دموکراسی با پول دیکتاتوری
نباید تردید داشت که بخش مهمی از معترضان سوری کسانی هستند که به واقع طرفدار دموکراسی و اصلاحات سیاسی و اقتصادی میباشند؛ بشار اسد این را پذیرفته و وعده کرده در فرصت مناسب ـ و نه تحت فشار ـ به آن بپردازد. هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده، در روزهای نخست درگیری معترضان با دولت سوریه، بشار اسد را «مرد اصلاحات» خواند. علاوه بر این، نباید تردید داشت که در این مدت مردم سوریه بسیار آسیب دیدهاند و منصفانه نیست که از نیاز به اصلاحات غافل شد؛ اما چکیده همه این اختلافات و تعارضات میان دولت، مخالفان و نیز نیروهای خارجی درگیر در این قضیه، این روزها حول مفهوم نسبتاً مهمی در سوریه است، یعنی «دموکراسی».
از زمان انقلابهای عربی، ایالات متحده با شعار «گسترش دموکراسی» بر این موج سوار شده و آن را به ابزار بسیار مهمی برای استخراج و بسیج منابع قدرت و هدایت آن در جهت منافع واشنگتن بدل نموده است. ورای استراتژی ایالات متحده در خاورمیانه که ویژگی آن «عدم درگیری با مردم» و «عدم توسل به زور و خشونت» است، سیاستهایش را بر مبنای «نرم» پیش میبرد. استراتژی واشنگتن پایههایی دارد که یادآور استراتژی «نیکسون ـ کسینجر» است که در آن، شاه پایه نظامی بود و عربستان پایه مالی. پادشاهی عربستان اکنون بهمراتب پایه مالی مهمتری است و نقش حساستری را دنبال میکند. تزریق منابع مالی فراوان به مجموعههای شورشی سلفی و همسو با وهابیت در مسیر مورد توافق واشنگتن و ریاض، در زمره این اهمیت است.
چندی پیش در اندونزی، کلینتون اعلام کرد که مخالفان دولت با قدرت فراوان و ساز و برگ نظامی قوی وارد عمل خواهند شد. در حالی که همه میدانند اخوانالمسلمین سوریه از سال 1982 به بعد در تبعید بوده، این مسئله پیش میآید که این همه سازمان، تسلیحات و منابع مالی از کجا تأمین میشود. برهان غلیون، رئیس مخالفان دولت سوریه اعلام کرده که 90 درصد منابع مالی از محل کمکهای بازرگانان سوری بهدست میآید، اما چه کسی این را باور خواهد کرد. شورشیان لیبی مجهز به تسلیحات پیچیدهای بودند که ارتش لیبی را که سه دهه با پول نفت تجهیز شده بود را از پای درآورد؛ برای مثال، هواپیمای بدون سرنشین داشتند، و منابع مالی مهمی برای سازمان دادن به خود و استمرار شورش داشتند. امروزه بهخوبی روشن است که بخش مهم آن منابع مالی از عربستان میآمد.
در مورد سوریه هم وضع به همین ترتیب است و عربستان تأمینکننده مهم آن منابع مالی است و خواهد بود. اهداف عربستان مانند همیشه دور کردن جریان افراط از خود از طریق مشغول کردن آنها در خارج از عربستان، ارتباط اصولی با ایالات متحده که ضامن بقا و حفظ پادشاهیاش است، و کنار زدن رقبایی مانند جمهوری اسلامی است. اگر سوریه فرو بپاشد، عربستان دستِکم در این هدف اخیر خود موفق بوده است؛ اما مسئله این است که عربستان دنبال دموکراسی نیست و در پی آن است که چیزی بهوجود آید که ظاهرش دموکراسی، اما محتوا و نتایجش چنان نباشد و منافع محور ریاض و واشنگتن را تأمین نماید.
در سوریه، در حالی که ناکارآمدی سیاسی و اقتصادی مشهود است و شمار زیادی از مردم سوریه هم خواستار اصلاحاتی در این زمینهها هستند، و مقامات دولتی هم پذیرفته و وعده انجام آن را دادهاند، نه مخالفان سازمان و نهادینگی خاصی در این مورد دارند، و نه این بلوغ سیاسی و اجتماعی در میان مردم دیده میشود. بنابراین، در حال حاضر اصلاحات نیاز است، اما دموکراسی بهویژه با تعریفی که عربستان و بقیه عربها دارند، معنایی دیگر دارد. به همین سبب، در سوریه اصولاً بازی بر سر دموکراسی نیست، بلکه رقابتی مذهبی و استراتژیک است. حتی اگر قانع شویم که مخالفت و اعتراض و تظاهرات داخلی و خارجی برای «دموکراسی» است، باز نمیتوانیم این نگرش خندهدار را نادیده انگاریم که «دموکراسی با پول دیکتاتوری».
نظر شما