برآورد سیاست روسیه درمورد غرب آسیا؛ موفقیت نسبی در محیط پرآشوب



مقدمه
از دیدگاه روسی نظام بین‌الملل درحال گذار به نظم جدید است و این گذار همانند همه سیکل‌هایِ تاریخی تغییر در نظام بین‌الملل با تکان‌ها، تنش‌ها، قربانیان، بازندگان و برندگانی همراه خواهد بود. بحران و رکود اقتصاد بین‌الملل و کاهش آستانه تبدیل تنش‌های محلی به تقابل‌های مستقیم و غیرمستقیم منطقه‌ای و حتی بین‌المللی ازجمله نشانه‌های میدانی گذار هستند. تحلیلگران روس با این نکته موافقتند که غرب آسیا به‌ دلایل مختلف ازجمله: ویژگی‌های ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی خود به یکی از نقاط اصلی تنش و کشمکش دوره گذار تبدیل شده، و آشوب‌های تالی بهار عربی و به‌ویژه جنگ نیابتی سوریه مویدی بر این مدعا هستند.

شارکوفسکی یکی از این تحلیلگران با اشاره به اینکه در جنگ سوریه سی کشور و سه شبه ‌دولت فعال هستند، این تعداد را با تعداد 34 دولت دخیل در جنگ اول جهانی اول مقایسه و تصریح می‌کند که به‌واسطه اهمیت بین‌المللی بحران غرب آسیا و سوریه قدرت‌های بزرگی چون: روسیه و آمریکا خواسته یا ناخواسته به این مسئله ورود کرده و نمی‌توانند غرب آسیا را نادیده بگیرند.(1) واسیلی‌یف، نیز با اشاره به حضور پررنگ قدرت‌های بزرگ و منطقه‌ای در سوریه خطوط جنگ در این کشور را در عمل خطوط نظم آتی بین‌الملل و مرزهای تقسیم میان دو سیستم هژمونی آمریکا (نظام تک‌قطبی) ازیک‌سو، و مخالفان آن (نظام چندقطبی/ چندمرکزی) در سوی دیگر می‌داند.(2)

به‌نظر می‌رسد مقامات کرملین نیز با چنین دیدگاهی وارد قائله سوریه شده‌اند. آنها برآنند تا در فرآیند گذار غرب آسیا و جهان به نظم جدید موقعیت روسیه را به‌عنوان یک نیروی «جریان‌ساز» تضمین کرده و مانع کنارگذاری آن از تقسیم سهم‌ها شوند. دراین‌میان، تضعیف غرب در عرصه بین‌الملل و غرب آسیا ازیک‌سو، و نابسامانی منطقه ازسوی‌دیگر فضایی مناسب برای نقش‌آفرینی مسکو فراهم آورده است؛ لذا، هرچند روسیه در دوره پساشوروی سیاست مشخصی درمورد غرب آسیا نداشته و رفتارهای نامنظم آن درقبال تحولات این حوزه از جنگ عراق، تا پرونده هسته‌ای ایران، حمله ناتو به لیبی، بحران سوریه، تنش‌ها در یمن و بحرین پیوستار معناداری به‌دست نمی‌دهد؛ اما این کشور در رویکرد جدید به منطقه که مطلع آن را می‌توان دخالت نظامی در سوریه دانست، تلاش دارد تا با کاربست ماهرانه منابع نظامی، اقتصادی، سیاسی و اطلاعاتی خود منافع بیشتری را تضمین و تهدیدات را به‌صورت مؤثرتری دفع نماید.

روندها نشان از موفقیت نسبی مسکو دارد. مقایسه ساده نوع اقدام، جایگاه و دستاوردهای فعلی روسیه با سایر قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای این قضاوت را تأیید می‌کنند. برای تدقیق این مسئله و برآورد عینی‌تر از دستاوردهای سیاست جدید روسیه درمورد غرب آسیا در وهله نخست، باید هدفگذاری‌های این کشور در منطقه تحقق، میزان تحقق یا عدم تحقق آنها را بررسی کرد. «مؤسسه مطالعات راهبردی روسیه» (ریاست‌جمهوری)(3) طی تحقیقی که حاصل نظرسنجی از کارشناسان این مؤسسه، وزارت خارجه و وزارت دفاع روسیه است به این هدف‌گذاری‌ها اشاره می‌کند که سیر امور از برآورده شدن بسیاری از آنها (به میزان‌های متفاوت) حکایت دارد؛  

هدف‌گذاری‌ها و تحقق اهداف
1.  ممانعت از تقویت اسلام رادیکال و تروریسم در خاک روسیه: مسکو در سوریه عمدتاً به‌دنبال اهداف ژئوپولیتیکی بوده و مقابله با تروریسم اولویت اول آن نبوده است. عدم تمرکز بمباران‌های روسیه بر رقه و دیرالزور به‌عنوان مراکز اصلی تجمع داعش و تمرکز این حملات بر معارضین غیرداعشی این مدعا را اثبات می‌کند؛ بااین‌حال این حملات، تعامل میدانی با ایران و حزب‌الله، و پشتیبانی نظامی و تسلیحاتی از ارتش سوریه به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم در تضعیف اسلام رادیکال در این کشور و منطقه نقش داشته است. تحولات نشان می‌دهند که به‌تبعِ متوقف شدن روند فزاینده قدرت‌یابی اسلام رادیکال در سوریه و عراق از دامنه اقدامات فرامرزی آنها در سایر کشورها، ازجمله روسیه نیز کاسته شده است. هرچند هنوز هسته این نیروهای در سوریه و عراق فعال هستند؛ اما کاهش توان سازماندهی و عملیاتی آنها به معنی تحقق نسبی هدف روسیه برای کاهش این تهدید نسبت به سرزمین خود است.

2.  نابودی داعش به‌عنوان یک نیروی سیاسی ـ نظامی: همچنان‌که در بند یک اشاره شد و روندها نشان می‌دهد، داعش در سوریه و عراق نسبت به دو سال اخیر به‌نحو محسوسی تضعیف شده و فعالیت‌های نظامی، سیاسی و اطلاعاتی روسیه در تحقق این امر به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم تأثیرگذار بوده است؛ لذا، هرچند داعش هدف اول اقدام نظامی روسیه در سوریه نبوده؛ اما تهدیدات فرامرزی این گروهک پوتین و سایر مقامات کرملین را به این استدلال مجاب کرده که اگر با داعش در سوریه نجنگند، باید در خاک روسیه با آنها بجنگند. روندها نشان می‌دهد که پس از آرامش نسبی در سوریه، روسیه در کنار تعامل با محور ایران، حزب‌الله و دولت سوریه همکاری با آمریکا، رژیم صهیونیستی، ترکیه، مصر و غیره را برای اقدام مؤثرتر علیه داعش در دستور دارد.

3.  تثبیت روسیه به‌عنوان یک قدرت مهم در غرب آسیا: حضور مؤثر روسیه در عرصه میدانی سوریه و سپس ایفای نقش تأثیرگذار آن در مذاکرات آستانه و ژنو، نشانه‌هایی از ارتقاء جایگاه مسکو در غرب آسیا به‌عنوان یک نیروی جریان‌ساز است. تمایل یا اجبار قدرت‌های غربی و منطقه‌ای به تعامل با روسیه در غرب آسیا و موضوع سوریه خود اعترافی به غیرقابل اغماض بودن نقش مسکو است. روسیه گاهی در نقش میانجی و بعضاً در نقش موازنه‌گر توان تأثیرگذاری بر معادلات قدرت در غرب آسیا را دارد که یکی از مصادیق آن توان بازی همزمان آن با ایران، ترکیه، اعراب و رژیم صهیونیستی است. در سوی دیگر، مسکو توانسته در مقام یک قدرت تأثیرگذار به‌عنوان طرف مذکرات مستقیم با آمریکا قرار بگیرد و بر سیاست‌های آن در منطقه نیز اعمال تأثیر کند. رایزنی‌ها متعدد و مکرر مقامات منطقه با مقامات کرملین، ازجمله سفر نتانیاهو (نه مارس)، اردوغان (ده مارس) و روحانی (قریب‌الوقوع) همه طی یک ماه (مارس) به روسیه نشانه‌ای از اهمیت جایگاه این کشور در نقشه غرب آسیا است.

4.  ایجاد شرایط برای مذاکرات و صلح در سوریه: مذاکرات آستانه و ژنو نشان می‌دهند که توان روسیه تنها به عرصه میدانی محدود نبوده و این کشور در جریان‌دهی به مذاکرات سیاسی نیز تأثیرگذار است. در مذاکرات پیشین ژنو با اصرار مسکو، ایران وارد مذاکرات شد و در متوازن کردن مباحثات ایفای نقش کرد و در مذاکرات آستانه نیز روسیه با کنار گذاشتن آمریکا (دعوت تشریفاتی نماینده آمریکا) توان خود در این عرصه را نشان داد. استفاده تاکتیکی از ترکیه برای متقاعد کردن معارضین به کنار گذاشتن سلاح و قرار گرفتن پشت میز مذاکره نیز از دیگر اقدامات کرملین در عرصه سیاسی است که موفقیت‌هایی به همراه داشته است. درعین‌حال، بازی سیاسی روسیه در غرب آسیا به سوریه محدود نشده و مسکو تلاش کرده تا از توان خود برای کاهش تنش میان ایران با رژیم صهیونیستی و عربستان و تعامل میان تهران و آنکارا در جهت اهداف منطقه‌ای خود استفاده نماید. 

5. ایجاد شرایط برای حضور نظامی روسیه در مدیترانه: این هدف با توسعه و تجهیز دو پایگاه اصلی روسیه در لاذقیه (هوایی) و طرطوس (دریایی)، و ایجاد تأسیسات نظامی مختلف دیگر (موقت یا دائم) در شهرهای دیگر سوریه، ازجمله حلب تحصیل شده است. مسکو در لاذقیه سامانه‌های سنگین از جمله اس ـ 300 و در طرطوس نیز اس ـ 400 را نصب کرده، و یگان دریای مدیترانه آن دائماً در سواحل شرقی مدیترانه درحال گشت‌زنی است. درهمین‌راستا، دولت روسیه طی توافق هفدهم ژانویه 2017، با دولت دمشق، مجوز استقرار 49 ساله پایگاه نظامی خود در طرطوس را دریافت و حضور نظامی خود را تثبیت کرده است. به‌تبع ایجاد این تأسیسات ناوگان دریای سیاه و دریای بالتیک روسیه نیز به تناوب در مدیترانه حضور می‌یابند و به‌این‌ترتیب، مدیترانه شاهد حضور دائم نظامی این کشور شده و فضای منطقه زیرِ پوشش کامل‌تر رادارها و تیررس موشک‌های روسی قرار گرفته است. 

6.  تضعیف نفوذ آمریکا و ناتو در «سی‌آی‌اس»: یکی از اهداف جانبی ورود نظامی روسیه به غرب آسیا و سوریه، منحرف کردن تمرکز و انرژی غرب از «سی‌آی‌اس» و خصوصاً اوکراین بوده است. این هدف تا حدودی زیادی محقق شده و بعد از عملیات نظامی روسیه در سوریه به ‌نحو ملموسی از تمرکز غرب بر موضوع اوکراین و مسئله کریمه کاسته شده و همزمان مسکو به ابزار جدیدی برای فشار بر غرب دست یافته است. هرچند تلاش غرب و ناتو برای نفوذگذاری بر مرزهای روسیه همچنان ادامه دارد؛ اما مسکو می‌تواند با کاربست برخی ابزارها در غرب آسیا این فشار را متوازن کند. متهم کردن روسیه به اینکه در جریان یافتن سیل مهاجران پیاده از غرب آسیا به اروپا در سال 2015 و 2016 دخیل بوده و ازاین‌طریق مشکلاتی برای اروپا ایجاد کرده، یکی از این ابزارها است.

7.  ارزیابی جامع آمادگی و توانایی‌های نظامی روسیه: به تأکید سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه این کشور در سوریه بیش از 160 نوع تجهیزات نظامی پیشرفته را استفاده کرده است.(4) دیگر مقامات کرملین، ازجمله پوتین نیز به‌صراحت عملیات سوریه را تجربه نظامی مناسبی در زمینه‌های مختلف از آزمایش تسلیحات تا تمرین عملیاتی و لجستیکی عنوان کرده‌اند. در عمل نیز اقدام نظامی در روسیه به‌عنوان اولین عملیات نظامی خارج از مرزهای «سی‌آی‌اس»، تجربه جدیدی برای مسکو است که توان این کشور به‌عنوان تنها قدرت غیرغربی در انجام و مدیریت یک اقدام نظامی گسترده در خارج از مرزهای آن را نشان می‌دهد. هرچند طی این عملیات نقص‌های نسبتاً بزرگی از ارتش روسیه، ازجمله ضعف عملیات دریایی ـ هوایی آن نمودار شد؛ اما کرملین آشکار شدن این نقص‌ها را فرصتی برای اصلاح و نوسازی نظامی می‌داند.
هرچند اهداف بازگفته بر سوریه متمرکز است؛ اما پویایی شرایط غرب آسیا امکان تعمیم دستاوردها و تأثیرات حضور و اقدام روسیه در سوریه را به سطح منطقه‌ای می‌دهد. افزون بر موارد لیست شده مؤسسه مطالعات راهبردی روسیه می‌توان به موارد دیگری نیز اشاره کرد.

8. توفیق روسیه در ایجاد محوری از شرکاء در غرب آسیا: مسکو بنابه ریشه‌های رئالیستی سیاست خارجی خود از مفهوم اتحاد گریزان و به‌جای آن ائتلاف‌های موقت را برای دستیابی به اهداف مشخص ترجیح می‌دهد. نوع رابطه آن با ایران در سوریه زیر این عنوان قابل ارزیابی است؛ اما انتخاب مطلوب‌تر برای کرملین ایجاد «محور» گسترده‌تری از شرکاء است. در قالب محور، اولاً قدرت مانور بیشتری برای تعامل گزینشی با شرکاء ایجاد می‌شود، ثانیاً به هیچ‌یک تعهدات مشخصی داده نمی‌شود. مسکو با رویکرد چندبرداری موفق به ایجاد چنین محوری در غرب آسیا شده و تعاملات خود از ایران تا ترکیه، رژیم صهیونیستی، سوریه، مصر و حزب‌الله را زیر شرایط بازگفته پیگیری می‌کند. قدرت‌های خارج از این محور ازجمله، اعراب نیز نامتمایل نیستند، تا برای متوازن کردن سیاست خارجی خود در مقابل غرب یا تأثیرگذاری بر سیاست مسکو درقبال رقبای منطقه‌ای خود ازجمله ایران با کرملین تعامل نزدیک داشته باشند.

9. فروش تسلیحات: روسیه در کنار تمرین نظامی در سوریه، در نمایش تجهیزات نظامی خود به کشورهای منطقه و جهان موفق بوده و آمارها نیز نشان از رشد فروش تسلیحات روسیه بعد از عملیات سوریه دارند. طبق این آمارها میزان سفارشات نظامی روسیه در پایان سال 2016 از پنجاه میلیارد دلار فراتر رفته و تحویل سالانه تسلیحات این کشور نیز بین پانزده تا بیست میلیارد دلار است. دراین‌بین، خریداران غرب آسیا جایگاه خود را دارند و مسکو در کنار فروش تسلیحات به مشتریان سنتی خود چون: ایران و سوریه، اقلام پیشرفته‌ای چون تانک تی ـ 90 را به عربستان و سامانه‌های لیزری ضدتانک را به امارات فروخته، حتی درمورد فروش سامانه‌های اس ـ 400 به ترکیه نیز گمانه‌هایی مطرح است. هرچند بنابه ملاحظاتی فروش تسلیحات پیشرفته به متحدان منطقه‌ای غرب بعید است؛ اما نفس گمانه‌زنی‌ها دراین‌مورد، نشانه اعتماد و رغبت به تسلیحات روسی است.

10. تقویت بازدارندگی در برابر رویکرد تهاجمی غرب: از اصلی‌ترین و شاید دلیل اصلی که روسیه را به ورود جدی‌تر به غرب آسیا متقاعد کرده، ضرورت مقابله با رویکرد تهاجمی و یکجانبه‌گرایی غرب در عرصه بین‌الملل است که مصادیق مختلف آن از توسعه زیرساخت‌های نظامی در شرق اروپا و شرق آسیا تا دستکاری روندهای سیاسی در «سی‌آی‌اس» و غرب آسیا مشهود است. مسکو در دوره جدید حضور خود در غرب آسیا مخالفت با این رویکرد تهاجمی را علنی‌تر کرده، و با تعامل نزدیک با نیروهای ضدهژمون نظیر ایران و همکاری با نیروهای حاضر در مدار هژمون، ازجمله ترکیه توانسته اهرم‌های جدیدی برای چانه‌زنی و تقویت بازدارندگی در مقابل غرب به‌دست آورد؛ لذا، گرچه غرب (آمریکا) تا چندی پیش تنها قدرت فرامنطقه‌ای جریان‌ساز در غرب آسیا بود؛ اما در شرایط جدید نادیده گرفتن بازیگری روسیه در این منطقه برای آن به راحتی ممکن نیست. این واقعیت به‌نوبه خود انعکاسی از ضعف غرب است که آشکار کردن آن موفقیتی برای روسیه محسوب می‌شود. 

جمع‌بندی
در پایان مجدداً تأکید می‌شود که دستاوردهای فعلی روسیه در غرب آسیا «نسبی» هستند، و تا پایدار و نهادینه شدن آنها راه زیادی باقی مانده است. روندهای پیش‌بینی‌ناپذیر در منطقه نیز تضمینی برای استمرار موفقیت‌های مسکو به‌دست نمی‌دهند و تغییرات شرایط در غرب آسیا و عرصه بین‌الملل حتی‌، امکان عکس شدن روندها به ضرر مسکو را منتفی نمی‌کند؛ اما در شرایط حاضر و به‌ویژه در مقایسه با عملکرد و دستاوردهای سایر بازیگران، روسیه را می‌توان بنابه دلایل پیش‌گفته بازیگر موفقی در فضای پرآشوب غرب آسیا دانست.
 
منابع
 
 
1. Шарковский, Александр (Октября 16, 2016) "С кем Москва действительно воюет в Сирии". Независимая газета.   HTML:  http://nvo.ng.ru/gpolit/2016-09-16/1_siria.html
 
(الکساندر شارانسکی، روسیه به واقع با چه کسی در سوریه می جنگد)
2. Васильев, Евсей (Октября 14, 2016) "Линии фронта в сирийском конфликте как контуры будущего мирового порядка". Военное обозрение.   HTML:  https://topwar.ru/102040-linii-fronta-v-siriyskom-konflikte-kak-kontury-buduschego-mirovogo-poryadka.html 
(یوسِی واسیلی یف، خط جبهه در تنش سوریه، خطوط نظم جهانی آینده) 
3. Абаев, Лев (Октября 13, 2016) "Ситуация в Сирии: экспертный взгляд". Российский институт стратегических исследований.   HTML:  https://riss.ru/analitycs/33788/ 
(لِف آبایِف، وضعیت در روسیه؛ نگاه کارشناسی)
4 . "Шойгу сообщил о применении в Сирии более 160 образцов новейшего российского оружия" (Декабря 27, 2016). Интерфакс.  HTML:  http://www.interfax.ru/world/543324 
(اظهارات شویکو در مورد استفاده از بیش از 160 نوع تسلیحات جدید روسی در سوریه)