بایدن و مدیریت چالش چین برای آمریکا


با اعلام رسمی جوزف بایدن به‌عنوان پیروز انتخابات ریاست جمهوری این کشور از طرف رسانه‌های جریان اصلی آمریکایی، این سوال پیش می‌آید که او اساسا در مقابل بزرگترین تهدید حال حاضر و بلندمدت در قبال جایگاه آمریکا در عرصه جهانی یعنی جمهوری خلق چین به چه فکر می‌کند؟ فعلا تا روی کار آمدن رسمی او به‌عنوان رئیس جمهور آمریکا قدری زمان باقی مانده است و باید دید اعلامیه‌ها و سیاست‌های رسمی دولت وی در قبال چین چه خواهند گفت اما در اینجا از رهگذر سوابق او و نقدهایی که وی بر سیاست‌های ترامپ در قبال چین داشته است درصدد پاسخ به این سوال هستیم.

جوزف بایدن به عنوان فردی که در سابقه خود سمت‌هایی همچون خدمت در سنای آمریکا و ریاست کمیته روابط خارجی سنای این کشور و هشت سال معاونت ریاست جمهوری در دوران اوباما را بر عهده داشته است، بالطبع نظراتی تا حدودی هم سو با سابقه مدیریتی خود در مساله مدیریت خیزش چین و نحوه برخورد با این کشور دارد.

بایدن را می‌توان در زمره طرفداران بین الملل‌گرایان لیبرال برشمرد که اعتقاد دارند برای مقابله با چالش‌های جهانی و البته چالش‌هایی که آمریکا نیز با آنها روبرو است باید دست به اقدامات جمعی به همراه دیگر متحدان و شرکای آنها زد و حمایت آنها را نیز جلب کرد.

به‌نظر می‌رسد بایدن راهبرد مدیریت چین به‌عنوان مساله‌ای کلان برای آمریکا را به‌گونه‌ای تنظیم خواهد کرد که ضعف راهبردی ترامپ در مقابل رقیب اول ژئوپلیتیکی اقتصادی آمریکا را نشان دهد. و در قالب و چارچوبی کلان‌تر او به‌دنبال بازسازی و احیای دوباره رهبری آمریکا از طریق همکاری نزدیک با شرکا و متحدان این کشور برای حل و فصل مسائل کلان جهانی است.

 

بایدن و جنگ تجاری با چین

اما در دوران مبارزات انتخاباتی بخش عمده‌ای از حملات بایدن و کمپین انتخاباتی و حامیان او به ترامپ در قبال چین حول محور جنگ تجاری دولت فعلی آمریکا در قالب اعمال تعرفه بر کالاهای وارداتی این کشور متمرکز بود.

 از نگاه او، سیاست کنونی علیه چین کارساز نبوده و نتوانسته است آنطور که باید رفتار چین را در حوزه تجارت بین‌المللی تغییر دهد و حتی در برخی موارد نیز اعتقاد دارند این رویکرد آنطور که ترامپ اعتقاد دارد سخت‌گیرانه بوده، دروغ است و آنچنان که باید در قبال چین سیاستی سخت‌گیرانه که برای متحدان آمریکا نیز مجاب کننده باشد در دستورکار قرار نداده‌اند.

دموکرات‌ها در آمریکا اعتقاد دارند آغاز یک جنگ تجاری بی‌مهابا علیه چین از طرف ترامپ باعث از دست رفتن مشاغل آمریکایی و ورشکسته شدن کشاورزان این کشور شده است. این حزب و جریان حامی بایدن اعتقاد دارند مسیر درست برای برخورد با چین، از رهگذر جلب همکاری با دیگر شرکا و متحدان آمریکا است. آن‌ها اعتقاد دارند عدم همکاری با متحدان آمریکا و شرکای این کشور در مدیریت خیزش چین، علاوه بر اینکه رهبری آمریکا را تضعیف می‌کند باعث خواهد شد تا خلاء آن توسط چین پر شده و این کشور بتواند به شرایط موجود در تجارت جهانی شکلی دوباره و به‌نفع خود ایجاد کند.

در چارچوب این انتقادات، رد سیاست اعمال تعرفه بر کالاهای وارداتی چین به آمریکا در دستورکار نامزد حزب دموکرات قرار داشت. جو بایدن در مصاحبه با رسانه آمریکایی رادیو عمومی ملی[1] با موضع‌گیری علیه سیاست ترامپ در قبال چین و در مورد خاص مساله تعرفه‌ها اعلام کرد این سیاست برای مقابله با نفوذ چین کارساز نبوده است.

از نگاه بایدن سیاست اعمال تعرفه بر کالاهای وارداتی چین تنها باعث شده است تا بخش تولیدی آمریکا وارد رکود شود ضمن آنکه از نظر بین‌المللی نیز با اتخاذ سیاست یکجانبه علیه چین، آمریکا شرکا و متحدان خود را نیز از دست بدهد. او در پاسخ به این سوال مجری برنامه که شما در قبال کنار گذاشتن سیاست اعمال تعرفه چه چیزی دریافت می‌کنید و آیا امتیازی از جانب چین دریافت خواهید کرد پاسخ داد سؤال اصلی این است که این رفتار مناسب که آنها باید در روابط و تجارت بین‌المللی با ما داشته باشند، چیست آنها باید طبق قوانین بین المللی بازی کنند و آنچه ما انجام داده‌ایم این است که خودمان را خلع سلاح کرده‌ایم.

از نگاه بایدن آمریکا 25 درصد از اقتصاد جهان را تشکیل داده است اما همزمان متحدان خود را نیز در این جنگ تعرفه‌ای اذیت کرده است. منظور او این است که آمریکا همزمان با جنگ تعرفه‌ای علیه چین، بر متحدان خود در آسیا و اروپا و همچنین کانادا نیز تعرفه وضع کرده است.

بایدن اعتقاد دارد چین رفتار نامناسب خود در حوزه اقتصاد و تجارت بین‌المللی را زمانی تغییر خواهد داد که آمریکا بتواند دیگران را نیز کنار خود جمع کند و خود را در مقابل مجموعه‌ای از کشورهای متحد که از رفتارهای او ناراضی هستند مشاهده کند.[2]

تارنمای تحلیلی فوربس نیز اعتقاد دارد سیاست‌های تعرفه‌ای ترامپ برای آمریکا کارآمد نبوده چرا که همزمان با چین، متحدان واشنگتن را نیز نشانه رفته بود. این تارنما به‌نقل از یک تحلیلگر چینی می‌نویسد در طول جنگ تجاری پکن سعی کرده بود از بیگانگی واشنگتن در قبال متحدانش به‌نفع خود استفاده کند. این تحلیلگر ادامه می‌دهد شی‌جین‌پینگ در دیدار ژوئن سال 2018 با شرکت‌های چندملیتی، برای این شرکت‌ها این مساله را روشن کرد که شرکت‌هایی که کشورشان در حال جنگ با چین نبودند از جانب پکن اقدامات و رفتارهای ترجیحی دریافت خواهند کرد. این تحلیلگر اعتقاد دارد با وجود فریبنده بودن بازار چین، بسیاری از متحدین آمریکا نگرانی‌های مشابه واشنگتن در مورد تجارت و اقدامات اقتصادی چین دارند. یک رویکرد هماهنگ می‌تواند به پکن بفهماند که ایجاد تغییرات همسو با قواعد تجارت بین‌الملل به‌نفع خودشان است.[3]

در واقع باید گفت نقد بایدن بر ترامپ آن هم در حوزه جنگ تعرفه‌ای بر این مساله متمرکز است و اینطور که استدلال کرده‌اند، بر این محور قرار گرفته که سیاست‌های یکجانبه ترامپ در اعمال تعرفه علیه چین چه در سطح داخلی و چه در سطح بین‌المللی سبب آسیب زدن به منافع آمریکا شده است. مساله‌ای که برای دموکرات‌ها و جناح بایدن در این زمینه دغدغه خاطر شده است نه فقط سیاست یکجانبه علیه چین، بلکه اتخاذ همان سیاست اعمال تعرفه علیه متحدین و دوستان آمریکا است که باعث شده تا شبکه ائتلاف‌ها و متحدین آمریکا نیز تضعیف شده و آنطور که باید این کشور نتواند چالش چین را به‌طرز موثری مدیریت کند. از نگاه بایدن راهبرد نظارت بر خیزش چین و کنترل آن زمانی موثر خواهد بود که آمریکا بتواند نظر دوستان و متحدان خود را نیز در مورد چگونگی و نحوه رفتار با این کشور جلب کند. مساله‌ای که ترامپ و دولت او حداقل در چهار سال اخیر در چارچوب سیاست اعمال تعرفه علیه چین به‌دنبال آن نبوده و دغدغه‌ای نیز به‌نظر نمی‌رسید نسبت به آن داشته باشد.

 

بایدن و مساله حقوق بشر

مساله مهم دیگر در چارچوب انتقادات بایدن و جناح طرفدار او به ترامپ که می‌تواند مطرح باشد مساله حقوق بشر است. برای حزب دموکرات همواره مساله حقوق بشر و پیگیری آن در سطح جهانی مساله‌ای حایز اهمیت است. این مساله برای حزب دموکرات و بالاخص در قبال روابط با چین از اهمیتی دوچندان برخوردار می‌باشد. روسای جمهور پیشین آمریکا از حزب دموکرات از جمله بیل کلینتون و باراک اوباما بارها بر سر رعایت حقوق‌بشر و مساله آزادی بیان و آزادی مذاهب با چین وارد چالش شده بودند. اکنون نیز بایدن این مساله را مطرح کرده است که چین را بر سر مساله نقض حقوق بشر در منطقه خودمختار سین‌کیانگ و هنگ‌کنگ تحت فشار و حتی تحریم اقتصادی قرار داده و قوانین مصوب کنگره آمریکا در مورد نقض حقوق بشر در چین را با جدیتی بیشتری در قیاس با ترامپ دنبال و پیگیری می‌کند.

اما شاید این سوال پرسیده شود که ترامپ و دولت او نیز در چهار سال اخیر چین را به‌دلیل رفتارهای ضد حقوق‌ بشری محکوم کرده و آن را تحت فشار قرار داده‌اند و اکنون چه تفاوتی می‌تواند میان او و بایدن وجود داشته باشد؟ اگر بگوییم هیچ تفاوتی شاید قدری زود قضاوت کرده و ساده‌نگری کرده‌ایم. بایدن، حزب دموکرات و عموم نخبگانی که به مساله حقوق بشر و تقویت جهان آزاد از طریق رهبری موثر آمریکا در سطح جهانی اهمیت زیادی می‌دهند، اعتقاد دارند عملکرد ترامپ و تیم امنیت ملی او در قبال نقض حقوق بشر عملکردی ریاکارانه بوده و آن‌ها پیگیری مساله حقوق بشر و مساله آزادی مذاهب را در سیاست خارجی آمریکا بیش از آنکه یک مساله اخلاقی تصور کنند آن را بیش از پیش سیاسی کرده‌اند.

 برای بایدن و حزب دموکرات مسلما رفتارهای ترامپ در مقابل برخی از رهبران جهان که دموکرات‌ها آن‌ها را مستبد و دیکتاتور خطاب می‌کنند قابل تحمل نیست. از جمله اینکه ترامپ بارها از کیم جونگ اون رهبر کره شمالی و شی‌جین‌پینگ تعریف و تمجید کرده است و این مساله برای حزب دموکرات به منزله این است جایگاه رهبری اخلاقی آمریکا در سطح جهانی با اینگونه رفتارها تضعیف شده است.

چنین رویکردی در قبال مساله حقوق‌بشر از جانب ترامپ و کابینه او مورد نقد نخبگان حاضر در اندیشکده‌های فکری و سیاست خارجی این کشور نیز قرار گرفته است. به‌عنوان مثال توماس رایت مدیر مرکز آمریکا و اروپا در موسسه بروکینگز که به‌نوعی می‌توان آن را اندیشکده‌ای لیبرال و مخالف سیاست‌های ترامپ دانست، در یادداشتی در تاریخ 27 جولای 2020 با عنوان سخنرانی سوررئال پمپئو در مورد چین[4]، به نقد سخنرانی وزیر خارجه آمریکا در موزه و کتابخانه ریچارد نیکسون در ماه جولای 2020 گذشته پرداخت. پمپئو در این سخنرانی نسبت به خطرات گسترش نفوذ حزب کمونیست چین در جهان آزاد هشدار داد و اعلام کرد آمریکا آمادگی آن را دارد تا ماموریت رهبری جهان آزاد برای مقابله با استبداد نوین چین را بر عهده بگیرد. رایت اما در مقابل به چند مساله اعتقاد دارد:

اول اینکه پمپئو در حالی از لزوم سازماندهی جهان آزاد در مقابل چین حرف می‌زند که همزمان با آن آمریکا با عملکرد خود جهان آزاد را از خود بیگانه و تضعیف کرده است؛

دوم اینکه او دموکراسی را گسترش می‌دهد در حالی که شریک جرم ترامپ در تضعیف دموکراسی در خانه است؛

سوم اینکه او از مردم چین ستایش و تمجید می‌کند در حالی که همزمان از ورود دانشجویان چینی به آمریکا ممانعت می‌کند؛

چهارم اینکه پمپئو به رئیس‌جمهوری ابروفاداری دارد که ذره‌ای برای دمکراسی، مخالفان، آزادی یا شفافیت ارزش قائل نیست که در این زمینه مثال‌هایی نیز می‌آورد از جمله اینکه ترامپ در 18 ژوئن 2019، تلفنی با رئیس‌جمهور چین صحبت کرد و گفت که سرکوب معترضین در هنگ‌کنگ را محکوم نمی‌کند. او در 1 اوت 2019، به مطبوعات گفت که ناآرامی هنگ‌کنگ موضوعی بین چین و هنگ‌کنگ است، چرا که بخشی از خاک چین است و باید خودشان به این مسئله رسیدگی کنند و نیازی به نصیحت ندارند.

همچنین رایت با استناد و به‌نقل از کتاب خاطرات جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی ترامپ می‌نویسد وقتی آقای شی از ساخت این اردوگاه‌ها دفاع می‌کند، رئیس‌جمهوری آمریکا هم با کارهای دولت چین موافقت می‌کند. در این کتاب به این مساله اشاره شده است که ترامپ به شی گفته است او باید به ساخت این اردوگاه‌ها ادامه دهد و به نظرش این درست‌ترین کار ممکن است.

 

جمع‌بندی

در مجموع باید گفت از زاویه دید این جریان در هر دو این موارد یعنی چه در بحث اقتصاد و تجارت و نقدهایی که بر جنگ تجاری و تعرفه‌ای ترامپ از سوی بایدن و دموکرات‌های حامی او وارد شده و چه در بحث حقوق بشر، هر دو این موارد دولت ترامپ عملکرد صحیحی برای منافع آمریکا نداشته است و تنها جایگاه رهبری این کشور در جهان تضعیف شده است. در واقع از نگاه آنان رویکردی بر مبنای شعار اول آمریکای ترامپ برای امنیت و منافع آمریکا چه در سطح داخل و چه در سطح خارجی مضر و مخرب بوده است. در واقع در نگاه و رویکرد بایدن که در مقابل رویکرد اول آمریکای ترامپ قرار می‌گیرد بایدن جریان حامی او استدلال کرده‌اند که ترامپ با تضعیف روابط ایالات متحده با متحدین سنتی و کاهش نقش و نفوذ آمریکا در نهادهای بین‌المللی بیش از آنچه چین را تضعیف کند باعث تقویت این کشور شده است. از نگاه بایدن و طرفداران او، رویکرد ترامپ در قبال چین یعنی رویکردی که آمریکا به‌تنهایی می‌تواند به مقابله با این چالش بپردازد، موثر نبوده است و هزینه‌های زیادی بر آمریکا وارد کرد. به جای آن، باید با کشورهای همفکر با آمریکا همکاری نزدیک به‌عمل آورد تا به چین فشار آورده و از طریق آن موضوعاتی همچون محدودیت‌های انتقال فناوری و مسائل مرتبط با حقوق بشر در قبال چین به عنوان اولویت و دستور کار مدنظر قرار بگیرد.