روسیه بحران‌زا، روسیه بحران‌زی


سه روز و سه اظهارنظر مستقیم و غیرمستقیم توسط مقامات رده بالای روسیه، پوتین، لاوروف و ریابکوف علیه ایران به برخی گمانه‌زنی‌ها در داخل دامن زده است. برخی براین‌باورند که منافع روسیه دیگر در همکاری با ایران نیست و این کشور قصد دارد تا به اتحاد راهبردی خود با ایران در خاورمیانه پایان دهد. برخی دیگر معتقدند روسیه پس از خروج ایالات متحده از برجام، دیگر نگران نزدیکی ایران به ایالات متحده نیست و نیازی به حمایت از این کشور ندارد؛ اما به‌نظر می‌رسد اقدامات دولت روسیه بیش از هر چیز برمبنای راهبرد چندساله گذشته این کشور در سیاست خارجی خود، یعنی تغییر موضع ناگهانی و ایجاد بحران و بهره بردن از تنش‌های بین‌المللی باشد.
روسیه ازجمله کشورهایی قلمداد می‌شود که مانند بسیاری از بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای همواره تلاش داشته، تا با اتخاذ رویکردهای متفاوت و متمایز نسبت به سایر بازیگران فرامنطقه‌ای نقشی فعال را در عرصه محیط بین‌الملل ایفا کند. این موضوع به‌ویژه در دور دوم ریاست‌جمهوری پوتین بیش از گذشته نمود پیدا کرده است. نگاهی به رویدادهای دهه اخیر به‌خوبی نشان می‌دهد که این کشور همواره در تلاش بوده که با بحران‌آفرینی به‌ویژه در منطقه خاورمیانه بتواند جایگاه سابق خود را مجدداً به‌دست آورده و به‌عنوان یک بلوک مستقل و قدرتمند شناخته شود.
در طی روزهای اخیر از جانب برخی مقامات روس، اظهاراتی به‌صورت مستقیم و غیر‌مستقیم درباره ایران اعلام شده که به برخی گمانه‌زنی‌ها در داخل ایران دامن زده است. ولادیمیر شیزوف، نماینده روسیه در اتحادیه اروپا روز 15 اردیبهشت 1397 چهار روز پیش از اعلام تصمیم آمریکا به خروج از برجام گفت: بیم دارم که روزهای آخر عمر این توافق باشد. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه نیز روز جمعه 28 اردیبهشت بیان کرد که امیدوار است که خروج آمریکا از برجام با طرح‌های حمله به ایران یا تغییر نظام مرتبط نباشد و در ادامه، اظهارات ولادیمیر پوتین مبنی‌بر خروج نیروهای خارجی از سوریه توجه رسانه‌ها را به خود جلب کرد.
بعضاً گفته می‌شود که روس‌ها برای جلب رضایت ایران و جلوگیری از نزدیکی این کشور به ایالات متحده به‌خصوص پس از برجام در سوریه با ایران متحد شدند؛ اما نکته‌ای که بسیاری از آن غافل می‌شوند این است که روسیه از هزینه سرسام‌آور در جنگ سوریه، اهدافی به‌مراتب بزرگ‌تر از جلب رضایت ایران دارد. حفظ پایگاه‌های هوایی و دریایی این کشور در غرب سوریه و در جوار دریایی مدیترانه و تلافی حضور غربی‌ها در شرق اروپا، حضور هزاران نفر از تروریست‌های قفقاز و چچن، و تلاش روس‌ها برای سرکوب آنها در ورای خاک خود تنها بخشی از انگیزه‌های روسیه برای جنگ در سوریه است.
اما نکته حائز اهمیت آن است که اساساً تغییر مواضع ناگهانی روس‌ها، جزئی از راهبرد سیاست خارجی این کشور است. می‌توان گفت روس‌ها همواره در تلاش بوده‌اند تا در عرصه سیاست خارجی، دوپهلو، منفعت‌محور و غیرقابل پیش‌بینی عمل کنند؛ برای مثال، درمورد برنامه هسته‌ای ایران، علی‌رغم همراهی با این کشور، هرگز به وتوی قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران اقدام نکرد یا روزی از واگذاری سامانه‌های موشکی اس 300 به دولت سوریه سخن می‌گوید و چندی بعد از ناامن شدن منطقه با موشک‌های اس 300 سوریه سخن به میان می‌آورد.
این تغییر مواضع اعلامی روسیه درمورد مسئله فلسطینیان با رژیم صهیونیستی هم به‌خوبی آشکار می‌شود. روسیه در بهار 2006 به نوار غزه برای ساختن بیمارستان و برگزاری امتحانات در مدارس فلسطین کمک مالی انجام داد. علاوه‌براین، روسیه با شناسایی حماس به‌عنوان گروه تروریستی، علی‌رغم اعتراض رژیم صهیونیستی مخالفت کرد. روسیه همچنان از اتحاد فلسطین و مصالحه داخلی به‌عنوان یک شرط اساسی برای توافق صلح با رژیم صهیونیستی حمایت می‌کند، اما درعین حمایت از متحد ایران، حماس درمورد حملات رژیم صهیونیستی به مواضع ایران در سوریه هم سکوت اختیار م‌ کند و پوتین در رژه ارتش اسرائیل به‌همراه نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی شرکت می‌کند.
روسیه بارها نشان داده است که به پرونده هسته‌ای ایران نیز همچون یکی از برگ‌های بازی ژئوپلیتیک خود در برابر آمریکا و غرب نگاه می‌کند. ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه و نماینده این کشور در مذاکرات هسته‌ای گروه 5+1 با ایران، اوایل فروردین ماه 93 تهدید کرد که مسکو از پرونده هسته‌ای ایران برای بالا بردن مخاطرات استفاده خواهد کرد. اکنون نیز همزمان با صحبت‌های مقامات و برخی رسانه‌های آمریکایی از سیاست تغییر نظام در ایران، وزیر امور خارجه روسیه نیز در سیگنال مهمی به تهران گفته است: امیدواریم که خروج از برجام در ارتباط با حمله و تغییر نظام نباشد.
با نگاهی به سیاست خارجی پوتین، می‌توان اینگونه نتیجه‌گیری کرد که تغییر مواضع ناگهانی روس‌ها در سیاست خارجی خود، و غیرقابل پیش‌بینی بودن آنها جزئی از راهبرد سیاست خارجی این کشور است. روس‌ها طی سال‌های گذشته همواره در تلاش بوده‌اند تا با بحران‌زایی، از منافع حاصل از تنش‌های بین‌المللی نهایت بهره را ببرند؛ برای مثال، روسیه پس از روی‌کار آمدن دولت غرب‌گرای اوکراین، با ایحاد بحران کریمه، تنش را به این منطقه وارد کرد. این منافع گاهی در قالب فشار بر رقیب دیرینه‌اش، ایالات متحده و گاهی برای ایجاد یک حوزه نفوذ در خاورمیانه به‌عنوان حوزه نفوذ سنتی غرب بوده است. اظهارات اخیر مقامات روسی، به‌ویژه پس از خروج آمریکا از برجام، نشان از تغییر موضع جدید این کشور، به‌عنوان بخشی از راهبرد سیاست خارجی آن است. به‌نظر می‌رسد با نزدیکی به پایان جنگ در سوریه، پوتین قصد دارد تا با نزدیک شدن بیشتر به رژیم صهیونیستی رویکرد سیاست خارجی خود را در غرب آسیا تغییر بدهد.