بررسی رابطه بین کلیسای کاتولیک روم (RCC) و اتحادیه اروپا (قسمت دوم)
مناسبات کلیسای کاتولیک روم و اتحادیه اروپا
مطالعات صورتگرفته درخصوص کلیسای کاتولیک روم به تأثیر کلیسا بر دموکراسیسازی، لابی کردن آن در سطح اتحادیه اروپا و دخالت کلیسای کاتولیک روم در پیشنویس قانون اساسی اروپا و فعالیتهای صلحطلبانه اشاره دارد. مطالعات آکادمیک درخصوص دین در اروپا که متمرکز بر نقش کلیسای کاتولیک روم در قاره است، طی سالهای اخیر افزایش یافته که این امر با رشد واقعی فعالیتهای سیاسی کلیسای کاتولیک روم در اروپا ارتباط دارد. ارتباط بین کلیسا و اتحادیه اروپا چندگانهاند: روابط دیپلماتیک بین اتحادیه اروپایی و واتیکان ، گفتگوی رسمی بین کمیسیون اروپایی و یا سایر نهادهای اتحادیه اروپایی با هیئتهای مذهبی همچون کلیسا، ارتباط مراکز قانونگذاری در اتحادیه اروپا با کلیسا و نیز ارتباط شخصی و غیررسمی بین سیاستمداران و سران کاتولیک و اتحادیه اروپا.
قویترین نهاد کاتولیک در دنیا که بهصورت مستقیم نمایندگی کلیسای کاتولیک روم را برعهده دارد کنفرانس شورای اسقفهای اتحادیه اروپا (Comece) میباشد. اهداف اصلی شورای اسقفی اروپا به شرح ذیل هستند:
نظارت و تحلیل فرایند سیاسی اتحادیه اروپا بهمنظور آگاهسازی و افزایش آگاهی کلیسا نسبت به توسعه سیاست و قانونگذاری اتحادیه اروپا، برقراری گفتگوهای منظم با نهادها (کمیسیون اروپا، شورای وزرا و پارلمان اروپا) ازطریق نشستهای سالیانه رهبران مذهبی، سمینارهای گفتگومحور، کنفرانسهای مختلف و شرکت در جلسات مشاوره کمیسیون اروپا و ارتقای آگاهی براساس آموزههای اجتماعی کلیسا درخصوص چالشهای پیشروی اروپای متحد.
ازلحاظ رسمی، کنفرانس شورای اسقفهای اتحادیه اروپا نماینده اعضای خود یعنی اسقفهایی از دولتهای عضو اتحادیه اروپاست و با کمیسیون اروپا در بروکسل در ارتباط است؛ ازیکسو، کنفرانس شورای اسقفهای اتحادیه اروپا و ریاست آن اغلب موضوعاتی را مطرح میکنند که اهمیت خاصی برای کلیسا دارند و از دیگر سو، ریاست اغلب موضوعات مورد بحث اتحادیه را دنبال و آنها را در مسیر دستور کار جلسات کنفرانس شورای اسقفهای اتحادیه اروپا تصویب میکند. این موضوعات شامل مفاهیمی همچون توسعه پایدار، چالشهای جدید عرصه محیط زیست و غیره میشوند. نکته جالب این است که این موضوعات اغلب بعدی تئولوژیکال (فقهی و الهیاتی) پیدا میکنند؛ زیرا کنفرانس شورای اسقفهای اتحادیه اروپا با ارائه استدلالات تئولوژیکی، از موقعیت دین در حیطه این موضوعات حمایت میکند.
شاخصترین نمونه این تئولوژیکیسازی همگرایی اروپایی، تأکید اتحادیه اروپا بر یکپارچهسازی اتحادیه و ضرورت غلبه بر گرایشات نژادپرستانه و بیگانههراسی در جوامع اروپایی است، که کلیسای کاتولیک روم ازطریق ارجاعات تئولوژیکی به جهانی بودن مفهوم رستگاری و کیفیت بشر در چشمان خداوند از آن حمایت میکند. به بیان دیگر کنفرانس شورای اسقفهای اتحادیه اروپا نهتنها بهعنوان پلی رسمی بین کلیسای کاتولیک روم و اتحادیه اروپا عمل میکند بلکه درجهت اروپاییسازی کلیسا هم تلاش میکند و فرایند همگرایی را به ارائه توجیهات کلامی درقبال آن مشروعیت میبخشد.
نهادهای کاتولیک دیگری هم وجود دارند که نقش بارزی در سیاست اتحادیه اروپا ایفا میکنند. دو مورد از سازمانهای کاتولیک که نقش بسیار فعالانه در عرصه سیاست و مشاوره اجتماعی ایفا کردهاند عبارتند از: مرکز اجتماعی یهودیان اروپا و Caritas Europu. اگرچه یهودیان هیچگاه بهطور رسمی نماینده واتیکان در بروکسل نبودهاند، اما آنها قبل از تأسیس کنفرانس شورای اسقفهای اتحادیه اروپا اطلاعاتی درباره فرایند همگرایی به هیئت رهبری کلیسا ارائه میدادند. امروزه، این مرکز با کنفرانس شورای اسقفهای اتحادیه اروپا همکاریهای فشردهای دارد؛ برای مثال مشترکاً مجلهای تحت نام Europe Infos را منتشر میسازند. این مرکز با کلیسای رستاخیز در سراسر دنیا ارتباط دارد، که فضای مناسبی برای گفتگو بین افراد درگیر در فرایند همگرایی ایجاد میکند. کنفرانس شورای اسقفهای اتحادیه اروپا، مرکز اجتماعی یهودیان اروپا و Caritas Europa بهعنوان منابع تخصصی برای سیاستگذاران آیین کاتولیک در اتحادیه اروپا هم عمل میکنند. آنها اغلب اظهارنظرهایی درباره قانونگذاری اتحادیه اروپا، بهویژه در رابطه با موضوعات اجتماعی، اخلاقی ـ زیستی و اخلاقی ـ محیطی ارائه میدهند. این هیئتها سمینارهایی را نیز برگزار میکنند و تماسهای رسمی و غیررسمی با مقامات اروپایی و سران فردی و سایر گروهها دارند. بهطور کلی، هیئتهای کاتولیک در بروکسل، درگیر چانهزنی با سیاستمداران اتحادیه اروپا میباشند و تلاش میکنند آنها را وادارند تا از دیدگاههای کلیسای کاتولیک روم (RCC) حمایت نمایند.
شیوه مهم دیگر در بررسی روابط اتحادیه اروپا و کلیسای کاتولیک روم تحلیل ارجاعات صورتگرفته به دین (ادیان)، نهادهای مذهبی و کلیساها در معاهدات اساسی اتحادیه اروپاست. این دیدگاه از یک روند سخن میگوید؛ روندی که از سکوت مطلق نسبت به دین در معاهدات اولیه شروع میشود، و با ارجاعات اولیه به آن در معاهده آمستردام سال 1997 ادامه مییابد و درطول زمان بر گفتگوی منظم تأکید میکند لکن به شکلگیری روابط یکدست و ساده منجر نمیشود؛ زیرا اهمیت روزافزون مسئله دین، همان مقاومت در برابر تأثیر است، مسئلهای که پیرامون بحثهای مربوط به معاهده تأسیس اتحادیه اروپا و ارجاعات پنهان به خداوند و یا مسیحیت شاهد آن بودهایم. ثانیاً، حتی امروزه، نقش کلیساها محدود به عرصههای سنتی همچون موضوعات اجتماعی و اخلاقی شده است. سایر اسناد رسمی اتحادیه اروپا هم مؤید پیچیدگی روابط بین این اتحادیه و کلیسای کاتولیک روم و سایر کلیساها میباشند.
هنگام بررسی اسناد اتحادیه اروپا، شاهد ویژگی کلی بودیم: اول اینکه اسناد گوناگونی که دربردارنده عباراتی همچون کاتولیک، مسیحیت، خداوند و حتی سکولاریسم میباشند، به موضوعاتی پرداخته که مرتبط با خارج از اتحادیه اروپاست مانند چین، لائوس، عراق، ترکیه و تونس و غیره. نکته مهم دیگر این است که عبارات فوقالذکر در قالب زبان سکولارشده اسناد مطرح شده بوده، یعنی اینکه اگر از مفاهیم مذهبی سخن میگوییم اما بعد معنوی و ماورایی آنها واضح نیست و تحتالشعاع دیدگاهی زمینیتر در اسناد قرار گرفتهاند.
موضوعاتی همچون تبعیض و سایر موضوعات مرتبط با حقوق بشر مطرح هستند، اما اشکال مختلف نقد کلیسای کاتولیک روم (RCC) هم مشاهده میشود، از نقد اختیارات مالیاتی کلیسا در برخی کشورها تا امتیاز کمک مالی به کلیسای کاتولیک روم در لهستان و سیاستهای بحثبرانگیز مختلف کلیسا (مثلاً درخصوص استفاده از اقدامات ضدبارداری، موضوعات مربوط به ایدز و غیره).
نظر شما