه با همسایگان بسیاری چون: آذربایجان، سوریه، و حتی یونان چنین شورای مشترکی را تشکیل داده بود؛ ازاینرو، تأخیر در برقراری چنین روابط استراتژیکی، ضمن اینکه باعث تأسف است، نشاندهندة برداشته شدن گامهایی جدی در روابط دو کشور بهشمار میآید.
نکتهای که ایران نباید فراموش کند این است که نوعثمانیگرایی مبنای سیاستها و اهداف استراتژیک ترکیه در دورة حزب عدالت و توسعه بوده است. این کشور گامبهگام درحال تحقق بخشیدن این رؤیاست. در این تصویر جدید، جایی برای ایران تعریف نشده است؛ اما ترکیه بهویژه در شرایط کنونی بهشدت نیازمند متحد منطقهای قوی است. به علل مختلف، ایران میتواند بهترین گزینه برای ترکیه باشد. اختلافنظرهای موضوعی و مقطعی نظیر: سوریه، عراق، و مصر هرچند برای مدتی این دو کشور را از هم دور کرد، سفر آقای روحانی و اظهارنظرها و توافقاتی که در این سفر شد نشان داد که ترکیه نیز به اندازة ایران به این درک واقعبینانه رسیده است که هر دو کشور دارای منافع استراتژیک در همراهی با یکدیگر در سطوح منطقهای و بینالمللیاند؛ ازاینرو، به آغاز دورهای جدید در روابطشان با یکدیگر احتیاج دارند. پیش از این نیز سفر محمدجواد ظریف به ترکیه و ملاقات وی با همتایش در محافل سیاسی و دانشگاهی آن کشور با رویکرد مثبت و سازنده ارزیابی شد.
با در دستور کار قرار گرفتن مسائل اقتصادی و تجاری در روابط دو کشور، موضوع گاز صادراتی ایران به ترکیه یکی از مسائل مهم بهشمار میرود. در میان کشورهایی که ترکیه گاز طبیعی مورد نیاز خود را از آنها تأمین میکند، ایران گرانترین گاز را به او میفروشد. چانهزنیها بر سر قیمت گاز با ایران به نتیجة مطلوب ترکیه نرسید، تاجاییکه این موضوع در یکی از محاکم بینالمللی خصوصی (تحکیم) مطرح شد. ترکیه باید دو نکته را دراینخصوص فراموش نکند: نخست اینکه برخلاف قیمت نفت که براساس معیارها و عوامل مختلف تعیین میشود، تعیین قیمت گاز طبق خواست و نیت صادرکننده مشخص میشود و تابع قوانین رسمی و عرفی دیگری نیست؛ ازسویدیگر، هرچند ترکیه مجبور به پرداخت هزینهای است که کالایی در برابر آن دریافت نکرده، این مسئله موردی بود که براساس قرارداد گازی بیستوپنج سالة 1996 ایران- ترکیه پیشبینی شده بود و درنتیجه، امر خلافی صورت نگرفته است. دوم اینکه، ایران طی سالهای گذشته با افزایش تحریمهای بینالمللی با بحران اقتصادی در داخل روبهروست. تورم شدید و افزایش قیمت کالاهای ضروری در سالهای گذشته چیزی نیست که بتوان کتمان کرد؛ اما ترکیه همچون دورة جنگ تحمیلی با رویکرد عملگرایانة خود نشان داد که از همراهی اقتصادی با ایران بهدلیل منافعش چشمپوشی نمیکند. در دورة کنونی، که ایران نیازمند همکاریها و همراهیهای گسترده است، شاید بهتر باشد ترکیه بهجای طرح دعوا، به قیمت گاز ایران بهعنوان مسیری برای کمک و همراهی با ایران نگاه کند و فضای مثبت و سازندهای را در عرصة اعتمادسازی با نشان دادن حسن نیت خود ایجاد کند. این سنتی دیپلماتیک و سیاسی است و تجربة نخست از نوع خود بهشمار نمیرود.
در همین راستا، برخی ناظران ترک برایننظرند که ایران پس از رکودی که در اقتصاد خود داشته و فسادهای مالی گستردهای که در دوران پیشین با آن مواجه بوده، هماکنون نیازمند یک شریک اقتصادی خوب است؛ ازاینرو، در رأس هیئتی بلندمرتبه با دو هواپیما سرنشین به ترکیه آمده است. واقعیت این است که نیازهای اقتصادی همیشه جایگاه مهمی در تعریف روابط هر کشور با کشور دیگر داشته است. اما نکتهای را که باید به دوستان ترک یادآوری کرد این است که تنها نگاهی گذرا به تاریخ ایران نشان میدهد که صرف نیاز اقتصادی هرگز ملت و دولت این کشور را به سمت دوستی با کسی سوق نداده است. این فرصتی تاریخی برای ایران و ترکیه است که با نگاهی واقعگرایانه و استراتژیک ضمن همراهی با یکدیگر، گام جدیدی در توسعه روابط خود در امور زیربنایی و نه صرفاً تجاری بردارند. ازسویدیگر، این واقعیت نباید فراموش شود که درپی فضای مثبت ایجادشده در موضوع پرونده هستهای ایران، تغییر فضای گفتمان سیاست خارجی و سیاستهایی چون بهبود روابط با همسایگان، ایران در شرایط بهتری قرار گرفته است و با توجه به موقعیت منطقهایاش میتواند روابط خود را با هر کشور دیگری بهبود بخشد. لذا این گام نه گامی صرفاً جبری، بلکه بیشتر در راستای اعتمادسازی و دوستی است. باوجوداین، نگارنده براینباور است که مبنای روابط اقتصادی صرفنظر از تأمین کالاهای ضروری باید بر صنایع و امور زیربنایی باشد. نباید در فرصت پیشآمده شتابزده عمل کرد و منافع راهبردی و پایدار را قربانی منافع آنی و کوتاه مدت نمود. در هیچ شرایطی نیز نباید آیندهنگری را کنار گذاشت.
همانطور که گفته شد، سفر ریاستجمهوری ایران به ترکیه بیشتر دستور کار اقتصادی داشت. بااینحال، مسائل سیاسی و امور منطقهای ازجمله سوریه و عراق نیز مورد بحث قرار گرفت. اما سخنان پیش از سفر آقای روحانی درمورد موضوعات منطقهای به ترکیه فهماند که نباید بیش از این بر مواضع خود پافشاری کند؛ چنانکه در نشست مطبوعاتی مشترک دو رئیسجمهور نیز عبدالله گل مؤدبانه از بیان هر چیزی که نشانگر اختلافات دو کشور باشد خودداری کرد. نگارنده براینباور است که تقابل مواضع ایران و ترکیه درخصوص سوریه و عراق بیش از آنکه نتیجة تضاد منافع ملی دو کشور باشد، درنتیجة محاسبات اشتباه استراتژیک آنکارا بوده است. تغییر وزنة ایران در توازن قوای منطقهای به نفع این کشور، بهدنبال دورة طلاییای که در سالهای گذشته ترکیه پس از نگاه به شرق در منطقه از سر گذراند، باید این نکته را به دوستان ترک ما یادآور شود که حفظ جایگاه و اعتبار منطقهای در حوزهای پیچیده چون خاورمیانه نهفقط بهتنهایی ممکن نیست، بلکه نیازمند شناخت عمیق، هویت تثبیتشده، منافع تعریفشده و دید کلان است. ترکیه بدون داشتن اتحاد استراتژیک با ایران و ایران بدون همکاری راهبردی با ترکیه نمیتوانند در ایجاد نظم، امنیت و ثبات منطقهای نقشآفرین باشند.
بهنظر میرسد که این دو کشور که قرنهاست پشت به هم زندگی کردهاند، با چرخشهای ملایم میخواهند دست دوستی به یکدیگر بدهند. این لحظة تاریخی باید با شناخت ظرفیتها و منافع مشترک و راهبردی، سپردن امور به متخصصان و نیروی جوان، همراه با خلاقیت، اعتمادسازی و آیندهنگری بهدرستی مورد بهرهمندی قرار گیرد. نگارنده براینباور است که ایران و ترکیه با کمک یکدیگر و در کنار هم میتوانند با عملی کردن گامبهگام طرحهای حکمرانی خوب که هماکنون میتواند با مطالعه و برنامهریزی دقیق در عرصة اقتصادی اجرا شود، نخستین گامهای ایجاد نظمی نوین را در خاورمیانه بردارند. نیاز به این تغییرات نهادی در جای جای خاورمیانه احساس میشود و امری مطلوب است، ازاینرو، چه بهتر که جمهوری اسلامی ایران با پیشگامی و آیندهنگری پرچمدار این حرکت و الگوی نخستین باشد.
نظر شما