آینده سیاسی مصر و سناریوهای پیشرو
بازگشت مجدد جوانان مصر به میدان التحریر و تأکید بر مطالبات قیام فراگیر جنبش آزادیخواهی مبنی بر لزوم تسریع در محاکمه خاندان مبارک و قطع نفوذ مفسدین رژیم گذشته نشان میدهد که جامعه مصر پس از گذشت شش ماه هنوز هم با تلاطمات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مواجه است. شورای نظامی پس از سقوط مبارک از قدرت (22 بهمن 1389) هرچند اقداماتی را ازجمله اصلاح قوانین و مقررات انتخاباتی و برکناری برخی از افراد سرشناس وابسته به حزب دموکراتیک ملی انجام داده است با این وجود قدرت همچنان در دست شورا به رهبری طنطاوی، وزیر دفاع سابق مصر و از نزدیکان حسنی مبارک است. تاریخ انتخابات در مصر توسط شورای نظامی تغییر میکند و جابهجایی مهرهها در کابینه عصمام شریف نشان میدهد این خانه تکانی ظاهری فقط در راستای به سکوت کشاندن معترضین در حال انجام است.
در این میان جریانات سیاسی مصر پس از مبارک با تجزیه و تحلیل رخدادهای داخلی ـ منطقهای و نیز مطالبات مردم به این باور رسیدند که غالب مردم خواهان تغییرات بنیادین ازجمله ایجاد فضای باز سیاسی و رعایت حقوق بشر و مبارزه با فساد اقتصادی و اداری در سیستم رژیم اقتدارگرای مبارک هستند. در این مسیر برای رسیدن به هرم قدرت در پارلمان و انتخابات ریاستجمهوری میان دو جریان اصلی اسلامگرا و سکولار تقابلی آشکار وجود دارد.
منازعات میان این دو گروه روند آینده سیاسی و ساختار قدرت در سرزمین فراعنه را مشخص خواهد نمود.
ـ جریان سکولار و برخی از وابستگان رژیم مبارک در قالب نظامیان تلاش دارند با ایجاد جو بیاعتمادی و ترس از به قدرت رسیدن اسلامگرایان بهویژه جنبش اخوانالمسلمین، مقدمات پیروزی خویش را در انتخابات آتی امکانپذیر سازند. آنان با به چالش کشیدن هویت عربی ـ اسلامی و تأکید بر حقوق و آزادیهای مدنی و به رسمیت شناختن حقوق اقلیت قبطی مصر و حتی با ایجاد جنجال تبلیغاتی نسبت به ماده 2 قانون اساسی کشور که اسلام را بهعنوان دین رسمی معرفی میکند سعی در جلب آرای اقلیت مسیحی مصر و حمایت تمام عیار غرب و اسرائیل دارند.
ـ جریان اسلامگرا، بیشتر در قالب جنبش اخوانالمسلمین و بهعنوان عنصر تأثیرگذار در فعالیتهای سیاسی مصر حضور دارد. دو رویکرد در داخل اسلامگرایان نسبت به تحولات اخیر و آینده سیاسی مصر قابل مشاهده است. جریان تندرو و سلفی در قالب گفتمان خشونتگرا و ضرورت اجرای احکام شریعت و لغو تمام قوانین عرفی و وصفی و حملات جهادی علیه قبطیان مصری از زبان شیخ محمد حسان و ابو اسحاق الحوینی شنیده میشود. جریان معتدل اسلامگرای جنبش اخوانالمسلمین در قالب حزب آزادی ـ عدالت این فرصت را بهدست آورده تا با احیای دوباره نقش تاریخی خود، در پیروزی مهم مصر و آینده سیاسی آن مشارکت داشته باشد. از شخصیتهای رسانهای این گروه میتوان به فهمی هویدی و طارق البشری اشاره نمود.
در این میان جریانات سیاسی مصر پس از مبارک با تجزیه و تحلیل رخدادهای داخلی ـ منطقهای و نیز مطالبات مردم به این باور رسیدند که غالب مردم خواهان تغییرات بنیادین ازجمله ایجاد فضای باز سیاسی و رعایت حقوق بشر و مبارزه با فساد اقتصادی و اداری در سیستم رژیم اقتدارگرای مبارک هستند. در این مسیر برای رسیدن به هرم قدرت در پارلمان و انتخابات ریاستجمهوری میان دو جریان اصلی اسلامگرا و سکولار تقابلی آشکار وجود دارد.
منازعات میان این دو گروه روند آینده سیاسی و ساختار قدرت در سرزمین فراعنه را مشخص خواهد نمود.
ـ جریان سکولار و برخی از وابستگان رژیم مبارک در قالب نظامیان تلاش دارند با ایجاد جو بیاعتمادی و ترس از به قدرت رسیدن اسلامگرایان بهویژه جنبش اخوانالمسلمین، مقدمات پیروزی خویش را در انتخابات آتی امکانپذیر سازند. آنان با به چالش کشیدن هویت عربی ـ اسلامی و تأکید بر حقوق و آزادیهای مدنی و به رسمیت شناختن حقوق اقلیت قبطی مصر و حتی با ایجاد جنجال تبلیغاتی نسبت به ماده 2 قانون اساسی کشور که اسلام را بهعنوان دین رسمی معرفی میکند سعی در جلب آرای اقلیت مسیحی مصر و حمایت تمام عیار غرب و اسرائیل دارند.
ـ جریان اسلامگرا، بیشتر در قالب جنبش اخوانالمسلمین و بهعنوان عنصر تأثیرگذار در فعالیتهای سیاسی مصر حضور دارد. دو رویکرد در داخل اسلامگرایان نسبت به تحولات اخیر و آینده سیاسی مصر قابل مشاهده است. جریان تندرو و سلفی در قالب گفتمان خشونتگرا و ضرورت اجرای احکام شریعت و لغو تمام قوانین عرفی و وصفی و حملات جهادی علیه قبطیان مصری از زبان شیخ محمد حسان و ابو اسحاق الحوینی شنیده میشود. جریان معتدل اسلامگرای جنبش اخوانالمسلمین در قالب حزب آزادی ـ عدالت این فرصت را بهدست آورده تا با احیای دوباره نقش تاریخی خود، در پیروزی مهم مصر و آینده سیاسی آن مشارکت داشته باشد. از شخصیتهای رسانهای این گروه میتوان به فهمی هویدی و طارق البشری اشاره نمود.
در جریان سکولار ـ ملیگرا، افرادی نظیر البرادعی از جمعیت تغییر، ایمن نور از حزب الوفد و نیز عمرو موسی، دبیرکل سابق اتحادیه عرب عملاً خویش را بهعنوان کاندیداهای مطرح معرفی نمودهاند.
در مجموع در بررسی میزان توانمندی گروههای سیاسی در رسیدن به قدرت و نیز آینده سیاسی مصر سناریوهای ذیل مطرح است:
ـ سناریوی یک؛ به قدرت رسیدن محمد البرادعی: وی بهدلیل تقلب آشکار رژیم مبارک در انتخابات پارلمانی 2011 علناً از مشارکت در آن خودداری نمود و در جریان اعتراضات مردم مصر و پیروزی انقلاب نقش پررنگتری بازی نمود. وی بهعنوان یک شخصیت بینالمللی از سال 1997 چهار دوره بهعنوان دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IEAE) منصوب شد. در سال 2005 نیز موفق به اخذ جایزه صلح نوبل گردید. عمدهترین درخواست وی رعایت استانداردهای حقوق بشر و اعاده دموکراسی در مصر است. فعالیتهای البرادعی و حامیان وی تحت لوای جمعیت تغییر انجام میگیرد. نظرسنجیهای اخیر در مورد میزان شانس نامزدهای احتمالی ریاستجمهوری 2012 مصر نشان میدهد که البرادعی یکی از اصلیترین گزینههاست. گرچه وی هنوز در ارتباط با مسائل منطقهای و بینالمللی اظهارنظر شفاف انجام نداده است، با این وجود اسرائیل و آمریکا در دوره مسئولیت البرادعی در آژانس بینالمللی انرژی وی را به طرفداری از ایران متهم کردند. با این وجود بهنظر میرسد که در وضعیت فعلی با توجه به سیاست میانهروی و اظهار تمایل به حفظ روابط با کشورهای منطقه و نیز پایبندی به پیمان صلح کمپ دیوید، وی یکی از گزینههای اصلی غرب هم میتواند باشد. علاوه بر این جریانهای سکولار و نیز ملی، همچنین طیف میانهرو جنبش اخوانالمسلمین مخالفتی با نامزدی البرادعی ندارند. بهنظر میرسد عمدهترین مانع در ارتباط با به قدرت رسیدن وی ارتش باشد. ارتش بهعنوان میراثدار مبارک همچنان مایل است که با حفظ روابط ویژه با آمریکا نقش اصلی در تبیین خطوط سیاستهای امنیتی و خارجی برعهده داشته باشد. موضعگیری ارتش نسبت به نامزدی وی هنوز شفاف نیست.
ـ سناریوی دو؛ گزینه عمرو موسی: عمرو موسی بهعنوان یکی از چهرههای تأثیرگذار در سیاست خارجی مصر، از سال 2001 دبیرکلی اتحادیه عرب را نیز برعهده داشته است. در پی سقوط رژیم مبارک اکثر رسانههای عربی موسی را بهعنوان یکی از نیروهای بالقوه ریاستجمهوری آینده مطرح میسازند. عمرو موسی در دوران اعتراضات فوریه 2011 از کنارهگیری مبارک و اصلاحات ساختاری در قدرت و تن دادن به مطالبات مردم جانبداری نمود؛ لذا از پایگاه اجتماعی مناسبی در میان مردم مصر برخوردار است. این جایگاه مردمی به مواضع ضداسرائیلی وی نیز برمیگردد. اتخاذ این مواضع با استقبال گسترده اخوانالمسلمین بهعنوان جنبش فراگیر مردمی مصر مواجه گشته و حتی احتمال حمایت و معرفی وی بهعنوان نامزد حزب آزادی ـ عدالت وجود دارد. به قدرت رسیدن عمرو موسی میتواند کابوسی برای اسرائیل و منافع غرب محسوب گردد. لذا بعید نیست تخریب چهرهای عمرو موسی و عدم همکاری نظامیان با خواستههای وی از برنامههای آتی غرب و اسرائیل باشد.
ـ سناریوی سوم؛ عمر سلیمان: قبل از سقوط مبارک یکی از نامزدهای اصلی حزب دموکراتیک ملی برای احراز پست ریاستجمهوری بود. سلیمان از سال 1991 ریاست دستگاه اطلاعاتی مصر را برعهده داشته و نقش بارزی در بسیاری از مناقشات خاورمیانه ایفا نموده است. البته با انحلال حزب دموکراتیک ملی و سقوط مبارک، تلاش وی برای رسیدن به پست کلیدی ریاستجمهوری نقش بر آب شده است و از سوی دیگر مردم مصر نیز سلیمان را شریک جنایتهای رژیم مبارک قلمداد میکنند بهطوریکه وی پس از تداوم اعتراضات مردم مجبور به کنارهگیری از شورای نظامی گردید.
در هر حال، در کنار هرگونه سناریوی احتمالی، آینده سیاسی مصر را نمیتوان بدون جنبش اخوانالمسلمین و ارتش متصور بود. از اینرو نحوه تعامل میان این دو عنصر و مؤلفه تأثیرگذار در معادلات داخلی میتواند شکلگیری فرایند قدرت را تسریع بخشد.
ارتش سعی دارد در مرحله اول با جناح سکولار ـ لیبرال در جامعه مصر به تفاهم برسد؛ چراکه فرماندهان عالیرتبه مصر بر این باورند که منافع ارتش در تعامل و اتحاد مستقیم با لیبرالها و سکولارهاست. در صورت عملی شدن این ایده، فرماندهان نظامی حتی با مدل ترکیه مبنی بر به قدرت رسیدن یک غیرنظامی موافقت خواهند نمود، اما در صورت عملی نشدن این ایده احتمال تفاهم با اخوانالمسلمین هم وجود دارد. بهرغم اینکه فرماندهان ارتش از سکولارها و لیبرالها هستند ولی ردههای میانه ارتش گرایشات مذهبی دارند.
نظر شما