نقش پیروزی بایدن و توقعات غرب¬آسیایی چین در تعلیق یا تسریع شراکت جامع راهبردی ایران و چین؛

راهبرد ضروری سیاست خارجی کنونی ایران (1)


مقدمه

چین با کشورهای غرب آسیا سیزده توافق «شراکت راهبردی» (strategic partnership) به امضاء رسانده است که پنج توافق آن قید جامعیت (Comprehensive) را داراست. «شراکت جامع راهبردی» (Comprehensive strategic partnership) از بالاترین سطح در سطوح توافقات شراکت راهبردی چین با کشورها برخوردار است. ایران، امارات، عربستان، الجزایر و مصر جزو پنج کشور غرب آسیا هستند که دارای توافق مشارکت راهبردی جامع با چین هستند که اغلب در سال 2016 امضاء شده­اند. این پنج کشور به غیر ایران در مرحله اجرای توافق ابتکار کمربند و راه با چین به موفقیت­های مهمی دست یافته­اند و همکارهای تجاری-اقتصادی و تکنولوژیک آنها با چین، روندی روز افزون یافته است. سرمایه­گذاری و انتقال تکنولوژی چین در زیرساخت­های این کشورها و همچنین صادرات و واردات این کشورها با چین افزایش خیره­کننده­ای داشته است. در این میان جمهوری اسلامی ایران هنوز از موقعیت امضای این توافق در 2016، به مرحله قرارداد و عملیات و اجرا نرسیده است و برعکس، حتی در همان سطوح سرمایه­گذاری و تجارت خارجی و فروش انرژی به چین سیر نزولی هم داشته است و به نظر می­رسد در رقابت با این کشورها در غرب آسیا برای تثبیت موقعیت خود در راه ابریشم چین جا مانده است.

جمهوری اسلامی ایران بعد از امضای اولیه توافق بر سر برنامه جامع شراکت راهبردی با چین در جریان سفر شی­جین­پینگ به ایران در سال 1394، تا کنون به دنبال هموار کردن مسیر اجرای این توافق با سفرهای مسوولین گوناگون ایران به ویژه از سال 1397 به چین بوده است. تلاش اخیر جمهوری اسلامی ایران برای این مهم، سفر ظریف به چین برای نهایی کردن توافق 25 ساله با چین بود. در خلال این سفر و در ملاقات دو وزیر خارجه ایران و چین، همتای چینی ایران، پیشنهادی مبنی بر ایجاد ساختار گفتگوهای چندجانبه منطقه­ای با حضور همه طرف­های ذی­ربط در مسئله هسته­ای به ایران داد که با توییت سفیر این کشور در تهران با همین مضمون و البته استفاده جعلی از عبارت خلیج به جای خلیج فارس نیز صحه گذاشته شد (این توییت بعد از انتشار در رسانه­ها حدف گردید) [5]. این موضع جدید چین که می­تواند پاسخی به علل اصلی تعلیق و تعویق توافق جامع شراکت راهبردی ایران و چین هم باشد، گمانه­هایی را ایجاد کرد مبنی بر اینکه چین توافق 25 ساله را منوط به نوع رفتار منطقه­ای ایران و سرنوشت انتخابات ایالات متحده آمریکا و شرایط بعد از آن کرده است [4]. البته این گمانه­های رسانه­ای از سوی سخنگوی جمهوری اسلامی ایران تکذیب شد [3]. صرف نظر از این سیاست اعلانی، بررسی این دو مسئله برای سرنوشت روابط ایران و چین مهم به نظر می­رسد.

این یادداشت به تحلیل این دو مسئله در چند بخش می­پردازد. بخش اول راهبرد چین در غرب آسیا می­پردازد. بخش دوم، وضع موجود پروژه­های ابتکار کمربند و راه چین در غرب آسیا را بررسی اجمالی می­کند. بخش سوم به مزیت مهم ژئواکونومیک برای چین در توافق 25 ساله با ایران و بخش چهارم به توقعات غرب آسیایی چین از ایران می­نگرد و نگاه جدید چین به ایران را از این زاویه می­کاود. بخش پنجم به بایدن و نقش چندجانبه­گرایی احتمالی مشترک با چین بر روابط ایران و چین را بررسی می­کند. بخش ششم به راهبرد چین در روابط با ایران می­پردازد و بخش هفتم هم به راهبرد ضروری سیاست خارجی کنونی ایران پرداخته است.

راهبرد چین در غرب آسیا

استراتژی چین در غرب آسیا استراتژی 3+2+1 است [12] که خود را در رویکرد دو چرخ (نفت و گاز و انرژی کم­کربن) و رویکرد دو بال (Two-Wheel and Two-Wing Approach) (علم و فناوری و امور مالی) در این منطقه نشان داده است [7]: عدد یک (1) به معنای محوریت بخش انرژی، عدد دو (2) نماد بخش زیرساخت­ها، تجارت و تسهیل سرمایه­گذاری و عدد سه (3) هم در زمینه حوزه صنایع پیشرفته یعنی انرژی هسته­ای، هوافضا و ماهواره و انرژی جدید است [12]. پروژه­های شاخص ابتکار در غرب آسیا هم در این راستا و به مثابه خوشه­های تجاری ابتکار کمربند و راه در این منطقه عمل می­کند که شامل: چهار بندر (جیبوتی، سعید مصر، دقم عمان، بندر خلیفه ابوظبی)، و چهار مجتمع صنعتی (Industrial Park-Port Interconnection) (خلیفه ابوظبی، دقم عمان، جزان عربستان و عین سخنه مصر) [7] می­باشد.

پیشبرد ابتکار کمربند و راه با این استراتژی و رویکرد تاکنون موفقیت­های مهمی در غرب آسیا برای چین و کشورهای غرب آسیا داشته است.

وضع موجود پروژه­های ابتکار کمربند و راه چین در غرب آسیا

ارزش کل پروژه­های ابتکار کمربند و راه 3.7 تریلیون دلار تخمین زده می­شود که تا ارزش بیش از 516.1 میلیارد دلار آنها تکمیل و کمتر از 0.3٪ آنها لغو شده است. ارزش پروژه­های ابتکار کمربند و راه در برخی کشورهای غرب آسیا به ترتیب شامل: الف- قطر (246.9 میلیارد دلار)، عربستان سعودی (142.8 میلیارد دلار) و مصر (115.6 میلیارد دلار) است [11].

به صورت جزیی هم می­توان به برخی از این تحرکات سرمایه، تخصص و کار چینی یا زنجیره ارزش چینی در غرب آسیا اشاره کرد: ترکیه به دنبال تکمیل خط لوله گاز و سرمایه­گذاری در خط آهن باکو- تفلیس-قارص است [13]. عربستان یک قرارداد با گروه سان-وی چین در صنایع تولیدی خود با ارزش 450 میلیون دلار امضاء کرده است [8] و دیگر عضو نامطلوب G20 نیست [10]. پاکستان از عربستان برای پاس کردن بدهی خود به چین اعتبار مالی دریافت کرده است و اینکه عربستان با کمک شرکت­های چینی روی اینترنت Five G سرمایه­گذاری می­کند. چین در ساخت بندر حیفاء و اتصال آن به اشدود با راه­آهن برقی سریع­السیر با اسراییل همکاری نزدیکی دارد. چین در پروژه کویت نوین (تبدیل شدن به منطقه تجاری بزرگ) یعنی شهر ابریشم (الحریر) با سرمایه­گذاری 10 میلیارد دلاری حضور قوی دارد، و نیز 40 شرکت چینی با بیش از 80 پروژه در کویت مشغولند. امارات در حال تبدیل شدن به هاب مالی، هاب حمل و نقل و هاب هوایی منطقه است و این کشور در خط ریلی لاجورد افغانستان با همکاری چین سرمایه­گذاری کرده است [1]. سطح رشد تجاری امارات با چین از هفده میلیارد دلار در سال 2010 به 60 میلیارد دلار در 2017 رسیده است و چین با سرمایه­گذاری 10 میلیارد دلاری چین در منطقه صنعتی خلیفه ابوظبی و وجود 500 هزار چینی در این کشور حضور قوی اقتصادی دارد. سرمایه­گذاری عظیم چین در زیرساخت­های عمان از جمله 10.7 میلیارد دلار برای ساخت شهر صنعتی در مجاورت منطقه اقتصادی دقم متشکل از یک بندر و فرودگاه بزرگ از دیگر نشانه­های قوی حضور اقتصادی چین در منطقه غرب اسیا است. چین به سوریه به مثابه نقطه کلیدی در یکپارچگی اوراسیا می­نگرد و تا به حال به چهار قطعنامه ضد سوری در شورای امنیت رای منفی داده است و بدون هیاهو در اثنای بحران سوریه سرمایه­گذاری 6 میلیارد دلاری کرده است و وعده سرمایه‌‌گذاری ۴ میلیارد دلار دیگر به دمشق داده است. چین در مجتمع صنعتی عین سخنه و بندر سعید مصر به شدت فعال است. به قطر به مثابه مراکز تجاری دریایی رنمینبی (RMB) می­نگرد. در بحرین در حال ساخت شهر اژدها است که هزاران چینی در آن مشغول کار هستند. چین برای ادغام یمن درBRI عمدتا از طریق جنوب یمن تلاش می­کند، جنوب یمن به عنوان پلی بین شبه جزیره عربستان و شاخ آفریقا عمل می­کند [13].

مزیت مهم ژئواکونومیک برای چین در توافق 25 ساله با ایران

مزایای این توافق برای چین روشن است. اما یک مزیت ژئواکونومیک برای چین با توافق 25 ساله با ایران، حضور جانبی چین در خلیج فارس از طریق بندر جاسک است که دقیقاً بیرون از تنگه هرمز است یعنی جایی که بیشتر نفت جهان از آن گذرگاه عبور می­کند. بندر جاسک زنجیره مفقوده یک رشته بندر و ایستگاه لجستیک قبلا ساخته شده چین را در امتداد اقیانوس هند تا جیبوتی و کانال سوئز تکمیل می­کند [6]. افزون بر آن اگر چین بخواهد از سرمایه­گذاری 400 میلیارد دلاری خود بواسطه توافق 25 ساله با ایران سود ببرد، ثبات غرب آسیا ضروری است و پکن مایل است ایران را تحت فشار قرار دهد تا از سیاست خارجی منطقه­ای خود خودداری کند [6].

در واقع، وابستگی روزافزون چین به منابع انرژی خلیج فارس تا حدود 50 درصد و سرمایه­گذاری­های عظیم چین در غرب آسیا و نیز چشم­انداز 2049 چین برای تبدیل شدن به یک قدرت در صنایع پیشرفته و بالا از طریق ابتکار کمربند و راه که غرب آسیا نیز جزیی از آن است باعث شده است چین به دنبال ثبات و امنیت در کشورهای این منطقه باشد و از اینرو از کشورهای متعارض این منطقه به ویژه ایران و عربستان توقع دارد برای رفع تنش­های بین خود تلاش کنند.