کدام برجام؛ برجام 94 یا برجام بازنگری شده


مقدمه

میان ایران و غرب چند زمینه منازعاتی وجود دارد؛ برنامه هسته ای، فعالیت‏‏های موشکی و منطقه ای، حقوق بشر و فعالیت‏های سایبری. برنامه هسته‏ای ایران از نگاه غرب نه یک برنامه صرفا فنی و تکنولوژیک بلکه برنامه‏ای است ادراکی که عدم کنترل و مهار آن هم تهدید اشاعه هسته‏ای و هم تهدید خودباوری در میان ملت های مستقل و تهدید تبدیل ایران به الگویی تمدن ساز را به دنبال خواهد داشت. از این رو جریان تمدنی و تفکری غرب از تمامی ابزارهای خود در جهت مقابله با این فعالیت بهره برده و بهره خواهد برد. هرچند تاکنون از رسیدن به بعضی اهداف ناکام مانده و در نیل به برخی دیگر به موفقیت هایی دست یافته اند. در این میان دولت سیزدهم در حالی زمام امور کشور را به دست گرفته که پرونده هسته‏ای ایران شرایط خاصی را طی می نماید. بدین توضیح که از یکسو بعد از شش دور مذاکره که قبل از روی کارآمدن دولت آقای رئیسی در وین انجام پذیرفت، برخی از اختلافات اساسی میان دو طرف کماکان باقی مانده است و از سویی دیگر سوالات و ابهامات آژانس راجع به چهار مکان هسته‏ای در ایران، به بروز چالش های فنی سیاسیزه شده انجامیده است. با اینحال دور جدید مذاکرات وین با هدف تعیین کیفیت بازگشت آمریکا در هفته گذشته انجام و مقرر است در هفته جاری نیز انجام شود. دو دیدگاه در قبال تعیین کیفیت بازگشت آمریکا به برجام قابل طرح است؛ یک دیدگاه تامین مطالبات ایران از سوی آمریکا در بازگشت به برجام را ناممکن و با توجه به ملاحظات گوناگون، بازگشت به برجام 94 را تجویزی درست توصیف می نمایند. در مقابل دیدگاه دوم بر این باور است بازگشت به برجام 94 با توجه به عدم بهره مندی کافی ایران از منافع اقتصادی حاصل از رفع تحریم های برجامی به واسطه اقدامات مخرب آمریکا و همچنین سابقه عهدشکنی آمریکایی ها که خروج یکجانبه آمریکا از برجام نمونه روشنی از این سابقه بشمار می آید، وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران را بدتر و شرطی تر خواهد کرد. از این حیث بازگشت به برجام به همراه برخی بازنگری های جزئی را تجویز می نمایند. منظور از بازنگری جزئی در این دیدگاه، صرفا شامل برخی تغییرات در مفاد برجام در چارچوب برنامه هسته‏ای است. ارزیابی این دو دیدگاه جز از رهگذر ارزیابی مولفه های حاکم بر وضعیت فعلی (پیش از بازگشت آمریکا به برجام) و مولفه های حاکم بر وضعیت پس از بازگشت آمریکا به برجام ممکن نخواهد بود.

وضعیت فعلی (پیش از بازگشت آمریکا به برجام)

  1. دولت بایدن سعی دارد ضمن به فراموشی سپردن میراث ترامپ و فرار از اقدامات یکجانبه وی، همزمان به میراث اوباما در حوزه سیاست خارجی بازگردد. از همین رو به توافق نامه آب و هوایی پاریس و برخی سازمان های بین المللی پیوست و بعضی از دستورات اجرائی ترامپ را نیز لغو کرد. بایدن با هدف ترمیم وجهه آمریکا و باز احیاء چهره این کشور نزد جامعه جهانی و تقویت نقش ایالات متحده در مدیریت پدیده ها و مسائل جهانی این اقدامات را صورت داده و تلاش تیم سیاست خارجی بایدن در جهت بازگشت به برجام نیز در راستای تامین اهداف پیش گفته قابل ارزیابی است. موارد فوق الذکر هرچند امریکا را به دوره قبل از ترامپ بازنگرداند اما تا حدی کارساز بوده است. در این میان طرح این موضوع از سوی مقامات امریکایی مبنی بر قصد واشنگتن در جهت بازگشتن به برجام و اعزام فرستاده ویژه به مذاکرات وین و در مجموع فرایندهای تابعه این کارویژه، ضمن کمک به بازاحیاء وجهه امریکا به موازات دیگر اقدامات بایدن،  از توان و ظرفیت ایران در بازی تقصیر به ضرر غرب به ویژه آمریکا کاسته و می کاهد. این استدلال بدین معنا نیست که طی شدن زمان صرفا به ضرر ایران است. اگر ضرر متخاصمین بیشتر از ایران نباشد کمتر از ایران نیست.
  2. همزمانی این فضا با چالش فنی پیش آمده با آژانس در رابطه با پاسخ ایران به سوالات و ابهامات آژانس راجع به چهار مکان هسته‏ای در ایران بر پیچیدگی برنامه هسته‏ای افزوده است. استمرار وضعیت فعلی که در نهاد خود تنزل جایگاه برجام از شان استنادی در رابطه ایران و غرب و در نسبت با پرونده برنامه هسته‏ای را جای داده، ارجاع پرونده ایران از شورای حکام به شورای امنیت سازمان ملل را محتمل می نماید. البته باید یادآور شد که غرب با هدف حفظ اهرم فشار بر ایران در دوره اجرای مجدد برجام، در پی آن است که حل و فصل چالش فعلی میان ایران و آژانس را از مذاکرات وین دور دارد و اعلام می نماید که این چالش باید فیمابین ایران و آژانس حل شود. اما ج.ا.ایران از تجربه پی ام دی این درس را آموخته که بهترین شیوه حل و فصل چالش های فنی سیاسیزه شده ایران و آژانس، مذاکرات سیاسی است.
  3. رقبای منطقه‏ای ایران در قبال استمرار وضعیت فعلی در دوگانه‏ای از خوف و رجاء قرار دارند. بدین توضیح که بقای تحریم ها و سایه گستراندن آن بر اقتصاد ایران، کنشگری ایران را به شدت محدود می نماید و حضور موثر در پروژه های کلان اقتصادی در منطقه را با اختلالاتی روبرو می نماید. به علاوه با توجه به آنکه آمریکا در پی خروج نیروهای خود از منطقه می باشد که این امر خود موجبات نگرانی رقبای منطقه‏ای ایران را فراهم آورده، این رقباء بر این باورند اولا توافق آمریکا با ایران، این خروج را سرعت می بخشد ثانیا این توافق باعث می شود ایران بخشی از خلاء ناشی از عدم حضور آمریکا در منطقه را پر نماید بر همین اساس حفظ این فضا را تا حدی به نفع خود می بینند. در مقابل استمرار وضعیت فعلی که گام نهادن ایران در مسیر تکنولوژی های آستانه هسته‏ای شدن و غنی سازی بیشتر اورانیوم را در پی دارد، نگرانی های فزاینده‏ای را برای این رقباء شکل داده است. آمریکا بر این باور است عدم کنترل و مهار برنامه هسته‏ای ایران، اولا موازنه هسته‏ای به ضرر رژیم صهیونیستی را برهم می زند ثانیا کشورهای منطقه را به برخورداری از سلاح هسته‏ای سوق خواهد داد. این امر به شدت نظم هسته‏ای مدنظر آمریکا را مخدوش خواهد ساخت.
  4.  در نسبت با کنش رژیم صهیونیستی در وضعیت فعلی دو دیدگاه قابل طرح است؛ دیدگاه اول بر این باور است استمرار این وضعیت موجب می شود رژیم صهیونیستی به هدف پر کردن مشت آمریکا و غرب در مذاکرات و نامتوازن سازی داشته ها به نفع غرب، بر تعداد و تنوع عملیات های پنهان به ویژه در حوزه هسته‏ای و نظامی بیفزاید. البته نباید از این انگاره نیز چشم پوشی کرد که رژیم صهیونیستی در سه گانه‏ای از موارد ذیل در هر کنشگری امنیتی-اطلاعاتی خود در قبال ج.ا.ایران محصور است؛
  • اقدام به عملیات پنهان و تحمل تبعات آن که استمرار غنی سازی 60 درصد، انباشت مواد غنی شده و رسیدن ایران به تکنولوژی های آستانه هسته‏ای شدن از آن جمله است
  • دستیابی به دستاوردهای شناختی و ادراکی ناشی از استمرار عملیات های پنهان در اعماق سرزمینی ایران در چارچوب ساخت دو گانه های مخرب در محیط افکار عمومی و نخبگانی کشور و همچنین تضعیف احساس امنیت
  • لبریز شدن کاسه صبر ایران که متعاقب آن طیفی از حملات موثر علیه منافع اقتصادی و سیاسی رژیم صهیونیستی در منطقه و فرا منطقه را به دنبال دارد،

همین امر به معضلی برای تصمیم گیری رژیم صهیونیستی بدل شده است. دیدگاه دوم معتقد است اجرای برجام، مجددا محدودیت ها و بازرسی ها بر برنامه هسته‏ای ایران را بازخواهد گردانید و رژیم صهیونیستی با خیال آسوده، عملیات های پنهان علیه برنامه هسته‏ای ایران را تشدید می نماید. زیرا مطمئن است که واکنش ایران به این اقدامات حداقل غنی سازی 60 درصد یا دستیابی به تکنولوژی های آستانه هسته‏ای شدن نخواهد بود.

  1. وضعیت فعلی یعنی ادامه غنی سازی، انباشت مواد غنی شده و انباشت دانش و محدودیت آژانس در بازرسی از تاسیسات این اثر را با خود به همراه دارد که به گفته آنتونی بلینکن، بازگشت به برجام دیگر واجد مزایای مشخصی برای آمریکا نخواهد بود. بدین توضیح که برجام به هدف افزایش زمان گریز هسته‏ای ایران نگاشته شد لیکن پیشرفت های امروز هسته ای، ایران را به نقطه‏ای غیر قابل بازگشت رسانده این امر فرض اصلی غرب از انعقاد برجام را مخدوش می نماید. اثر تثبیت این انگاره در نزد غرب، عبور غرب از برجام و معطوف کردن تلاش ها در جهت کسب توافقی دیگر خواهد بود. در این فضا بازگشت احتمالی قطعنامه های شورای امنیت و ارجاع پرونده از شورای حکام به آن شورا، محتمل است. بازگشت احتمالی قطعنامه های شورای امنیت به بخشی از تحریم های ایران وجهه بین المللی می بخشد. البته این امر پیشرفت بیشتر برنامه هسته‏ای ایران و کاهش اثرگذاری تحریم در جعبه ابزار سیاست خارجی آمریکا را به دنبال دارد. در همین زمینه امکان دستیابی ایران به تکنولوژی ها با کاربرد دو گانه نقشی بنیادین در متوازن سازی رابطه با غرب به نفع ایران از خود برجای می گذارد.
  2. تبیین وضعیت فعلی تاکنون، شرایطی مبهم را به تصویر کشیده است اما نمی توان از منفعت مطلق ادامه این وضعیت در برخی ابعاد چشم پوشی کرد. ادامه تحریم ها و همچنان مقاومت مردم ایران در برابر تحریم ها و متعاقب آن دستیابی به رشد اقتصادی و بهبود وضعیت اقتصادی هیمنه ابزار و رژیم تحریم ها که از سال های دور تاکنون به ابزاری برای تحقق منافع آمریکا و متحدانش بدل شده را مخدوش می نماید و انگاره امکان زیست همراه با رشد اقتصادی در عین تحمیل تحریم ها را در کالبد نخبگان سیاسی و افکار عمومی جهان تقویت می نماید. در این میان شیوع کرونا و پیامدهای مالی آن موجب گشته کشورها از کلیه ظرفیت های اقتصادی در جهت جبران کسری درآمدهای خود بهره ببرند. این وضعیت در کنار روند طبیعی کاهش میزان اهتمام کشورها به تحمل رژیم های سختگیرانه نظارتی و سهل اندیشی نسبت به آن و استفاده از رمز ارزها در مبادلات مالی مجموعا شرایطی را شکل داده که گزاف نیست اگر بگوئیم ادامه وضعیت فعلی تیغ تیز تحریم‏ها را تا حد قابل توجهی کُند می‏کند. این یعنی از دست خارج شدن یا کم اثر شدن ابزار تحریم در جعبه ابزار سیاست خارجی آمریکا. طرح این موضوع از سوی مقام های غربی مبنی بر اینکه غرب نگران آن است که مسئولان ایران به این درک و نتیجه برسند که بدون مرتفع شدن تحریم ها نیز می توان ادامه داد، شاهدی بر مدعای پیش گفته است. این وضعیت همچنین فرصتی است مناسب تا مسئولان کشور، با اصلاح ساختارها و فرایندها، مشکلات مزمن و ساختاری اقتصاد کشور را مرتفع نمایند. زیرا رفع تحریم ها که اندک گشایش اقتصادی را به همراه خواهد داشت این انگیزه و اهتمام را از نهادها و سازمان ها در جهت اصلاح و بازنگری می ستاند.

 

پس از بازگشت آمریکا به برجام

در شش دور از مذاکرات وین موارد گوناگونی مطرح شد. میزان و تعداد تحریم هایی که باید رفع شوند، ترتیبات اجرایی رفع تحریم ها، تضمین عدم تکرار خروج مجدد آمریکا از برجام، مکانیسم ماشه، همکاری های آینده با نگاهی به مذاکرات منطقه، موشکی و غنی سازی با سانتریفیوژهای پیشرفته از جمله آن موارد می باشند. هر کدام از این موارد واجد ملاحظات و پیچیدگی هایی است که حل آن را دشوار می سازد. علی‏ای حال بازگشت به برجام در نظر مقامات آمریکایی، سکویی برای اعمال محدودیت های بیشتر بر برنامه هسته‏ای و تسری مذاکره به دیگر حوزه های منازعاتی فیمابین ایران و آمریکاست. این موضع رسمی و کلیدی که بارها از سوی مقامات آمریکایی مطرح شده متضمن ابعاد گوناگون ادراکی در دو سطح افکار عمومی، نخبگان و مدیران میانی در ایران و بهره برداری از ظرفیت های متنی برجام در جهت پیشبرد پروژه برجام مثابه یک سکوست. ج.ا.ایران با درک این تهدید، مطالباتی را در جهت پذیرش بازگشت آمریکا به برجام مطرح نمود که در چندین دور از مذاکرات وین موضوع مباحث عدیده‏ای قرار گرفت. نسبت به برخی توافقاتی صورت گرفته و نسبت به بعضی دیگر کماکان اختلافات اساسی باقیست. بسیار روشن است در صورتی که مطالبات ایران در رابطه با کیفیت بازگشت آمریکا به برجام تامین نشود، چالش‏های اقتصادی و سیاسی ایران بغرنج تر می گردد.

موارد ذیل تامین مطالبات ج.ا.ایران در رابطه با بازگشت آمریکا به برجام را ضروری می نماید؛

  1. مکانیسم ماشه که چالشی با عنوان حدود و ثغور مفهوم عدم پایبندی اساسی را در خود جای داده و بند Q و مقرره های زمانی تمدید اسقاطیه ها، از جمله امکان های متنی است که آمریکا و متحدان غربی آن می‏توانند در پیشبرد پروژه برجام به عنوان سکو از آن بهره ببرند. عدم تضمین آمریکا در عدم خروج مجدد از برجام و عدم طراحی سازوکار سختگیرانه تر (چه از حیث حقوقی و چه از حیث سیاسی) در قبال امکان فعال سازی مکانیسم ماشه از سوی آمریکا، بازگشت احتمالی قطعنامه های شورای امنیت و یا خروج مجدد آمریکا از برجام چه در دوره بایدن یا رئیس جمهور بعدی را به دنبال خواهد داشت. هرچند گزینه خروج بایدن از برجام به لحاظ تصمیم مستقل بایدن و تیم سیاست خارجی وی از احتمال وقوع پائینی برخوردار است لیکن با توجه به شکنندگی فضای سیاسی-اجتماعی در آمریکا، احتمال انتخاب یک جمهوری خواه به ریاست جمهوری آمریکا در دوره بعد و احتمال تفوق جمهوری خواه ها در انتخابات سال بعد مجلس نمایندگان آمریکا و مسائل ماتبع آن، نباید از احتمال خروج آمریکا از برجام در این دوره بر اثر فشار کنگره و در دوره زمامداری رئیس جمهور بعدی آمریکا حتی در فرض تعلق وی به حزب دموکرات، چشم پوشی کرد. شایان ذکر است رئیس جمهور فعلی و بعدی آمریکا چنانچه بر خروج آمریکا از برجام عزم کنند قطعا اشتباه ترامپ را مرتکب نخواهند شد و با استفاده از ظرفیت های متنی برجام این اقدام را پیگیری خواهند کرد.
  2. میزان بهره مندی ایران از منافع اقتصادی ناشی از رفع تحریم های برجامی از دیگر مواد مهم و حائز اهمیت می باشد. پیگیری سیاست فشار حداکثری از سوی ترامپ به شکل گیری سیل و انبوهی از تحریم ها انجامید. این اقدامات موجب شد فضای نااطمینانی و نگرانی های بنگاه های اقتصادی در رابطه با ایران تشدید گردد. در همین رابطه حذف تحریم ها به شیوه برجامی، منافع اقتصادی ایران را تامین نمی نماید. به نظر می رسد رفع تحریم ها در چارچوب نگاه آمریکایی، میزان منافع اقتصادی حاصله از رفع تحریم ها در دوره فعلی، از منافع اقتصادی حاصل از رفع تحریم ها در بازه زمانی انعقاد الی خروج آمریکا از برجام، کمتر خواهد بود.
  3. علاوه بر چالش میزان تحریم‏ها، راستی‏آزمایی از دیگر مسائل قابل توجه در این حوزه می‏باشد. غربی‏ها، راستی آزمایی آنگونه که بازگشت بخش خصوصی غربی و برقراری تعامل میان بانک‏های ایرانی و غربی را تضمین کند قبول ندارند. آنان فقدان تعامل اقتصادی فیمابین ایران و غرب را نه تنها به وضع تحریم های یکجانبه بلکه به مسائل دیگری که در اقتصاد ایران وجود دارد، منوط می دانند. این موضع غربی بدان جهت است که ایشان در واقع به دنبال آن هستند که با پرداخت کمترین هزینه اولا نگرانی‏های ادعایی منع اشاعه‏ای خود را مرتفع کنند ثانیا با طرح مسائلی به مانند موانع اداری و عدم رعایت توصیه نامه‏های گروه ویژه اقدام مالی از سوی بانک‏های ایرانی از دستیابی ایران به منافع اقتصادی قابل توجه متعاقب رفع تحریم های برجامی ممانعت بعمل آورند. از همین رو ضروری است با طراحی نظامات راستی آزمایی، از تحقق این هدف غربی تا حد زیادی جلوگیری بعمل آورد.

 

نتیجه گیری

برجام سند خوب یا بد بهرحال به بخشی از سیاست خارجی ایران غرب بدل شده است. ضمن وجود برخی کاستی ها و نقصان های فاحش چه در متن و چه در فرامتن، حفظ برجام با لحاظ برخی ملاحظات بر فقدان آن مرجح است. گزاف نیست که اگر بگویئم اصل حفظ برجام ولو به مثابه یک موجود دارای حیات نباتی موضوعی لایتغیر در شرایط کنونی بشمار می‏آید. در این میان بازگشت به برجام 94 شاید وضعیت اقتصادی ایران را در کوتاه مدت تا حدی بهبود بخشد- ناگفته نماندکه همین میزان منافع اقتصادی بدست آمده نیز با مجموعه تعهدات پذیرفته شده از سوی ایران متناسب نمی‏باشد- لیکن به سبب تلاش های مستمر دولت آمریکا و متحدان غربی اش در دست اندازی در بهره مندی ایران از منافع اقتصادی حاصل از رفع تحریم های برجامی، در میان مدت و بلند مدت، با چالش های اساسی روبرو خواهد شد. موجز آنکه بررسی پیامدهای ادامه وضعیت فعلی و پیامدهای پس از بازگشت آمریکا به اجرای برجام محرز می نماید که برجام 94 واجد ویژگی های بایسته برای ج.ا.ایران نبوده و ضروری است مطالبات ایران از بازگشت آمریکا به برجام تامین گردد. همین امر، بازگشت به برجام بازنگری شده را گزینه‏ای مطلوب‏تر می نمایاند.