ایجاد شبکههایی از مسلمانان میانهرو
چاپ نخست: آبان ماه ۱۳۸۶ |
شابک: ۵ ـ ۰۶۵ ـ ۵۲۶ ـ ۹۶۴ |
قیمت: ۳۰۰۰ تومان
|
ایجاد شبکههایی از مسلمانان میانهرو
مترجمان: عباس کاردان، مهسا ماهپیشانیان
انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران، کتاب تخصصی
کد بازیابی در کتابخانه دیجیتالی دید: BB00020071311491214
این کتاب حاصل پژوهشی از سوی مرکز سیاست عمومی خاورمیانه مؤسسه رند و با پشتیبانی مالی بنیاد اسمیت ریچاردسون میباشد که در ۱۰ فصل تنظیم شده است. نویسندگان این کتاب معتقدند، آینده جوامع اسلامی و استمرار مسئلهای که آنان با عنوان «تروریسم جهادی» از آن یاد میکنند، تحت تأثیر مسئله عدم تساهل و خشونت در این جوامع خواهد بود و از آنجا که این مسئله به طور مستقیم امنیت غرب را متأثر میکند، باید آن را با دقت مورد توجه و بررسی قرار داد.
نگاه کلی نویسندگان آن است که ایالات متحده برای مقابله با این تهدید باید همچون دوران جنگ سرد به شبکهسازی از عناصر میانهرو روی آورد. آنها معتقدند اگرچه اسلامگرایان تندرو در جوامع اسلامی در اقلیت هستند، ولی توانستهاند شبکههای قدرتمندی را در جهان اسلام و در میان جوامع مسلمان آمریکای شمالی و اروپا ایجاد کنند؛ با این حال مسلمانان میانهرو و لیبرال تاکنون چنین توانایی را از خود نشان ندادهاند.
بر این مبنا متن حاضر با این رویکرد که ایجاد شبکههای میانهرو در جهان اسلام نیاز به کاتالیزورهای خارجی دارد و با تأکید بر اینکه ایالات متحده تجربهای مشابه در مورد تقویت شبکههایی از آزاداندیشان و دموکراسیطلبان در دوران جنگ سرد داشته است، عنوان میکند که چنین تجربهای میتواند به ایجاد و گسترش نقشه راهی برای ایجاد شبکههای مسلمان لیبرال و میانهرو در جهان اسلام منجر شود.
از اینرو، در ابتدای کتاب به بررسی تجربه آمریکا در دوران جنگ سرد پرداخته شده وآن را با وضعیت فعلی جهان اسلام مورد مقایسه قرار میدهد.
با بررسی صورت گرفته میان این دو دوره و ذکر شباهتها و تفاوتها میان آنها، پژوهش حاضر به این مسأله مهم میرسد که تشخیص متحدان بالقوه از میان دشمنان کنونی یکی از عمدهترین مشکلات دولتهای غربی و سازمانهای حامی مسلمانان میانهرو است. در این میان بررسی مسلمانان میانهرو مورد توجه خاص قرار گرفته و ویژگیهایی برای شناخت آنها عنوان میگردد.
در ادامه به شبکهسازی در میان مسلمانان اروپا، جنوب شرق آسیا و خاورمیانه پرداخته میشود. به نوشته گزارش حاضر، مهمترین سازمانهای مسلمانان میانهرو در اروپا فعال هستند.
نوشتار حاضر در بخش آخر توصیه میکند که ساختاری نهادی در داخل دولت ایالات متحده جهت هدایت، نظارت و بررسی این تلاشها ایجاد گردد. همچنین پیشنهاد میشود که اولویتها از خاورمیانه به مناطقی از جهان اسلام تغییر کند که محیط برای فعالیت و تأثیرگذاری بازتر است و احتمال موفقیت در آنجا بیشتر میباشد.
در عین حال جهت تقویت فعالیتهای شبکهسازی، توصیه گردیده که کارگاههایی آموزشی و سمینارهایی در واشنگتن یا شهر مناسب دیگری برگزار شود که در آن نمایندگانی از مسلمانان میانهرو از مناطق گوناگون گردهم آیند تا شرایط و دیدگاههای آنها مورد بررسی قرار گیرد.
تأکید چندباره تحلیلگران این پروژه بر رابطه غیرقابل تفکیک دموکراسی با آنچه در سنت لیبرالی آمده در اصل به معنای غیرواقعی دانستن مردمسالاری اسلامی متکی بر ایده جمهوری اسلامی و موارد مشابه در جنبشهای اسلامی اصلاحطلب و انقلابی در جهان اسلام است. این پروژه ضمن آنکه از لحاظ استراتژیک حائز اهمیت فراوان است و احتمالاً موجب شکلگیری راهبردها و سیاستهای جدید آمریکا در جهان اسلام نیز خواهد شد، دارای موضوعات بسیار جالبی در خصوص روشها، اقدامات و توانمندیهای آمریکا در اجرای استراتژیهای نرمافزاری میباشد. ضمن آنکه سند بسیار جالبی برای اثبات ادعاها مبنی بر استفاده ابزاری آمریکا از آزادی، دموکراسی و نهادهای مدنی به منظور پیشبرد اهداف و منافع ملی آن کشور به ضرر جوامع مسلمان نیز میباشد.
نگاه کلی نویسندگان آن است که ایالات متحده برای مقابله با این تهدید باید همچون دوران جنگ سرد به شبکهسازی از عناصر میانهرو روی آورد. آنها معتقدند اگرچه اسلامگرایان تندرو در جوامع اسلامی در اقلیت هستند، ولی توانستهاند شبکههای قدرتمندی را در جهان اسلام و در میان جوامع مسلمان آمریکای شمالی و اروپا ایجاد کنند؛ با این حال مسلمانان میانهرو و لیبرال تاکنون چنین توانایی را از خود نشان ندادهاند.
بر این مبنا متن حاضر با این رویکرد که ایجاد شبکههای میانهرو در جهان اسلام نیاز به کاتالیزورهای خارجی دارد و با تأکید بر اینکه ایالات متحده تجربهای مشابه در مورد تقویت شبکههایی از آزاداندیشان و دموکراسیطلبان در دوران جنگ سرد داشته است، عنوان میکند که چنین تجربهای میتواند به ایجاد و گسترش نقشه راهی برای ایجاد شبکههای مسلمان لیبرال و میانهرو در جهان اسلام منجر شود.
از اینرو، در ابتدای کتاب به بررسی تجربه آمریکا در دوران جنگ سرد پرداخته شده وآن را با وضعیت فعلی جهان اسلام مورد مقایسه قرار میدهد.
با بررسی صورت گرفته میان این دو دوره و ذکر شباهتها و تفاوتها میان آنها، پژوهش حاضر به این مسأله مهم میرسد که تشخیص متحدان بالقوه از میان دشمنان کنونی یکی از عمدهترین مشکلات دولتهای غربی و سازمانهای حامی مسلمانان میانهرو است. در این میان بررسی مسلمانان میانهرو مورد توجه خاص قرار گرفته و ویژگیهایی برای شناخت آنها عنوان میگردد.
در ادامه به شبکهسازی در میان مسلمانان اروپا، جنوب شرق آسیا و خاورمیانه پرداخته میشود. به نوشته گزارش حاضر، مهمترین سازمانهای مسلمانان میانهرو در اروپا فعال هستند.
نوشتار حاضر در بخش آخر توصیه میکند که ساختاری نهادی در داخل دولت ایالات متحده جهت هدایت، نظارت و بررسی این تلاشها ایجاد گردد. همچنین پیشنهاد میشود که اولویتها از خاورمیانه به مناطقی از جهان اسلام تغییر کند که محیط برای فعالیت و تأثیرگذاری بازتر است و احتمال موفقیت در آنجا بیشتر میباشد.
در عین حال جهت تقویت فعالیتهای شبکهسازی، توصیه گردیده که کارگاههایی آموزشی و سمینارهایی در واشنگتن یا شهر مناسب دیگری برگزار شود که در آن نمایندگانی از مسلمانان میانهرو از مناطق گوناگون گردهم آیند تا شرایط و دیدگاههای آنها مورد بررسی قرار گیرد.
تأکید چندباره تحلیلگران این پروژه بر رابطه غیرقابل تفکیک دموکراسی با آنچه در سنت لیبرالی آمده در اصل به معنای غیرواقعی دانستن مردمسالاری اسلامی متکی بر ایده جمهوری اسلامی و موارد مشابه در جنبشهای اسلامی اصلاحطلب و انقلابی در جهان اسلام است. این پروژه ضمن آنکه از لحاظ استراتژیک حائز اهمیت فراوان است و احتمالاً موجب شکلگیری راهبردها و سیاستهای جدید آمریکا در جهان اسلام نیز خواهد شد، دارای موضوعات بسیار جالبی در خصوص روشها، اقدامات و توانمندیهای آمریکا در اجرای استراتژیهای نرمافزاری میباشد. ضمن آنکه سند بسیار جالبی برای اثبات ادعاها مبنی بر استفاده ابزاری آمریکا از آزادی، دموکراسی و نهادهای مدنی به منظور پیشبرد اهداف و منافع ملی آن کشور به ضرر جوامع مسلمان نیز میباشد.
نظر شما