بررسی تفاوت رویکرد کارشناسان و موسسات مطالعاتی فرانسوی با دولت این کشور در قبال ایران
بررسی تفاوت رویکرد کارشناسان و موسسات مطالعاتی فرانسوی با دولت این کشور در قبال ایران
دوشنبه 27 آبان 1391
با اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری 24 خرداد و پیروزی آقای روحانی، موجی مثبت در فضای رسانهای فرانسویزبان در خصوص امکان حل مناقشات پرونده هستهای ایران منتشر شد. کارشناسان و تحلیلگران فرانسوی شور مشارکت سیاسی مردم ایران را به عنوان تمایل به دموکراسی، آزاداندیشی و اصلاحطلبی نهادینه، تعبیر نمودند. به این ترتیب، علاوه بر رشد حجمی آثار منتشرشده درباره سیاست داخلی و خارجی ایران در این زبان، شاهد تغییر رویکرد فرانسوی درباره مساله هستهای و موضوع حقوق بشر نیز بودیم.
کارشناسان فرانسوی با تلطیف فضای موجود، کوشیدند بحران هستهای ایران و موضوع صلح سوریه را از زاویهای خوشبینانهتر و نزدیکتر به راهحل دیپلماتیک، بررسی کنند. از دید آنان، انتخابات نشان داد که جمهوری اسلامی، به مرحله بلوغ خود رسیده است و مشارکت بالای سیاسی در آن ثابت میکند که دارای پشتوانه و مشروعیت مردمی است. امری که اجازه میدهد تا به دور از بهانهجویی یا طرح تغییر نظام، با ایران به عنوان بازیگری منطقهای وارد مذاکره شد.
این در حالی است که از سال 2008 ایران به عنوان یکی از تهدیدات فرانسه در سند راهبردی دفاع و امنیت ملی این کشور وارد شده و سیاستهای کلان فرانسه بر سختگیری در قبال ایران تاکید داشتهاند. بسیاری از کارشناسان فرانسوی این رویکرد را سیاست منسوخ دوران بوش میدانند و متعجبند چرا با وجود شعار تغییر اوباما و همچنین پیروزی آقای روحانی به عنوان فردی میانهرو، هنوز مقامات این کشور اقتضای زمانه را درنیافته و تغییر موضع ندادهاند.
از سال 2003، با امتناع فرانسه از مداخله در عراق، پرونده هستهای ایران برای این کشور به عنوان وزنه تعادلی در برابر آمریکا درآمد. در آن زمان، بدبینی فرانسه نسبت به تمایل آمریکا به سیطره بر حوزه انرژی عراق و ایران، موجب شد که این کشور با مداخله در عراق، به بهانه عدم اشاعه سلاحهای کشتارجمعی، مخالفت کند. اما حس سرخوردگی ناشی از کوتاه شدن دست فرانسه از عراق، پرونده هستهای ایران را تبدیل به موضوعی کرد که این کشور به کمک آن دوباره میتوانست به صحنه بینالملل بازگردد.
طبق سند راهبردی 2012 که از سوی دولت سوسیالیست فرانسه، به بهانه تغییرات راهبردی پس از بهار عربی تهیه شده است، بزرگترین دغدغه این کشور حمایت از سیاستهای عدم اشاعه تسلیحات کشتارجمعی، بازی در نقش کشوری طراز اول در سطح بینالملل و افزایش نفوذ منطقهای است. این سند بسیار متاثر از نگرانیهای مالی فرانسه در زمینه امنیت و دفاع بوده و حتی در آن به آمریکا توصیه میشود از سیاستهای نظامی ضربتی فرانسوی، مانند نمونه لیبی و مالی، به جای اردوهای نظامی پرهزینه طولانیمدت استفاده کند.
با این شرح، میتوان چرایی حضور جدی فرانسه برای مداخله در سوریه و سختگیری در رابطه با برنامه هستهای ایران را درک نمود. مخالفت با حضور ایران در گفتگوهای صلح سوریه، تاکید بر واژههای « نتیجه ملموس و شفاف » که به عنوان ترجیعبند اظهارنظرات مقامات فرانسوی در رابطه با توافق در خصوص برنامه هستهای ایران به کار رفته است، نشان میدهد این کشور خواستار سنگین شدن وزنه حضور خود در تصمیمات بینالمللی است.
بسیاری از کارشناسان فرانسوی معتقدند توافق روسیه و آمریکا مبنی بر خروج تسلیحات شیمیایی از سوریه، در حالی که فرانسه بیخبر از آن، تاریخ حمله خود به این کشور را 13 شهریور اعلام نموده بود، موجب بیاعتباری و نمایش بیش از پیش افول قدرت بینالمللی فرانسه شده است. آنان توصیه میکنند مقامات این کشور برای جبران این مسئله، نقش مثبتتری در پرونده هستهای ایران ایفا نماید و از تخریب روند پیشرفت مذاکرات بپرهیزند.
در همین راستا، ارائه تصویری جدیدی از ایران، میکوشد آرای عمومی را متوجه اهمیت این کشور در رفع منازعات منطقهای سازد. ایران در این تصویر مایل به عادیسازی روابط خود با غرب، نظامی با پشتوانه مردمی و بازیگری منطقی است که بزرگترین دشمن آن در حال حاضر عربستان با اندیشههای جهادگرایانه است. اثر جانبی چنین نگرشی، کمرنگ شدن دشمنی اسرائیل و ایران است که خود به خود بر انگیزههای دستیابی ایران به سلاح هستهای تاثیر میگذارد. از دید آنان، بزرگترین تهدید منطقه دیگر نه برنامه هستهای ایران، بلکه افراطگرایی گروههای تحتالحمایه عربستان است.
بر این اساس، کارشناسان فرانسوی خواهان رسیدن به توافقی نهایی و جدی در پرونده هستهای ایران هستند. آنان با توجه به مسائلی نظیر فتوای رهبری در خصوص مغایرت کاربرد سلاحهای کشتارجمعی با موازین دینی، پیشرفتهای فنی ایران در مساله هستهای، تمایل به رسیدن به منطقه خاورمیانه عاری از سلاحهای کشتارجمعی و راههایی برای نظارت بینالمللی بر تاسیسات صلحآمیز اتمی ایران، معتقدند میتوان با شناخت حقوق و مسئولیتهای پادمان، پرونده هستهای ایران را یک بار برای همیشه بست.
در خصوص تحریمهای علیه ایران، با در نظر گرفتن مشکلات مالی فرانسه و بحرانهای داخلی این کشور، میتوان مخالفت شدید کارشناسان فرانسوی با تحریم را دریافت. فرانسه در حال حاضر، علاوه بر این که ناچار به حفظ برچسب فرانسویبودن سیاست خود است، نیازمند ارتباط و ادغام در سطوح بالاتری مانند اتحادیه اروپا و یا همگرایی در روابط فراآتلانتیکی است. اما تحریمها علاوه بر ایران، بر فرانسه نیز اثر گذاشتهاند و این سوءظن فرانسوی را تقویت میکنند که آمریکا خواهان تسویه بازارهای ایران از رقبای اروپایی و بهویژه فرانسوی، در صنایعی نظیر خودروسازی است. از نظر کارشناسان فرانسوی، جبههگیری در برابر ایران، بازتاب وجود اصولی دقیق یا جهانبینی خاصی در فرانسه نیست. رویکرد این کشور، بر اساس قرائن و شواهد، از منافع این کشور در خاورمیانه و ظرفیت بازارهای ایران نشات میگیرد. امری که کارشناسان توصیه میکنند دولتمردان این کشور، آن را نادیده نگیرند.
به نظر میرسد در چشمانداز اقتصادی و سیاسی جدیدِ بهبود روابط ایران و غرب، کارشناسان فرانسوی میکوشند دیدگاه مقامات این کشور را که معتقدند برگرفته از سیاست همگرایی با آمریکا در دوران بوش است، تغییر دهند. در این راستا، آنان این بار دو مسئله مورد چالش، یعنی برنامه هستهای ایران و مسائل حقوق بشر را از یکدیگر جدا نمودهاند و تلاش دارند تا یافتن راهحلی برای مسئله پرونده هستهای، از طرح موضوعات حقوق بشر اجتناب ورزند.
انتخاب آقای روحانی، فرصتی مناسب برای رفع نگرانیهای جامعه بینالملل محسوب میگردد و خود موجب انعطاف بیشتری نسبت به مسائل ایران گردیده است. این تغییر رویکرد، با انگیزههای متفاوتی به پیش رانده میشود. بسیاری از متخصصان ایران در فرانسه خواهان برقراری روابط فرهنگی و سیاسی بیشتر هستند. ضمن این که بازارهای اقتصادی ایران، ترمیم بخشهای تولیدی پس از تحریمهای طولانی و تجارت با ایران، از سوی بسیاری از کارشناسان فرانسوی به عنوان دلایل تلاش برای توسعه روابط با ایران به شمار میآید. این متخصصان، نگران عقب ماندن در رقابت با آمریکا در فضای جدیدند. بر مبنای سیاستهای راهبردی فرانسه، در جهت ایفای نقش کشوری مهم در عرصه بینالملل، دارای جایگاه ویژه در نظام تصمیمگیری جهانی و با توجه به نیاز مبرم این کشور در رفع افول اقتصادی و فرهنگی خود، در حال حاضر مساله هستهای بیش از هر زمانی نیازمند انعطاف رویکردی غرب و رسیدن به توافقی جامع است. کارشناسان فرانسوی، خواهان رفع تحریمهای هستهای و کمک به درک نظام جمهوری اسلامی به عنوان نظامی مشروع و مردمی هستند. آنان ایران را کشوری مدرن، با جامعهای تحصیلکرده و بازیگر منطقهای قدرتمندی که بدون حضور آن چالشهای منطقهای هیچ گاه به نتیجه نخواهند رسید، معرفی میکنند.
نگرانی این افراد، نادیده گرفته شدن نقش فرانسه در مقایسه با آمریکا از سوی ایران، ناتوانی در حفظ توازن در سیاست اعراب فرانسه و طرح سوءتفاهمات حقوق بشر پیش از زمان مقتضی است. در مجموع به نظر میرسد نسبت به سالهای پیشین، در نگاه اکثر این کارشناسان و تحلیلگران، کوشش میشود حقوق ایران تحت پیمان منع گسترش، مانند حق غنیسازی، پذیرفته شود.
نظر شما