علاقهمندی اتحادیه اروپایی جهت حلوفصل پرونده هستهای
یکی از پیچیدگیهای روند مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با گروه 1+5 به ترکیب متفاوت این کشورها باز میگردد. در این ترکیب اگرچه در ظاهر ما با جبهه متحد غرب متشکل از آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه در یک طرف و چین و روسیه در طرف دیگر روبهرو هستیم ولی بهنظر میرسد مسائل به این سادگیها نیست، پیچیدگیهای خاص خود را داشته و هریک از این بازیگران دیدگاهها و منافع خاص خود را دارند.
واضح است که حداقل در جبهه غرب بازیگر اصلی آمریکاست که آن نیز شرایط و دشواریهای متعدد خود را دارد. اختلاف دیدگاهها بین دولت اوباما با مجلس نمایندگان و سنا از پیچیدگیهای عرصه سیاست و حکومت در آمریکاست. دولت اوباما باید تلاش زیاد و همهجانبهای بهعمل آورد تا به یک موضع منسجم و قابل قبول در داخل آمریکا برسد و این درحالی است که مخالفین این گفتگوها در محافل مختلف جامعه سیاسی آمریکا کم نیستند و لابی قدرتمند و کارشکن صهیونیسم را نیز باید به آن افزود.
مخالفت کشورهای مختلف متحد آمریکا یا کشورهایی که بهطور سنتی رابطه خوبی با آمریکا داشتهاند ازجمله کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی را نیز باید درنظر داشت. آنها همواره تلاش داشتهاند تا از به نتیجه رسیدن پرونده هستهای ایران جلوگیری کنند و طی سالهای قبل و ماههای بعد از تشکیل دولت دکتر روحانی تلاش بیوقفهای برای کارشکنی در روند این گفتگوها داشتهاند. این فضا اتخاذ یک موضع متوازن و قابل قبول از سوی دولت اوباما را نه غیرممکن بلکه بسیار دشوار میسازد و شرایط و فضا را برای دیپلماسی اروپایی فراهم میسازد. اروپاییان برعکس آمریکا همواره متمایل به قدرت نرم بوده و دیپلماسی و رایزنی را راهکار مناسبی برای پیشبرد سیاست خارجی میدانند. در این راستا نقش دیپلماتیک اتحادیه اروپایی در مذاکرات 1+5 بسیار پررنگ است و سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس تلاش دارند از طریق راهکار دیپلماتیک و مذاکره و گفتگو نقش قابل قبولی در این پرونده بسیار مهم بینالمللی بازی کنند.
در جبهه اروپایی ما در ظاهر با سه کشور متحد و منسجم آلمان، انگلیس و فرانسه روبهرو هستیم که در گذشته نیز بارها در قالب تروئیکای اتحادیه اروپایی با جمهوری اسلامی ایران درمورد پرونده هستهای گفتگو داشتهاند؛ چه در دوره خاویر سولانا و چه بعد از آن و حداقل از سابقه مذاکراتی ده ساله با ایران در این پرونده برخوردارند. ولی در بین خود، آنها هریک بهدنبال کسب حداکثر امتیاز برای خود هستند. جدای از این، سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان در چهارچوب اتحادیه اروپایی متشکل از 28 کشور با ایران مذاکره میکنند و طبیعی است که موضع همه این 28 کشور در یک موضوع سیاست خارجی و ازجمله در پرونده هستهای ایران یکسان نبوده و تفاوتهایی داشته باشد. البته همه این کشورهای اروپایی میدانند که برای داشتن نقش و جایگاه موثر خود، بهرغم اختلافات و تفاوت دیدگاهها باید با یکدیگر همکاری کنند وگرنه وزنه و نفوذ لازم را نخواهند داشت.
این درحالی است که خانم کاترین اشتون بهعنوان نماینده سیاست خارجی مشترک اتحادیه اروپایی نقش هماهنگکننده 28 کشور را دارد و اتخاذ یک موضع مشترک و صدای واحد ازسوی 28 کشور با منافع و دیدگاهها و جایگاههای بسیار متفاوت هم کار بسیار دشواری است. ضمن اینکه خانم اشتون از طرف شورای امنیت رهبری مذاکرات و مدیریت گفتگوهای گروه 1+5 با جمهوری اسلامی را دارد که البته وظیفه بسیار سنگینی است و تلاش بسیار زیاد و همهجانبهای را میطلبد تا بخواهد دیدگاههای مختلف بین شش کشور فوق را جمعبندی و به هم نزدیک نماید و بعد با جمهوری اسلامی وارد گفتگو شود.
موضع روسیه و چین بهعنوان دو کشور عضو دائم شورای امنیت و عضو مذاکراتی گروه 1+5 نیز در جای خود بسیار حائز اهمیت است و قطعاً این دو کشور نیز بیش از هر چیز بهدنبال منافع خود هستند که البته جای بحث آن اینجا نیست و تحلیل جداگانهای را میطلبد.
با این مقدمه بسیار کوتاه میتوان گفت گرچه برای دستیابی به یک توافق، بیشترین نقش را ایران و آمریکا دارند که باید با هم کنار بیایند، ولی هرگونه توافق بر سر برنامه هستهای ایران باید به امضای هر شش کشور برسد که ترکیب متفاوت فرانسه، انگلیس و آلمان را در کنار روسیه، چین و آمریکا شامل میشود. در این میان بهنظر میرسد، اتحادیه اروپایی یک بازیگر بسیار مهم، علاقهمند و جدی در هرگونه تلاشی برای دستیابی به یک توافق با ایران است و این درحالی است که اتحادیه از موقعیت درجه اولی در این مذاکرات حساس برخوردار نیست.
بهدلایل مختلفی میتوان گفت اتحادیه اروپایی منافع زیادی از انعقاد یک توافقنامه در موضوع هستهای با ایران خواهد داشت. امضای توافقنامه با ایران زمینهها و فضای بسیار گستردهای چه در ابعاد اقتصادی، تجاری و سرمایهگذاری و چه در ابعاد سیاسی و منطقهای و چندجانبه برای کشورهای اروپایی بهوجود میآورد. بنابراین اتحادیه اروپایی با انرژی و علاقهمندی وارد این عرصه شده و بسیار مشتاق است تا بعد از امضای نهایی توافقنامه هستهای همکاریهای خود را با جمهوری اسلامی ایران به حالت عادی درآورده و بهبود بخشد. اعزام هیئتهای مختلف پارلمانی، سیاسی، اقتصادی و تجاری اروپایی طی چند ماه اخیر به ایران چه از طرف اتحادیه اروپایی و چه در بعد روابط دوجانبه در همین راستاست و بیانگر علاقهمندی و آمادهسازیهای اروپاییان برای تنظیم روابطی جدید با ایران است. در یک تحلیل خوشبینانه میتوان گفت عادیسازی و بهبود روابط اتحادیه اروپایی با ایران چشمانداز گستردهای از همکاری دوجانبه و همچنین چندجانبه درخصوص موضوعات منطقهای ازجمله سوریه، القاعده و تهدیدات تروریستی و امنیتی بهوجود میآورد و جایگاه اتحادیه و ایران را بهعنوان دو بازیگر مهم ارتقاء میدهد. بنابراین انگیزههای زیادی برای نقشآفرینی اروپاییان در این پرونده وجود دارد و این امر زمینه مشترکی برای گسترش روابط جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپایی فراهم میآورد.
نظر شما