بیماریهای واگیردار و تحول در تهدیدات امنیت ملی
مقدمه
ویروس کرونا عضوی از خانواده بزرگی از ویروسها محسوب میشود که سبب بروز بیماریهایی از سرماخوردگی عادی تا بیماریهای شدیدتر مانند: «سندرم تنفسی خاورمیانه» یا «مِرس» و «سندرم تنفسی حاد» یا «سارس» میشود. ویروس کرونای نوظهور (کووید-19) ، نوع جدیدی از این خانواده بهشمار میآید که پیش از این شناسایی نشده بود. این ویروس جدید که طی دو ماه گذشته در استان «ووهان» چین ده هزار نفر را در این کشور و سراسر جهان به مشکلات حاد تنفسی مبتلا کرده، با گسترش روزانه آن این نگرانی وجود دارد که به همهگیری جهانی تبدیل شود. در مراحل اولیه، بخش اعظم بیماری ناشی از این ویروس منحصربه سرزمین اصلی چین بود؛ اما ظرف چند هفته به دستکم 35 کشور دیگر شامل: ایران، ایتالیا، ژاپن، کره جنوبی و ایالات متحده گسترش یافت.
همزمان، آزمایشگاههای طبی در جهان بهشدت میکوشند علاوهبر تولید هرچه بیشتر «کیتهای تشخیص» برای شناسایی بهموقع افراد بیمار، اطلاعات خود را برای تهیه واکسنی مؤثر جهت پیشگیری از بیماری کرونا افزایش دهند. باوجوداین، بسیاری از تصمیمگیرندگان سیاسی و امنیتی در جهان بر این باورند که این اقدامات کافی نبوده است و خواستار آن هستند که بیماری ناشی از ویروس کرونا و اصولاً دیگر بیماریهای همهگیر خطرناک بهمنزله تهدیدی برای «امنیت ملی» بهشمار آیند.
با توجه به این تحول، نوشته حاضر درپی آن است که در این امکان محدود و علیرغم کمبود اطلاعات جامع و کامل درباره وضعیت بیماری ناشی از شیوع ویروس کرونا در ایران و جهان و پیامدهای آن، بهویژه از جنبههای بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی، به تأثیر کلی گسترش این ویروس و بهطور کلی، بیماریهای همهگیر بر امنیت ملی نگاهی افکند. در این نوشتار همچنین سعی شده است توجه خوانندگان به واقعیت تحول در مفهوم عوامل تهدیدکننده امنیت ملی در دنیای امروز جلب شود.
1. بیماریهای همهگیر بهمثابه تهدیدی برای امنیت ملی
با توجه به تحولات جاری در عرصه بهداشت بسیاری از ممالک، این دیگر واقعیتی انکارناپذیر است که در جهان امروز، حفظ امنیت ملی فقط منحصربه محافظت از یک کشور در برابر اقدامات خصمانه کشور دیگر یا بازیگران غیردولتی نیست. میتوان با اطمینانخاطر گفت که دیگر زمان آن گذشته است که عوامل تهدیدکننده امنیت ملی در ذهن تصمیمگیرندگان و سیاستگذاران و نیز فرماندهان نظامی و رؤسای نهادهای امنیتی فقط محدود به تجهیز یا بهکارگیری سختافزار نظامی و یا توسل به عملیات تروریستی ارتشهای متخاصم یا گروههای مسلح چریکی باشند. هرچند هنوز خطر بروز جنگها و بهویژه جنگهای هستهای امنیت جهان را تهدید میکند و هنوز گروههایی مانند القاعده و داعش وجود دارند که توان بالقوه برای انجام حملاتی نظیر یازده سپتامبر را داشته باشند، درحالحاضر، آنچه بیش از هریک از این عوامل طی سالهای آینده نحوه زندگی و جان شهروندان و البته امنیت ملی را تهدید خواهد کرد، شکلی جدید و شاید ناشناختهای خواهد داشت.
امروزه حفظ امنیت ملی هر کشوری و نیز امنیت جهانی، علاوهبر پاسداری از آنها در برابر تهدیدات ساخت دست بشر، در گروِ بهحداقل رساندن تأثیرات زیستمحیطی فعالیتهای مخرب انسان پس از انقلاب صنعتی، ازجمله مصرف بیرویه سوختهای فسیلی، ازمیان بردن جنگلها و آلوده کردن اکوسیستم بر اثر وارد کردن مواد سمی و شیمیایی و پلاستیک و البته مقابله مؤثر با بیماریهای همهگیر جدیدی است که قادرند علاوهبر جان شهروندان، اقتصاد ملی، بسیاری دیگر از جنبههای زندگی روزمره مردم را تهدید کنند. براساس ارزیابیهای مشترک سازمان مدیریت ملی اطلاعات و ارتش آمریکا درمورد تهدیدات ناشی از شیوع بیماریهای واگیردار خطرناک که در سالهای 2009 تا 2016 انجام گرفت، همهگیریهای مذکور درصورت بروز مجدد، تلفاتی نزدیک به دو برابر شمار کشتهشدگان میدانهای جنگ آمریکا از هنگام شکل گرفتن این کشور بهبار خواهند آورد.
در طول سیزده سال گذشته، جهان شاهد موارد متعددی از شیوع بیماریهای همهگیر مانند: سارس، آنفولانزا با ویروس نوع اِی، از زیرمجموعههای ویروس اچ1اِن1، مِرس، ابولا و ویروس زیکا بوده که همگی نشانگر میزان خطرهای جدی برای امنیت بهداشتی کشورهای جهان بودهاند. باوجوداین، هنگامیکه سلامت عمومی دچار چنین بحرانهایی میشود. بودجه لازم برای مبارزه با آنها بهصورتی منقطع و پراکنده تخصیص مییابد و مبالغ آن نیز بسیار فراتر از میزانی است که پیشتر برای جلوگیری یا کسب آمادگی در برابر بحران نیاز بود؛ برای مثال، در واکنش به شیوع ابولا در سال 2014، کنگره آمریکا مبلغ 4/5 میلیارد دلار را برای ایجاد ظرفیتهای بهداشت عمومی و درمانی اختصاص داد که 1/1 میلیارد دلار آن در داخل کشور صرف شد.
در شرح تاریخچه شیوع بیمارهای واگیردار باید گفت که در سال 1918 و در آخرین سال جنگ جهانی اول، شیوع جهانی آنفولانزای اسپانیایی پانصد میلیون نفر در سراسر جهان (یک سوم ساکنان کره زمین در آن تاریخ) را مبتلا کرد و سبب مرگ بیست تا پنجاه میلیون نفر شد. سابقه نگرش امنیتی به بیماریهای همهگیر در آخرین سالهای قرن بیستم را میتوان دستکم در اوایل دهة 1990 و در گرماگرم تغییرات ژئوپلیتیکی در جهان پس از جنگ سرد دید؛ هنگامی که سازمانهای فدرال، مسئول امور بهداشت و سلامت در آمریکا، گزارش مهمی را با عنوان «بیماریهای واگیردار گسترشیابنده: تهدیدهای میکروبی متوجه سلامت مردم در ایالات متحده آمریکا» منتشر کردند و در آن هشدار دادند که شماری از بیماریهای همهگیر که در آن هنگام دامنگیر ساکنان دیگر بخشهای جهان بودند، بهدلیل وابستگی متقابل و ارتباطات جهانی و نیز تغییرات الگوهای اجتماعی و فرهنگی قادرند به شکل تهدیداتی بالقوه برای آمریکا درآیند.
براساس گزارش مذکور، این درسی بود که ایالات متحده و هر کشور دیگری میبایست از پیدایش و گسترش سریع و همهگیری ویروس نقص اکتسابی سیستم ایمنی بدن (اچآیوی) که موجب بروز بیماری ایدز میشد میگرفتند. در پایان دهة 1990، اینگونه نگرانیها به چنان میزانی افزایش یافت که دولت آمریکا در حرکتی بیسابقه بهطور رسمی بیماریهای همهگیر را تهدیدی برای امنیت ملی خود دانست. در قرن 21، شیوع ابولا بین سالهای 2014 تا 2015 در کشورهای آفریقایی، لیبریا، گینه و سیرالئون باعث ابتلای 28 هزار و مرگ بیش از یازده هزار نفر گردید. مجموع این سه کشور غرب آفریقا با پایان یافتن شیوع ابولا، درحدود 8/2 میلیارد دلار از تولید ناخالص داخلی خود را نیز ازدست دادند. این آمار نشان میدهد که همهگیری بیماریهای واگیردار همچنان مشکل بزرگی در جهان امروز محسوب میشود. طی سالهای اخیر، در جمهوری دموکراتیک کنگو، ابولا و سرخک بهترتیب جان 2236 و شش هزار نفر را گرفتند.
با آنکه در قرن 21 شاهد پیشرفتهای چشمگیری در علم پزشکی هستیم، بیماریهای همهگیر و بهخصوص همهگیری آنفولانزای انسانی هنوز یکی از کابوسهای مقامات بهداشتی در سراسر جهان محسوب میشود. در سده گذشته، سه مورد از این نوع همهگیری آنفولانزای انسانی در سالهای 1918، 1957 و 1968 رخ داد که بهویژه در مورد اول، به مرگ دهها میلیون نفر در دنیا و ازجمله در ایران انجامید. تا پیش از شیوع کرونای جدید، مقامات سازمان بهداشت جهانی و بسیاری از دولتها همچنان از آن بیم داشتند که نوع «اچ5اِن1» آنفولانزای پرندگان این توان را داشته باشد که همهگیری جدیدی را موجب شود؛ ازاینرو، آنفولانزا نیز در زمره عوامل تهدیدکننده امنیت ملی قرار گرفت.
دراینمیان، سناتورها ریچارد لوگار و باراک اوباما (پیش از انتخاب وی به مقام ریاستجمهوری آمریکا) در سال 2005، مقالهای را در روزنامه نیویورک تایمز منتشر کردند و در آن هشدار دادند که هرچند در ذهن مردم آمریکا تهدیدات متوجه امنیت ملی کشورشان محدود به گسترش جنگافزارهای هستهای، دولتهای سرکش و تروریسم جهانی است، نوع دیگری از تهدید در کمین آمریکاست؛ تهدیدی که نه ازجانب انسانها، بلکه از طبیعت ریشه میگیرد و آن عبارت است از همهگیری آنفولانزای مرغی که چهبسا موجب مرگ میلیونها نفر شود، حکومتها را بیثبات کند و امنیت کشورها را در سراسر جهان بهخطر اندازد.
سناریویی که مقامات سیاسی و بهداشتی در سالهای اخیر نگرانش بودند، انتقال ویروس «اچ5اِن1» از طریق مصرف گوشت برخی حیوانات به انسان، سپس از طریق تغییر ترکیببندی سلولی و جهش ژنتیکی، و سپس کسب قابلیت انتقال مؤثر ویروس از انسان به انسان بود. آنها بهدرستی پیشبینی میکردند که درصورت همهگیری، چنین ویروسی بهاحتمالزیاد از طریق سرفه و عطسه بهسرعت انتقال یابد و مردم پیش از آنکه از هرگونه عارضهای در خود باخبر شوند بدان مبتلا خواهند شد. در سپتامبر 2008، برپایه اعلام سازمان بهداشت جهانی، 387 مورد قطعی ابتلا به آنفولانزای مرغی در جهان ثبت گردید که 245 مورد آن منجربه فوت بیماران شد.
2. ضرورت تغییر در نگرش امنیتی به مسائل زیستمحیطی
سهولت سفر در دنیای امروز به این معناست که جامعة جهانی باید همواره برای مقابله با شیوع بیماریهای همهگیر آماده باشد. اکنون دیگر بر همگان روشن شده است که با وجود پیشرفتهای بهدستآمده در علم پزشکی و بهداشت عمومی، مسئله بروز بیماریهای همهگیر دیگر مورد پرسش نیست، بلکه موضوع فقط زمان و نحوه شیوع آن است. امروزه، در سراسر جهان روزانه میلیونها مسافر با پرواز یکصد هزار فروند هواپیما در میان شهرها و قارههای مختلف جابهجا میشوند و مرزهای ترسیمشده میان کشورها و قارهها بهواقع قادر به جلوگیری از گسترش بیماریهای همهگیر نیستند؛ به همین دلیل است که میباید دولتها، مؤسسات و پژوهشگاههای ملی سلامت عمومی، جوامع، بخش خصوصی و کنشگران عرصه بهداشت جهانی وارد میدان شوند و با اقدامات فوری خود مانع شیوع بیماریهای نظیر کرونا در اقصی نقاط دنیا شوند.
به باور بسیاری از کارشناسان، این مهم دستیافتنی نخواهد بود، مگر آنکه تمامی این نهادها تلاش نمایند که ضمن افزایش سطح آگاهی مردم از نهتنها ماهیت بیماریهای همهگیر، بلکه تمامی دیگر مشکلات زیستمحیطی امروزی که بالقوه موجب بروز بیماریهای سخت ناشی از آلودگی محیط میشوند، در ایجاد و ارتقاء زیرساختهای بهداشتی لازم و نیز تربیت کادر متخصص برای پیشگیری و مقابله با شرایط بحرانی بکوشند. دراینمیان، شاید بتوان گفت که سهم و مسئولیت دولتها در آنچه رخ داده و آنچه نباید در آینده رخ دهد دوچندان است؛ زیرا این دولتها هستند که میباید لزوم تغییر در نگرش امنیتی خود به مسائل زیستمحیطی را درک کنند و امر مهم حفاظت از محیطزیست ـ بهعبارتی تمامی اجزا و بخشهای اکوسیستمی که حاکمیت بر آن را در اختیار دارند ـ برعهده گیرند.
3. اهمیت توجه به امنیت زیستشناختی
مفهوم امنیت زیستشناختی در زمینة کلیتر امنیت ملی، موضوع تازهای محسوب میشود و مورد تفسیرهای مختلفی قرار گرفته است؛ درنتیجۀ چنین تفسیرها و تعاریف گوناگون در کشورهای مختلف، برداشت از امنیت زیستشناختی نیز باز یا محدود است. درحالیکه اصطلاح ایمنی محیطزیست و محل کار کاملاً مورد فهم قرار گرفته است، بهطور کلی، شاید جنبههای مهم آن برای امنیت ملی مغفول واقع شده است. بااینحال، بسیاری از کشورها و نیز نهادهای مختلف بینالمللی تاحدودی دست به اجرای تمهیدات ایمنی زیستشناختی و امنیت زیستشناختی زدهاند. در نوع محدود، تدابیر امنیت زیستشناختی منحصربه اقدامات اجرایی و کلی میشوند که فقط در سطح تأسیسات یا آزمایشگاههای حساس بهاجرا درمیآیند. در نوع فراگیرتر، نظام امنیت زیستشناختی شامل عناصری از تدابیر امنیتی پیشگیرانه، دیدهبانی و پایش بیماریها، کسب آمادگی درمانی و بهداشتی، نشان دادن واکنش لازم درصورت نقص ایمنی زیستشناختی یا امنیت زیستشناختی است.
به باور شماری از کارشناسان، در پارهای از موارد، تعریف ارائهشده از اصطلاح «امنیت زیستشناختی» شامل مجموعهای از تدابیر پیشبینیشده برای جلوگیری از حملات میکروبی یا آنچه گروههای تروریستی و بازیگران غیردولتی آن را «تروریسم میکروبی» مینامند، است. شیوع بیماری ناشی از ویروس کرونا در ایران نشان داد که کشورمان در برابر انجام احتمالی چنین حملاتی فاقد آمادگی و کارایی لازم برای مقابله با آن است، هرچند این ضعف در شمار زیادی از کشورهای دستبهگریبان با ویروس کرونا نیز دیده میشود.
اما گذشته از احتمال حملات میکروبی و بیولوژیکی، مسئله حفظ ایمنی در تأسیسات و آزمایشگاههای حساس نیز از اهمیت بسیار زیادی در حفظ سلامت عمومی برخوردار است. اصطلاح امنیت زیستشناختی ارتباط نزدیکی با اصطلاح «ایمنی زیستشناختی» دارد؛ برای مثال، در راهنماییهای منتشرشده ازسوی سازمان بهداشت جهانی تصریح شده که «منظور از ایمنی زیستشناختی آزمایشگاهی، اصول، فناوریها و رویههای ضروری برای جلوگیری از قرار گرفتن ناخواسته در معرض عوامل بیماریزا و سموم، و جلوگیری از رها شدن تصادفی چنین مواد و عواملی است».
از دیدگاه این کارشناسان، ایمنی زیستشناختی پیشنیاز کارکرد مناسب امنیت زیستشناختی است. اصطلاح امنیت زیستشناختی برای کارشناسان و متخصصان در زمینة سلامت انسان و محیطزیست آن معانی متفاوتی دارد؛ برای نمونه، در حوزه کشاورزی بهطور کلی «امنیت زیستشناختی» را به معنی حفاظت از گیاهان در برابر انواع آفتها و موجودات مهاجم تعریف میکنند. در قالب کنوانسیون ممنوعیت جنگافزارهای میکروبی و شیمیایی، این اصطلاح بهویژه شامل حفظ امنیت و نظارت بر عوامل بیولوژیک بیماریزا و سمی میشود. همچنین، با توجه به ارتباط نزدیک میان علوم شیمی و زیستشناسی میتوان این اصطلاح را شامل هرگونه ماده شیمیایی دانست که ازنظر زیستشناسی فعال تلقی شود (مانند: مواد زیستشیمایی). درنهایت، گذشته از آنکه تدابیر اتخاذشده برای بهاجرا درآوردن اصطلاحات و مفاهیم یادشده با یکدیگر تضادی ندارند، اجرای آنها به دو دلیل بنیادی، مهم محسوب میشود: نخست، تضمین سلامت و ایمنی انسانها، حیوانات، گیاهان و بهطور کلی، محیطزیست و دوم، جلوگیری از سوءاستفاده از مواد زیستمیکروبی.
مسئولان و تصمیمگیرندگان سیاسی، اقتصادی و نظامی در هر کشوری باید بدانند که با غفلت از این واقعیت و اتخاذ سیاستهای ناپخته و در برخی موارد نادرست، رفتهرفته محیطزیست خود را فرسوده و نابود، و شرایط را برای اضمحلال و ناپدید شدن کشورشان از نقشه مرزهای جغرافیایی فراهم میکنند؛ ازاینرو، بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد که مسئولان دیدگاههای خود را درباره موضوع «امنیت ملی» و نگاه امنیتی به «محیطزیست» و محافظت از آن را متحول، بسیط و بهروز سازند.
در مورد ایران نیز اکنون تهدیدات جدید متوجه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بیش از آنکه منشأ خارجی و سختافزاری داشته باشند، در داخل کشور و بیش از هرچیز، از استفادۀ نادرست از منابع طبیعی و وارد آوردن آسیبهای جبرانناپذیر به محیطزیست آن ناشی میشوند. چنانچه این دیدگاه و رویه بهسرعت تغییر نیابد و با سیاستهای جبرانی علمی و همساز با محیطزیست ایران جایگزین نگردد، آسیبهای بیشتری را شاهد خواهیم بود که بهمراتب دارای پیامدهای وخیمتر امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است.
4. نتیجهگیری
دیدگاههای سنتی به مقوله امنیت، و طرحها و برنامههای تدوینشده براساس این دیدگاهها بهطور عمده بر حفاظت فیزیکی در برابر تهدیدهای بیرونی تأکید داشتهاند. دراینراستا، بسیار شاهد بودهایم که مسائلی چون حفظ استاندارهای مربوط به سلامت انسانها و محافظت از محیطزیست ـ اعماز: رودخانهها و دریاچهها، جنگلها و زیستگاههای حیاتوحش و هوا ـ مغفول واقع شده و در مقایسه با سایر مسائل و موارد در کشور در اولویت قرار نگرفتهاند. اکنون و با گذشت زمان، بر همگان روشن شده است که حفظ واقعی و مؤثر محیطزیست و سلامت عمومی هر کشور با دقیقترین، علمیترین، دلسوزانهترین تدابیر و بهدور از هر نوع جهتگیری سیاسی، یکی از مهمترین و شاید اصلیترین رکن در حفظ امنیت ملی آن کشور در جهان امروز محسوب شود.
همهگیری ویروس کرونا زنگ خطری برای تصمیمگیرندگان و سیاستگذاران کشورمان بود که هرچند دارای این توانایی هستند که با محاسبه دقیق توازن قوای نظامی در منطقه، به حملهای در نوع خود بینظیر، دقیق و کوبنده به یکی از مهمترین پایگاههای نظامی ایالات متحده در همسایگی خود با استفاده از موشکهای بالستیک دست بزنند، اما هنوز آمادگی لازم برای مواجه با وضعیت خطیر زیستمحیطی کشور از جمله اتخاذ تدابیر پیشگیرانه و کسب آمادگی در برابر همهگیری بیماریهای ناشی از ویروسهایی نظیر کرونا را ایجاد نکردهاند. هر چند با توجه به استعدادهای بالقوه موجود در کشور، با تمرکز بر این مساله به عنوان یکی از اولویتهای اساسی ایران، این امر نیز در دسترس و تحت کنترل خواهد بود.
در پایان اینکه چنانچه تصمیمگیرندگان و رهبران سیاسی در سراسر جهان نتوانند با ایجاد تحول در نگرش امنیتی خود به مسائل زیستمحیطی و درک تأثیر آن در حفظ امنیت ملی، به اقداماتی عاجل و مؤثر دست بزنند تا از گسترش آسیبهای واردشده به محیطزیست که پیامدهای آن به شکل تغییرات اقلیمی و گرمشدن کرهزمین نمود پیدا کرده است جلوگیری کنند، احتمالا خود را در آیندهای نزدیک با شرایطی بهمراتب خطیرتر از اپیدمی ویروس کرونا و لزوم اخذ تصمیماتی بس دشوارتر روبهرو خواهند دید.
نظر شما