ایران، روسیه و اس300؛ ابزار یا راهبرد
باید اعتراف کرد که مجموعه تحرکات اخیر برای تقویت روابط نیز به عنوان تابعی از متغیر «غرب» پیگیری شده و همچنان فقدان نگاه بلندمدت به ضرورتهای دوجانبه و منطقهای از سوی هر دو طرف ملموس است. نتیجه طبیعی این نقص، وجود تردید در حصول دستآوردهای تعامل حتی پس امضاء قرارداد است. به عنوان مثال، هرچند «ممنوعیت» تحویل سامانههای اس300 لغو شده، اما هنوز هر دو طرف در نفسِ اجرا، چگونگی اجرا و دامنه تعاملات آتی تردید دارند. تصریح آقای سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه در مورد عدم تحویل این سامانهها «در آینده نزدیک» گواه این امر است.
قاعدتاً در این شرایط، سخن از «تعاملات راهبردی» که در کلام «برخی» حتی به صورت پیشنهاد «اتحاد امنیتی آسیایی با حضور ایران، روسیه و چین» مطرح شده، قرین به واقعیت نیست. چرا که اولین پیششرط تعامل راهبردی وجود «اشتراک» در منافع حیاتی و عزم بلندمدت برای تأمین این منافع است. حال آنکه عاملی که هماکنون تهران و مسکو را به هم نزدیک کرده، «تقابل» آنها با غرب است که اساساً برای هر دو طرف ماهیتی متغیر دارد و امکان تحول در آن منتفی نیست.
لذا، در شرایطی که انگیزه توسعه روابط بیش از منافع «مشترک» بر منافع «موازی» استوار شده و بیش از آنکه «انتخابی» باشد، به «اجبار» در دستور قرار گرفته، به سختی بتوان از وجود راهبرد در این روابط سخن گفت. این نوشتار درصدد تلقین بدبینی نیست، بلکه تأکید آن بر ضرورت «واقعبینی» است که فقدان آن از جمله موانع عمده در بهرهگیری از ظرفیتهای بسیار موجود در روابط تهران-مسکو بوده است. بر این اساس، توجه به چهار نکته در ارزیابی تحولات اخیر این روابط از جمله موضوع سامانههای اس300 ضروری به نظر میرسد.
اولاً؛ اقدام ابزاری و نه مشارکتی
مهمترین نکته و نگرانی مقامات کرملین پس از تحولات سوریه، لیبی و به ویژه اوکراین بهم خوردن توازن با غرب است که به اعتقاد آنها، به صورت سیستمیک و تهاجمی برای قبض ژئوپولیتیکی روسیه در پروژههای موازی چون سپر ضدموشکی و گسترش ناتو نیز دنبال میشود. مسکو برای ممانعت از این امر و حفظ ثبات راهبردی تقویت اهرمهای سلبی و ایجابی مختلف را در دستور قرار داده که یکی از این موارد، ابزارسازی با هدف تقویت لایههای دفاعی در مقابل غرب از طریق تقویت همکاری با کشورهای هماندیش (ضدغربی) از جمله ایران است.
این فرآیند برای ایجاد ابزارهای جدید و نه شرکاء جدید دنبال میشود، و آقای پوتین به روشنی هرچه بیشتر دلیل آن را تشریح کرد. او در پاسخ به این سئوال که آیا روسیه در تنش اوکراین «متحدی» دارد؟، به جمله معروف الکساندر سوم اشاره کرد که «روسیه دو متحد دارد؛ ارتش و نیروی دریایی». در این نگاه سختانگار واقعگرایانه که «ابزار» بیش از «شریک» موثر است، به سختی بتوان پذیرفت که مسکو به دنبال تقویت «مشارکت» با ایران است. فقدان شریک در سیاست خارجی روسیه مویدی مشهود بر این مدعا است.
البته، نمیتوان منکر فهم ژئوپولیتیکی جدید در روسیه به تبع تقابل عمیق آن با غرب شد که به باور تحلیلگران روس به اوکراین ختم نشده و دامنه ادامهدار آن سایر کشورهای حوزه سیایاس و حتی خود روسیه را نیز مورد تهاجم قرار خواهد داد. اما در این فهم ژئوپولیتیکی بیش از هر چیز مبانی رئالیستی تفکر روسی از جمله تأکید بر «خودیاوری» تقویت شده تا «مشارکتجویانه». از این منظر، کارکرد ایران در مقطع حاضر نه یک شریک ایجابی، بلکه مولفه سلبی است که میتواند در حفظ موازنه در مرزها و مناطق جنوبی روسیه موثر باشد.
استفاده از ظرفیتهای این فاکتور سلبی در مقابل توسعهطلبی غرب، در واقع امر، صرفهجویی در هزینههای مسکو و جزئی از اندیشه ابرقدرت «سهلالوصول» در سیاست خارجی روسیه است که تلاش میکند از هزینه و انرژی سایرین برای ارتقاء موقعیت خود و تحلیل توان دشمن استفاده نماید. از این منظر، حفظ سطحی از روابط و استفاده از پتانسیلهای ضدغربی تهران اقدامی بهینه محسوب میشود.
ثانیاً؛ اقدام مسکو ضدتحریمی نیست.
تفسیر موسع از تأکیدات اخیر روسیه بر رفع تحریمهای ایران، لغو «ممنوعیت» صدور سامانههای اس300، ابراز تمایل به ورود به بازار ایران و اجرای قرارداد «نفت در برابر کالا»، به اینکه این کشور مایل به شکستن ساختار تحریمها علیه ایران است، چندان منطقی به نظر نمیرسد. روسیه همواره بر تعهد خود به عنوان یک «قدرت بزرگ هنجارمند» به رعایت قطعنامههای شورای امنیت تأکید کرده و بهحتم مفاد تحریمی این قطعنامهها را تا رفع کامل آنها مراعات خواهد کرد.
روسها نگرانی خود از احتمال انحراف برنامه هستهای ایران به اهداف نظامی را پنهان نکرده و فشار بر تهران برای ممانعت از این امر را «ضروری» میدانند. بر این اساس، آنها به صورت ضمنی راهبرد «مذاکره-فشار» و به صورت صریح مشروعیت و ضرورت تحریمهای سازمان ملل علیه تهران را تأیید کردهاند. اظهارنظر اخیر آقای پوتین را نباید از یاد برد که تأکید کرد روسیه نه تنها قطعنامههای تحریمی علیه ایران را نقض نکرده، بلکه با تعلیق قرارداد سامانههای اس300 آنها را تشدید نیز کرده است.
به این نیز باید توجه داشت که توان روسیه حتی برای مقابله با تحریمهای غرب علیه خود این کشور محدود است، و منطقی نیست که با ورود به پروسه شکستن ساختار تحریمها علیه ایران خود را معرض فشارهای بیشتر قرار دهد. اساساً نگاه روسیه به ایران حسابگرانه و مبتنی بر داده - ستاده است. با هیچ منطقی نمیتوان پذیرفت که میزان دادههای ایران به روسیه بتواند با دادههای غرب به روسیه برابری کند، و ایضاً با هیچ منطقی نمیتوان پذیرفت که روسیه تعامل با ایران را به تعامل با غرب ترجیح دهد.
خصوصاً در شرایطی که مجموع گردش تجاری ایران و روسیه کمتر از سه میلیارد دلار است و افزایش قابل ملاحظه این میزان با توجه به ساختارهای موجود در کوتاهمدت ممکن نیست. در این بین، تناقضگویی مکرر مقامات کرملین در خصوص مشمول شدن تحویل سامانههای اس300 به تحریمهای قطعنامه 1929، تلاش آنها برای توجیه اینکه تحویل این سامانهها نقض تحریمها نیست و اساساً تردید مسکو به تحویل این سامانهها مویدی بر احتیاط و توجه کرملین به ملاحظات غرب است.
ثالثاً؛ نگاه روسیه به ایران «ویژه» نیست.
تفسیر اقبال اخیر روسیه به تقویت روابط با ایران به اینکه این اقدامات با «نگاه ویژه به نقش و جایگاه» ایران انجام شده، نیز گمراهکننده به نظر میرسد. قابل انکار نیست که ایران در شرایط حاضر یک ویژگی خاص برای روسیه دارد و آن اینکه، تنها کشور خاورمیانه است که مسکو میتواند از «انرژی» آن برای مقابله با غرب استفاده کند. هرچند روسیه با دیگر کشورهای منطقه نیز ارتباط دارد، اما به خوبی به پیوندهای عمیق آنها با غرب واقف است و در مورد سوریه نیز در گذشته، هماکنون و در آینده باید برای این کشور هزینه کند.
به واقع اگر نگاه ویژهای از سوی مسکو به تهران وجود داشته باشد، باید تحرکات بیشتری برای تقویت این «شریک ویژه» انجام دهد، حتی موافقت با تحویل سامانههای اس400 به تهران که هماکنون در معرض فروش قرار داده شدهاند. چرا که مقامات مسکو لغو ممنوعیت تحویل سامانههای اس300 را به تحولات منطقه از جمله بیثباتیهای یمن نسبت دادهاند و آقای پوتین از این امر به عنوان «فاکتور بازدارنده» نام برده است. اگر به واقع ایران و توان بازدارندگی آن برای روسیه حائز اهمیت است، بدیهی است که با اس400 به نحو موثری قابل تأمین است، حال آنکه این کشور در تحویل اس300 نیز تردید دارد.
از سوی دیگر، تکرار این گزاره که «با اس300 حمله به ایران غیرممکن خواهد شد» نیز چندان صحیح به نظر نمیرسد، چرا که این فرض را متبادر میکند، گو اینکه ایران هماکنون در معرض آسیب شدید قرار دارد. تردیدی نیست که سامانههای موشکی دریافتی از روسیه تنها بخشی از توان دفاعی ایران است و تهران هیچگاه ضرورتهای دفاعی خود را به روسیه وابسته نخواهد کرد. ایران به این مهم نیز واقف است که این سامانهها در یک کارزار واقعی مورد آزمون قرار نگرفتهاند و قضاوتها در مورد توانایی آن برای اساس دادههای ارائه شده از سوی «سازنده» صورت گرفته است.
ایران همچنین میداند که اطلاعات سامانههای اس300 از طُرق مختلف در اختیار امریکا قرار گرفته (از جمله احتمالاً از سوی اوکراین) و هم از این رو بود که ژنرال دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا و آقای اوباما تأکید کردند که اس300 مانعی برای حمله احتمالی به ایران نخواهد بود. تهران از وجود تعاملات امنیتی میان روسیه و اسرائیل (و امریکا) نیز مطلع است. از جمله از قراردادی میان وزارتخانههای دفاع روسیه و اسرائیل که طبق آن، طرفین به تبادل اطلاعات در مورد ایران مبادرت میکنند (آقای لئونید ایواشف، رئیس آکادمی ژئوپولیتکی روسیه در نشستی جنبی در دومای دولتی این کشور به صراحت به وجود این قرارداد اشاره کرد).
با این تفاصیل، سخن از نگاه «ویژه» روسیه به ایران دور از واقعیت است. البته یک نگاه ویژه در کرملین وجود دارد و آن اینکه با «سطحی از تعامل» با ایران راحتتر میتوان این کشور را کنترل کرد. ایرانی که دارای تمایلات آشکار تبدیل شدن به قدرت منطقهای است و تحقق این تمایلات میتواند چالشهایی را برای روسیه در پی داشته باشد. شبیه به این استدلال را روسها در مورد تمایلات هستهای ایران نیز دارند، و بر اساس آن، همکاری هستهای با ایران را بهترین راهکار برای «کسب اطلاع» از جزئیات این برنامه و پیشرفتهای آن میدانند.
نکته آخر؛ اهداف اقتصادی
نباید اغراض اقتصادی در لغو ممنوعیت تحویل سامانههای اس300 و تمایل روسیه به توسعه روابط نظامی با ایران را نادیده گرفت. آقای مدویدیف، نخستوزیر روسیه در گزارش سالانه اخیر خود به دوما اعتراف کرد که ضررهای روسیه از ناحیه تحریمهای غرب در سال 2014 بالغ بر 25 میلیارد یورو بوده و این میزان در سال 2015 میتواند تا چند برابر افزایش یابد. بدیهی است که این امر روسیه را به اقدامات ضدتحریمی و از جمله افزایش توان صادراتی خود وا میدارد. بر همین اساس، فروش تسلیحات به عنوان یکی از معدود توانمندیهای صادراتی روسیه (به جز منابع خام) بیش از پیش مورد توجه کرملین قرار گرفته است.
روسها با اشاره به اینکه تهران برای نوسازی توان نظامی خود از هواپیما تا خودرهای زرهی و موشک باید دهها میلیارد دلار هزینه کند، ایران را بازار بسیار خوبی برای تسلیحاتی روسی میدانند. لذا، تأکید دارند باید از این فرصت استفاده کرد و ضمن، منفعت اقتصادی، وابستگی سیاسی بیشتری در تهران به مسکو ایجاد کرد. بدیهی است، فروش سامانههای اس300 و دریافت حدود یک میلیارد دلار معامله بدی نخواهد بود. بهویژه در شرایطی که خط تولید این سامانهها متوقف شده و برخی از موجودیها نیز به تدریج در حال انتقال به انبارهای ارتش روسیه هستند (سامانههای اس400 و اس500 در حال جایگزینی در ارتش روسیه هستند و مهندسان و کاخانههای مربوطه به تولید و تحقیق در مورد این سامانهها اختصاص داده شدهاند).
البته تشدید تلاش روسیه برای فروش تسلیحات مختص به ایران نبوده و مسکو طی ماههای اخیر مذاکرات و معاملات مختلفی را با عراق، مصر، هند، چین، و ... انجام داده و بر توسعه بازارهای تسلیحاتی خود تأکید دارد. در عین حال، مسکو به حساسیتها در این حوزه توجه دارد. از جمله در مورد فروش تسلیحات به ایران ملاحظات غرب و شرکاء خود از جمله اسرائیل را نیز مراعات میکند و دلیل تردید آن به تحویل اس300 نیز همین است.
کرملین میداند هرگونه اقدام حساب نشده، میتواند مضار حتی امنیتی برای آن در پی داشته باشد. خصوصاً در شرایطی که واشنگتن منتظر کوچکترین خطای مسکو برای استفاده از آن به عنوان بهانه تقویت حضور نظامی در اوکراین است. واکنش منفی امریکا، اروپا و اسرائیل به لغو ممنوعیت تحویل اس300 و گمانههایی در مورد تحویل سلاحهای اسرائیلی و امریکایی به اوکراین ناظر بر این امر است. بهحتم، برای مسکو مضار تحویل احتمالی سلاح به اوکراین بیش از منافع تحویل سامانههای موشکی به ایران خواهد بود.
در پایان، مجدداً باید اشاره کرد که بهرغم آگاهی تهران و مسکو از تأثیر منفی متغیر «غرب» بر روابط آنها، متأسفانه دو کشور در کاهش این تأثیر و بناگذاری روابط خود بر اساس منافع مشترک تاکنون توفیقی چندانی نداشتهاند. تمایل اخیر مسکو به توسعه روابط با تهران به سان سابق به عنوان تابعی از روابط آن با غرب دنبال شده و اقدامی برای ابزارسازی نه شریکسازی و بیشتر تاکتیکی و نه راهبردی است.
این در حالی است که غرب هیچگاه مایل به تحکیم روابط ایران و روسیه نبوده، چرا که این امر فرصتهای آن برای دخالت در مناطق همجوار تهران و مسکو را محدود کرده و امکان استفاده از تهران در مقابل مسکو و استفاده از روسیه در مقابل ایران را کاهش خواهد داد. اما در شرایط موجود نیز تهران با کاربست مهارت دیپلماتیک میتواند از ظرفیتهای مسکو برای پیشبرد اهداف خود بهره گیرد، که البته این امر جانب احتیاط بسیاری را میطلبد، چرا که روسها بسیار بیشتر از تهران در بازی با مهرههای شطرنج سیاست مهارت دارند.
منابع
. “Russia’s Foreign Ministry advised not to wait in the near future deliveries of S-300 to Iran” (April 23, 2015). INTERFAX. quoted in: http://www.interfax.ru/world/438092 (In Russian).
. “Putin listed friends and enemies of Russia” (April 16, 2015). lenta.ru. quoted in: http://lenta.ru/news/2015/04/16/friends/ (In Russian).
. برای اطلاع بیشتر ر ک به؛
نوری، علیرضا (1389) «سیاست خارجی روسیه در دورة پوتین؛ اصول و روندها»، تهران: انتشارات دانشگاه امام حسین (ع). فصل سوم.
. “Putin: Supply S-300 to Iran does not threaten Israel” (April 16, 2015). Rossiyskaya gazeta. quoted in: http://m.rg.ru/2015/04/16/putin-site.html (In Russian).
. “The Iranian issue discussed at the "round table" in the State Duma” (April 06, 2012). official website of the State Duma of Russian Federation. quoted in: http://www.duma.gov.ru/news/273/141804/ (In Russian).
. “In 2015, the damage caused by the sanctions will exceed 25 billion euros – Medvedev” (April 21, 2015). REGNUM. quoted in: http://www.regnum.ru/news/polit/1917399.html (In Russian).
نظر شما