پیامدهای دیپلماسی اقتصادی و کنش سیاسی ـ امنیتی فعال ایران در جنوب آسیا
از ابتدای سال 2018، دیپلماسی منطقهای ایران در آسیای جنوبی فعالتر از گذشته پیگیری میشود. شواهد آن را میتوان در سفر تاریخی دکتر روحانی، رئیسجمهور به هند در ماه فوریه (بهمن 1396) و دیدار دکتر ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی از پاکستان در ماه مارس (اسفند 1396) ملاحظه کرد. دلایل این امر در دو مسئله خلاصه میشوند:
1. تغییرات درحال وقوع در رویکردهای سیاست خارجی قدرتهای بزرگ و رقبای منطقهای نسبت به جنوب آسیا؛
2. اولویتها و رویکردهای جدید در سیاست خارجی و منطقهای ایران.
این دو موضوع آشکارا با هم در ارتباط بوده و تحت تأثیر یکدیگرند؛ بهطوریکه در سالهای اخیر به موازات تلاش برخی قدرتهای جهانی همچون ایالات متحده و چین و بعضی رقبای منطقهای ایران مانند عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی جهت تحکیم موقعیت خود در جنوب آسیا و درعینحال کاستن از نفوذ ژئوپلیتیک ایران ازطریق پراکندن سم «ایرانهراسی» بین دولتها و افکار عمومی آن منطقه، به همان نسبت بر حجم همکاریها و تعاملات اقتصادی و سیاسی تهران با کشورهای آسیای جنوبی افزوده شده است؛ برای نمونه، میتوان به عملیاتی شدن طرح انتقال کالای هندی از بندر چابهار توسط دهلی نو در دسامبر 2017 اشاره کرد. بدینترتیب که دو محموله چند تُنی گندم به فاصله کوتاهی از یکدیگر از غرب هند و ازطریق چابهار و مسیر زمینی ایران به افغانستان صادر شد. همچنین در سفر دکتر ظریف به پاکستان، تهران و اسلامآباد برای افزایش حجم مبادلات اقتصادی و همکاری در زمینه افغانستان تأکید کردند و سرتاج عزیز، از مقامات ارشد پاکستانی در حضور وزیر امور خارجه ایران ضمن آنکه افزایش تجارت و سرمایهگذاری بین دو کشور را خواستار شد، تقویت مسائل ژئواکونومیک در روابط ایران و پاکستان و نیز افزایش ارتباطات مردم با مردم را برای گسترش روابط دو کشور سودمندتر از دیگر مسائل دانست.
درمقابل، همزمان با افزایش قدرت سیاسی و نظامی ایران در غرب آسیا، بهویژه پس از توافق هستهای (برجام) و ابراز تمایل کشورهای مختلف ازجمله در جنوب آسیا برای تقویت روابط تجاری و دیپلماتیک با جمهوری اسلامی، مخالفان همواره کوشیدهاند تا از تحقق این دیپلماسی اقتصادی و کنش سیاسی ـ امنیتی فعال ایران در آسیای جنوبی جلوگیری بهعمل بیاورند.
نمونه بارز این تلاشها را میتوان در نوسانات پیاپی در روابط ایران و هند مشاهده کرد. افزایش فشار دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی بر دهلی نو برای کاستن از حجم تجارت با ایران و کارشکنی علنی در پرداخت مطالبات چند میلیارد دلاری حاصل از فروش نفت ایران به هند، همچنین تلاشهای زیاد واشینگتن و تلآویو و شاید سعودیها برای واداشتن دولت نارندرا مودی، نخستوزیر هند، به خودداری از اجرای توافق کشورش با تهران در زمینه پرداخت سهم ایران از استخراج میدان گازی «فرزاد ب» واقع در جنوب بندر چابهار و شرق تنگه استراتژیک هرمز دو نمونه از این اقدامات خصمانهاند. البته ریاض به این اکتفا نکرده و شرکت آرامکو ـ بزرگترین شرکت نفت و گاز جهان ـ با بهرهبرداری از نیاز روزافزون هند به انرژی با امضای یک یادداشت تفاهم به ارزش 44 میلیارد دلار با کنسرسیومی متشکل از شرکتهای دولتی و خصوصی هندی در اوایل ماه آوریل، متعهد شده است تا در ایالت ماهاراشترا در غرب هند مجموعهای پالایشگاهی بسازد. این پالایشگاه عظیم پس از تکمیل ظرفیت، توانایی 2/1 میلیون بشکه نفت در روز را خواهد داشت و سهم طرفین در این پروژه پنجاه درصد است.
با احداث پالایشگاه فوق که عربستان مدعی است از بزرگترین پروژههای پالایشگاهی و پتروشیمی جهان خواهد بود، سعودیها نهتنها جایگاه خود را بهعنوان دومین صادرکننده نفت به هند (پس از عراق) در اذهان مقامات و مردم این کشور بیشتر تثبیت خواهند کرد، بلکه تلاش جدی جمهوری اسلامی برای حفظ جایگاه خود در بازار انرژی هند را با چالشهایی مواجه خواهد کرد. اینک تهران که تا حدود یک دهه قبل، دومین صادرکننده نفت به هند بهشمار میرفت، نهتنها پول هنگفتی بابت نفت فروختهشده طی سالیان گذشته از این کشور طلبکار است، بلکه با کاهش واردات نفت هند از ایران در سال مالی 2017 نیز روبهرو شده است. بههمیندلیل دولت ایران در اقدامی هوشمندانه در جریان سفر دکتر روحانی به دهلی نو اعلام کرد هزینه انتقال نفت به هند برای سال مالی 2018 را حذف خواهد کرد و درمقابل، هندیها پذیرفتند که واردات نفت از ایران را افزایش بدهند.
دراینمیان، به موازات رویارویی غیرمستقیم اقتصادی و تجاری در جنوب آسیا، رشد التهابات سیاسی در غرب آسیا ازجمله در واکنش به کنش سیاسی ـ امنیتی فعال ایران نیز نگرانی فزایندهای را در آسیای جنوبی برانگیخته است؛ بهطوریکه ازیکطرف، افزایش چشمگیر جنگ لفظی میان تهران و ریاض و حملات ولیعهد و دیگر مقامات سعودی به ایران با استفاده از یک ادبیات سخیف و درعینحال تلاش آنها برای نزدیک شدن علنی به رژیم صهیونیستی با هدف تشکیل ائتلاف ضدایرانی با حمایت همهجانبه آمریکا در حدود یک سال اخیر و ازطرفدیگر، تلاش «محور مقاومت» متشکل از ایران، حکومت سوریه و گروههای شیعه مدافع حرم با حمایت نظامی روسیه برای جلوگیری از دستاندازی صهیونیستها به خاک سوریه (غیر از جولان اشغالی) همزمان با تلاش این محور برای بیرون راندن عناصر تکفیری مورد حمایت سعودی و آمریکا از اطراف دمشق و دیگر مناطق تحت اشغال آنان در سوریه در مجموع مقامات و تحلیلگران در جنوب آسیا را به سمت کنار گذاشتن بیطرفی سنتی درقبال تحولات امنیتی غرب آسیا و بهکار بستن هرچه بیشتر سیاست موازنه مثبت در روابط با کشورهای این منطقه سوق داده است.
درهمینراستا در هند، دولت مودی سعی دارد با هدف برقراری نوعی توازن در روابط کشورش با کشورهای غرب آسیا، همزمان با گسترش چشمگیر روابط با رژیم صهیونیستی، با دولت خودگردان فلسطینی و ایران نیز روابط روبهگسترش داشته باشد. همچنانکه روابط هند با رقبای متخاصم ایران در حوزه خلیج فارس، یعنی عربستان و امارات متحده عربی از همین الگو پیروی میکند. پاکستان و بنگلادش نیز تلاش دارند توازن نسبی را در روابط خود با عربستان و امارات ازیکسو و ایران ازسویدیگر حفظ کنند. حتی در جریان سخنرانی دکتر ظریف در «مؤسسه مطالعات استراتژیک اسلامآباد» (ISSI) در ماه مارس وی از احتمال میانجیگری پاکستان بین تهران و ریاض سخن گفت. سریلانکا نیز به وجود روابط حسنه اقتصادی و نظامی با تلآویو، گسترش روابط با جمهوری اسلامی را در دستور کار دارد.
درمجموع بهنظر تغییر هوشمندانه سیاستهای اقتصادی، رفتار سیاسی و برخوردهای امنیتی ایران در جنوب آسیا و همچنین شرایط درحال تغییر غرب آسیا و افغانستان در سالهای اخیر دست به دست هم دادهاند تا راه برای تعامل بیشتر تهران با کشورهای آسیای جنوبی بیشازپیش فراهم شود. غیر از این پیامد مهم، پیامد دیگر این تغییر سیاستها، خالیتر شدن دست آمریکا و عربستان برای سوق دادن دولتهای جنوب آسیا به سمت ضدیت با ایران به بهانه «مبارزه با افراطگرایی» و «تروریسم» است؛ ادعاهایی که در گذشته با توجه به رویکردهای عمدتاً امنیتی و نظامی ایران و ظهور و فعالیت مستمر گروههای افراطگرا و پیکارجویی مانند طالبان، القاعده و داعش و خطر فزاینده نفوذ آنها از غرب آسیا و آسیای مرکزی به آسیای جنوبی، تا حدودی در این منطقه خریدارانی داشت. اکنون با رنگ باختن قابل توجه این مسئله مخالفان حضور و نفوذ ایران در جنوب آسیا همچون ترامپ، جان بولتون (مشاور جدید امنیت ملی آمریکا)، نتانیاهو و محمد بن سلمان، ولیعهد جوان سعودی باید در فکر بهانهای تازه باشند.
نظر شما