بحران مدارس افغان ـ ترک؛ پشت پرده سیاست ترکیه در افغانستان


بسته شدن مدارس موسوم به افغان ـ ترک در شهرهای مختلف افغانستان از طرف شعب اداره امنیت ملی این کشور (NDS) که درطول ماه‌های اخیر به بحث داغ محافل سیاسی ـ دیپلماتیک و کارشناسان تبدیل شده، این روزها به‌خاطر بازداشت چهار معلم یکی از این مدارس در کابل توسط مأموران امنیتی افغان بیش‌ازپیش بر سر زبان‌ها افتاده و به موازات آن، موضوع آینده حضور ترکیه به‌عنوان مدعی مالکیت این مدارس به اصطلاح خصوصی در افغانستان بحث‌برانگیز شده است. این چهار نفر که در یکی از دبیرستان‌های دخترانه افغان ـ ترک در کابل تدریس می‌کردند، به همکاری و تبلیغ برای جنبش اسلام‌گرای «گولن» متهم هستند. براساس برخی گزارش‌ها، سه نفر از آنان روز 17 دسامبر به‌طور موقت آزاد شدند و پرونده‌هایشان به دادستان کل افغانستان ارجاع شد و یک معلم نیز همچنان در بازداشت (NDS) قرار دارد. 
به‌دنبال کودتای نافرجام ژوئیه 2016 ترکیه، دولت رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور این کشور ضمن متهم کردن فتح‌الله گولن، ساکن آمریکا و پدر معنوی جنبش نوین اسلام‌گرایان سکولار ترکیه و ازجمله حزب حاکم عدالت و توسعه (AKP) به طراحی کودتای نظامی، تاکنون ده‌ها هزار نفر از کارمندان، نظامیان، روزنامه‌نگاران و سایر اقشار را در داخل و خارج ترکیه به اتهام همدستی با گولنیست‌ها و کودتاچیان برکنار، دستگیر و محاکمه کرده است. 
 
چیستی و اهمیت مدارس افغان ـ ترک
مدارس افغان ـ ترک نخستین‌بار در منطقه شبرغان در شمال کابل در سال 1995 و در بحبوحه درگیری دولت برهان‌الدین ربانی و طالبان ساخته شد. این مدارس به‌ظاهر مردم‌نهاد (NGO) که به‌ویژه پس از روی‌کار آمدن دولت اسلام‌گرا به رهبری حزب عدالت و توسعه در ترکیه در سال 2002 با حمایت مالی و نظارت غیرمستقیم آنکارا اداره می‌شد، در زمان رژیم طالبان به‌شکل تأمل‌برانگیزی گسترش یافت؛ به‌طوری‌که اکنون شانزده باب مدرسه پسرانه و دخترانه در سراسر افغانستان به‌ویژه در شهرهای بزرگی مثل کابل، هرات، مزارشریف، جلال‌آباد، قندهار و شبرغان دایرند. این نکته نشان می‌دهد دولت‌های ترکیه، فارغ از اینکه به کدام حزب یا جریان سیاسی (لائیک یا اسلام‌گرا) وابسته باشند، برمبنای منافع ملی و اهداف کلان سیاسی و فرهنگی کشورشان که در ادامه بدان‌ها اشاره خواهد شد، این پروژه را حتی اگر رژیم طالبان را به‌رسمیت نشناسند، پیش می‌برند. 
ساختار مدارس افغان ـ ترک به‌گونه‌ای طراحی شده که به دانش‌آموزان افغان در بدو ورود القاء می‌کند با توجه به شهریه هنگفت آن، مفهوم جامعه طبقاتی و دوگانه فقیر ـ غنی را باید بپذیرند. از 150 دانش‌آموز منتخب نهایی از میان سه هزار متقاضی اولیه، نود نفرشان سالیانه سه‌هزار دلار (حدود 180 هزار افغانی) می‌پردازند که این برای دانش‌آموزان مردود در برخی از دروس آزمون ورودی، 2750 دلار (حدود 165 هزار افغانی) اضافی هزینه دارد. این رقم برای کشوری که مردمش روزی دو دلار درآمد دارند، بسیار سنگین است. بنابراین فقط فرزندان مقامات ارشد حکومتی، تجار عمده و امثال اینها می‌توانند به‌راحتی وارد این مدارس شوند. پنجاه دانش‌آموز بعدی باید سالی 750 دلار (45 هزار افغانی) پرداخت کنند و تنها ده دانش‌آموزی که آزمون ورودی را با موفقیت کامل به پایان برسانند، به‌شکل رایگان در مدارس افغان ـ ترک تحصیل خواهند کرد. آزمون ورودی در این دبیرستان‌ها به زبان ترکی استانبولی و انگلیسی است و در کنار آن، برای متقاضیان از مواردی مانند مطالعات اسلامی و علوم انسانی که ماهیت وجودی مدرسه‌ای وابسته به یک جریان اسلام‌گرا آن را اقتضاء می‌کند نیز سؤال طرح می‌گردد. 
درهمین‌حال، به‌نظر می‌رسد راه‌اندازی و گسترش مدارس افغان ـ ترک طی دو دهه گذشته و همچنین تلاش دولت اردوغان برای دراختیار گرفتن کنترل کامل اداره این مدارس در بیش از یک سال اخیر ازطریق وارد آوردن فشار بر دولت وحدت ملی افغانستان، خودش بخشی از یک پروژه کلان و بلندمدت سیاسی و فرهنگی برای نفوذ هرچه بیشتر در سیستم آموزشی افغانستان و ازطریق آن، پرورش و تربیت نسل آتی مقامات افغان همسو با ترکیه باشد. این پروژه دست‌کم دارای دو بخش بدین شرح است: 
 
1. اشاعه پان‌ترکیسم
دولت‌های ترکیه درطول قرن بیستم همواره به «پان‌ترکیسم» یا ناسیونالیسم افراطی تُرک به‌عنوان ابزاری مؤثر که پتانسیل لازم برای تحقق نفوذ آنکارا در افغانستان را دارد، می‌نگریستند. درعین‌حال، طرفداران این نظریه در ترکیه به‌دنبال فروپاشی اتحاد شوروی همواره کوشیده‌اند با استفاده از ویژگی‌های نژادی و زبانی مشترک با اقلیت‌های ترک‌زبان در افغانستان و آسیای مرکزی نوعی وحدت سیاسی میان دو طرف آمودریا به‌وجود آورده و بدین‌شکل جای پای محکمی برای کشورشان در افغانستان ایجاد و محبوبیت ترکیه را در لایه‌های مختلف جامعه این کشور تقویت کنند. اکنون دولت اسلام‌گرای سعی دارد از این اهرم به‌شکل پایدار برای تعمیق نفوذش در سیاست و فرهنگ افغانستان بهره ببرد و درهمین‌راستا، روی اقوام ازبک، هزاره، قزلباش و ترکمن را که ترک‌نژاد هستند، تمرکز خاصی کرده است.
از هنگام سقوط رژیم طالبان در سال 2001 مقامات ترکیه به‌طور منظم و البته غیرمستقیم از فعالیت «جنبش جوانان افغانستان» حمایت کرده‌اند. این تشکل دربردارنده شمار قابل توجهی از جوانان ازبک و ترکمن افغانستان است و ژنرال عبدالرشید دوستم، معاون اول ازبک‌تبار رئیس‌جمهور این کشور که روابط بسیار نزدیکی با آنکارا طی دو دهه اخیر داشته، آن را سال‌ها قبل تأسیس کرد. بنابراین سازمان «جنبش جوانان افغانستان» ارتباطات و همکاری تنگاتنگی با «جنبش ملی ـ اسلامی شمال» به رهبری ژنرال دوستم دارد و درواقع خودش را یک نهضت فرهنگی و اجتماعی ذیل این حزب قدرتمند ازبک مورد حمایت ترکیه در افغانستان معرفی می‌کند. ازجمله اقدامات جنبش جوانان افغانستان انتشار نشریه‌ای در کابل تحت عنوان «گنچلر» (جوانان) با هدف تقویت فرهنگ ازبکی، برگزاری دوره‌های آموزشی برای جوانان ازبک ازطریق جذب ازبک‌ها از تمام افغانستان و قرار دادن مسائل مربوط به حقوق و فرهنگ ازبک‌ها و ناسیونالیسم ترک در محور گفتمان آنهاست. به‌علاوه، در ابعاد اقتصادی و مالی، سازمان مذکور برای اعضای نیازمند یا فقیر خود بسته‌های غدا تهیه می‌کند. پنج مهمانخانه آن در شهرهای مختلف افغانستان ازجمله دو مهمانخانه در کابل اغلب پذیرای اقوام ترک‌نژاد این کشور است. همچنین با پرداخت ماهیانه 3500 افغانی (حدود شصت دلار) از آن دسته از اعضا که وضعیت متوسطی دارند حمایت مالی می‌کند. از همه جالب‌تر، سالیانه حدود صد بورس تحصیلی به اعضای جنبش جوانان افغانستان اختصاص می‌یابد که معمولاً از جانب ترکیه است. 
در چهارچوب ترویج پان‌ترکیسم در افغانستان تعامل گسترده «جنبش ملی ـ اسلامی شمال» با «حزب وحدت اسلامی» به رهبری کریم خلیلی، معاون دوم حامد کرزای در دور دوم ریاست‌جمهوری او (2009ـ2014) نیز در نوع خود تأمل‌برانگیز است. عبدالعلی مزاری، رهبر فقید این حزب شیعه افغانستان که در میانه دهه 1990 به دست طالبان اعدام شد، زمانی گفته بود «دوستم نماینده ماست و ما نماینده دوستم». با توجه به اینکه به باور دوستم: «ما این گفته را که ترک‌ها هیچ دوستی غیر از ترک‌ها ندارند، آزموده‌ایم و ما ثابت کردیم که این درست است»، به‌نظر می‌رسد در سپهر سیاسی پرتلاطم افغانستان نوعی اتحاد نیمه علنی میان جنبش ملی ـ اسلامی شمال و حزب وحدت اسلامی با حمایت غیررسمی ترکیه در برابر ائتلاف حزب شیعه‌تبار «وحدت اسلامی مردم افغانستان» به رهبری محمد محقق و حزب تاجیک‌تبار «جمعیت اسلامی افغانستان» به رهبری صلاح‌الدین ربانی ، شکل گرفته است. این رویارویی نیابتی درواقع تقابل اندیشه ناسیونالیسم سکولار تُرکی و اسلام سیاسی ـ جهادی در افغانستان است. 
 
2. تقویت مبانی سکولاریسم اسلامی 
جامعه افغانستان اساساً مذهبی است و تجربه حدود یک قرن تلاش عناصر سکولار در این کشور نشان داده که سکولاریسم نفوذ چندانی در عمق اندیشه مردم و اقوام افغانستان ندارد. باوجوداین، عموم افغان‌ها نسبت به نیات ترکیه خوش‌بین هستند و در مقایسه با برخوردهای محافظه‌کارانه و تند آنان در برابر فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی پاکستان و ایران و غرب در افغانستان، مخالفت و مقاومت زیادی در برابر تلاش آنکارا برای پیاده کردن خزنده برنامه‌های فرهنگی و سیاسی‌اش حتی میان نخبگان افغانستان دیده نمی‌شود. 
بنابراین ترکیه با حمایت از فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد فرهنگی، هنری، آموزشی و اجتماعی غرب‌گرای افغان تحت عنوان مبارزه با افراط‌گرایی مذهبی و خشونت و در ابعاد رسانه‌ای با ارائه کمک مالی مستقیم و غیرمستقیم به بیش از دو ایستگاه رادیویی و دو ایستگاه تلویزیونی در کابل، پخش سریال‌های ترکی از کانال‌های تلویزیونی اغلب سکولار افغانستان و افزایش فعالیت‌های «بنیاد فرهنگی ترکیه» در ظاهر با هدف ترویج روابط فرهنگی میان دو کشور به حضور و نفوذ خودش در افغانستان دامن می‌زند. این امر در بلندمدت الگوگیری از نوع نظام سیاسی ترکیه توسط اقلیت سکولار در افغانستان و حتی برخی جریانات اسلام‌گرا و به موازات آن، گرایش سیاستمداران و دولتمردان افغان به استفاده از ترکیه به‌عنوان وزنه تعادل در برابر ایران و پاکستان در افغانستان را به‌دنبال دارد که به‌نوبه‌خود به رشد نفوذ سیاسی ـ امنیتی ترکیه در افغانستان می‌انجامد.