برکناری نواز شریف و پیامدهای داخلی و خارجی آن
برکناری نواز شریف و پیامدهای داخلی و خارجی آن
محمد حسین دهقانیان

نواز شریف، نخستوزیر پاکستان که تاکنون با سه بار رسیدن به این مقام رکورددار نخستوزیری در پاکستان است، همچون دو دور قبلیاش نتوانست دوره صدارتش را به پایان برساند و با حکم دیوان عالی پاکستان از مقام خود خلع شد. این رویداد میتواند پیامدهای چشمگیری در سیاست داخلی و خارجی پاکستان بر جای بگذارد. در همین زمینه باید به این پرسشها پاسخ گفت که برکناری نواز شریف بر چه اساسی صورت گرفته است، چه گزینههایی برای جانشینی او وجود دارد، تأثیر این رویداد بر شطرنج سیاسی پاکستان چه خواهد بود، نقش ارتش را چکونه میتوان توضیح داد، این رویداد چه پیامدی در سیاست خارجی پاکستان خواهد داشت.
درپی انتشار اوراق یا اسناد پاناما در سال 2015 که بسیاری از داراییهای پنهان سیاستمدارانی از سراسر جهان را افشا میکرد نام خانواده نواز شریف، نیز به میان آمد. همین مسئله موجب شده بود که فشار ازسوی احزاب رقیب و بهویژه حزب تحریک انصاف پاکستان به رهبری عمران خان برای کنارهگیری شریف افزایش یابد. اکنون قضات دیوان عالی پاکستان به اتفاق رأی دادهاند که نواز شریف صلاحیت منصب خود را ندارد. بهلحاظ حقوقی دیوان عالی پاکستان به بند اول ماده 62 قانون اساسی پاکستان استناد کرده است که یکی از شرایط احراز صلاحیت نمایندگان مجلس ملی را صداقت خوانده است و از آنجا که نخستوزیر پاکستان باید از میان نمایندگان مجلس ملی انتخاب شود مشمول این ماده میشود؛ بنابراین دیوان عالی پاکستان، نواز شریف را بهدلیل نداشتن صداقت فاقد صلاحیت برای احراز این سمت خوانده است.
درمورد اینکه چه کسی به جانشینی نواز شریف خواهد رسید باید گفت همچنان منصب نخستوزیری در اختیار حزب مسلم لیگ ـ شاخه نواز خواهد بود و در این میان، نام شهباز شریف، برادر نواز که سروزیر ایالت پنجاب است بیشتر به گوش میرسد. با این حال، برای آنکه شهباز شریف، نخستوزیر شود باید به عضویت مجلس ملی پاکستان درآید و به این منظور باید یکی از اعضای حزب از کرسی خود در مجلس ملی استعفا دهد تا شهباز شریف بتواند جای او را بگیرد. این فرایند میتواند تا یک ماه به طول بکشد. ایاز صادق، رئیس مجلس ملی نیز بهعنوان یکی از گزینههای جانشینی نواز شریف مطرح شده است. او کفیل نخستوزیری پاکستان هم خواهد بود. یکی از امتیازاتی که به نفع ایاز صادق خواهد بود این است که در انتخابات پارلمانی سال 2013 او درواقع در همان حوزه انتخاباتی که عمران خان مبارزه میکرد توانسته بود آرای بیشتری از عمران خان به دست آورد. نام خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان؛ و احسان اقبال چودری، وزیر برنامهریزی و توسعه پاکستان، هم مطرح است. اقبال چودری، درواقع مسئولیت اجرای پروژه دالان اقتصادی چین ـ پاکستان با بیش از پنجاه میلیارد دلار سرمایهگذاری چین را بر عهده دارد.
درمورد پیامدهای داخلی این رویداد باید بیش از هر مسئلهای به توازن قدرت میان دولت غیر نظامی و ارتش پاکستان توجه کرد. درواقع، کنار رفتن نواز شریف، که بهدلیل پیشینه بلند مدت خود در صحنه سیاست پاکستان بهعنوان وزنه مهمی دربرابر ارتش بهحساب میآمد دست ارتش پاکستان که بهعنوان دولت در سایه هم خوانده میشود را بازتر خواهد کرد. هدف ارتش پاکستان حفظ قدرت و حق وتوی خود در سیاست خارجی و امنیتی پاکستان است و به این منظور دلیلی برای مداخله آشکار در سیاستورزی داخلی پاکستان ندیده است و کار را به خود احزاب پاکستانی برای خنثی کردن نفوذ یکدیگر سپرده است. عمران خان، بیشترین چالش را ضد نواز شریف، در این ماجرا برانگیخت و بیشترین فشار به دیوان عالی از جانب او بود و از آنجا که از او بهعنوان نزدیکترین سیاستمدار پاکستانی به ارتش این کشور یاد میشود دخالت غیر مستقیم نظامیان در سرنگونی نواز شریف دور از ذهن نیست.
در مورد پیامدهای این رویداد بر سیاست خارجی پاکستان از یک سو باید به نگرانی چین از تزلزل در صحنه سیاست پاکستان یاد کرد که مسلماً برای سرمایهگذاری سنگین چین در پروژه دالان اقتصادی چین ـ پاکستان رویداد خوشایندی نیست. بااینحال، به نظر میرسد ارتش پاکستان تضمینهای لازم را به چین ارائه کرده است. در همین زمینه، ژنرال قمر جاوید بجوا، فرمانده ارتش پاکستان در دوازدهم ژوئیه گفته بود که رؤیای او این است که شاهد تبدیل شدن پاکستان به اقتصادی با درآمد متوسط در پایان اجرای برنامه 62 میلیارد دلاری CPEC در سال 2030 باشد. با توجه به آنکه چین از بیثباتی در پاکستان نگران است مسلماً خواهد کوشید انتقال مسالمتآمیز قدرت در پاکستان را تضمین کند. چین با تمام احزاب پاکستانی روابط خوبی دارد و میکوشد پاکستان را بهعنوان الگویی از شیوه توسعه خود به جهان معرفی کند؛ بنابراین این رویداد بر مناسبات پاکستان با چین تأثیر قابل توجهی بر جای نخواهد گذاشت.
درمورد روابط پاکستان با جمهوری اسلامی ایران هم نمیتوان انتظار تغییر و تحول چشمگیری را داشت و همانطور که ذکر شد دست ارتش پاکستان در سیاست خارجی پاکستان باز خواهد بود؛ اما نواز شریف، در دوره صدارت خود نشان داده بود که در برابر فشارهای عربستان به دلیل آنکه سرنوشت سیاسی خود را مدیون کمک عربستان میدید و سالها در این کشور پناه گرفته بود شکننده است. او نتوانست در روابط خود بین ایران و عربستان موازنه را حفظ کند و بهویژه با صدور مجوز برای راحیل شریف جهت فرماندهی ائتلاف سعودی به روابط کشورش با ایران آسیب زد. مطرح شدن ماجرای مربوط به رخنه یک جاسوس هندی از چابهار ایران به بلوچستان پاکستان هم موجب شد پای رقابت اسلامآباد با دهلینو به ایران هم کشیده شود و این امر برای روابط دوجانبه ایران و پاکستان خوشایند نبود.
نواز شریف، در مقام هیجدهمین نخست وزیر پاکستان و درحالی که فقط یک سال به پایان دوره پنج ساله نخستوزیریاش باقی مانده بود نتوانست اولین نخستوزیری در این کشور باشد که توانسته است دوره صدارتش را به پایان برساند. او البته توانست که وضعیت اقتصادی پاکستان را به برکت سرمایهگذاری کلان چین و کمکهای سخاوتمندانه عربستان و سیاست اقتصادی مناسب بهبود بخشد و از معضل خاموشیهای گسترده در این کشور بکاهد. بااینحال، دست داشتن خانواده او در فساد مالی موجب سرنگونی او شد؛ مسئلهای که برای احزاب خانواده ـ محور پاکستان به یک ویژگی ثابت تبدیل شده است.
نظر شما