نگاه رابرت کیگن به کنشگری بین المللی روسیه

به بهانه انتشار کتاب آمریکا و جهان در مخاطره ما


رابرت کیگن کارشناس تاریخ و سیاست خارجی نومحافظه کار آمریکایی و از جمله بنیانگذاران نومحافظه کار پروژه قرن جدید آمریکا است. وی کارشناس ارشد موسسه بروکینگز و عضو شورای روابط خارجی آمریکا و از جمله مشاوران سیاست خارجی کاندیداهای جمهوری خواه ریاست جمهوری آمریکا بوده است.کیگان در طی کمپین انتخاباتی سال 2016 ریاست جمهوری آمریکا، این حزب را به علت نامزدی دونالد ترامپ ترک کرد.
این یادداشت به بهانه ترجمه اثر جدید این استراتژیست آمریکایی با عنوان«جنگل باز می‌گردد؛ آمریکا و جهان در مخاطره ما» که توسط موسسه مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر منتشر شده است به وضعیت کنشگری بین المللی روسیه می‌پردازد.  
از نظر کیگن امروزه، اقتدارگرایی به عنوان بزرگترین چالش جهان لیبرال دموکراتیک - یک چالش عمیق ایدئولوژیک و استراتژیک - ظهور کرده است. یا دقیقتر، مجدداً احیا شده  است، زیرا اقتدارگرایی از زمان تولد ایده لیبرال، همیشه قوی‌ترین و ماندگارترین چالش لیبرالیسم بوده است. به اعتقاد وی اقتدارگرایی اکنون به عنوان یک نیروی ژئوپلیتیکی برگشته است، و ملل قدرتمندی چون چین و روسیه، اقتدارگرایی را به عنوان گزینه‌ای برای مقابله با هژمونی لیبرال تحت حمایت آمریکا می دانند.
به گفته وی ضعف اقتدارگرایان در دوران جنگ سرد این عتقاد را در بین دموکراسی‌های لیبرال تقویت کرد که رقابت ایدئولوژیک با سقوط کمونیسم به پایان رسیده است. به دنبال بی توجهی به خطر اقتدارگرایی در دوره کوتاه هژمونی لیبرال پس از پایان جنگ سرد، اقتدارگرایی به تدریج قدرت و صدای خود را به عنوان ماندگارترین و جدی ترین چالش لیبرالیسم بدست آورد که نمود آن را می‌توان در حمله روسیه به گرجستان و اوکراین مشاهده کرد. 
از نظر کیگن هدف اصلی روسیه از حمله به گرجستان و اوکراین بازگرداندن هژمونی روسیه بر جمهوری های سابق شوروی بود که به دنبال ادغام در نظم جهانی لیبرال - در مورد اوکراین از طریق مذاکره درباره یک توافق تجاری با اتحادیه اروپا- بودند که در هردومورد با بی تفاوتی آمریکا و اروپا همراه بود. به اعتقاد وی پوتین مانند گذشته دیگر رهبران روسیه در صدد است تا جهان لیبرال را تضعیف، تقسیم و تحقیر کند. وی از احزاب ناسیونالیست راستگرا در سراسر اروپا حمایت کرده است. او سعی کرده است اتحادیه اروپا و ناتو را تضعیف کند. دلیل این امر از نظر کیگن این است که وقتی غرب قوی و منسجم است، روسیه فضای کمی برای مانور ندارد. تنها هنگامی که غرب در حال ناآرامی است - مثلاً در طول جنگ های ناپلئونی ، یا در دهه 1930 و 1940 - روسیه می تواند یک قدرت بزرگ جهانی باشد و رویاهای امپراتوری برای رسیدن به ایده پتر کبیر را برآورده کند. رهبران روسی مانند پوتین فقط در این صورت می‌توانند پیروزی‌های ژئوپلیتیکی را برای منحرف کردن توجه از ناکامی‌های داخلی ارائه دهند .
به اعتقاد کیگن پوتین هیچگاه علاقه ای به ادغام روسیه در نظم جهانی لیبرال نداشته و از نظر وی سوریه و کریمه چیزهای بی اهمیتی در مقایسه با فروپاشی غرب لیبرال هستند. از نظر این دو کشور –روسیه و چین- توزیع ناعادلانه قدرت، اقتدار و پرستیژ در نظم جهانی پس از جنگ جهانی به رهبری آمریکا صورت گرفته لذا هردو بدنبال تضعیف نظم امنیتی بین المللی به رهبری آمریکا هستند.کیگن همچنین نسبت به سیاست خارجی انزوا طلب ترامپ هشدار داده و بهترین راهکار برای مقابله با چین و روسیه را برخلاف ترامپ تقویت ارتباط با متحدان خود می داند.