توافق وین و چشمانداز روابط تهران - قاهره
توافق وین و چشمانداز روابط تهران - قاهره
شنبه 10 مرداد 1394
مصر پس از سقوط دولت اسلامگرای اخوانی به رهبری المرسی و بازگشت مجدد ژنرالهای دورۀ مبارک به عرصۀ قدرت دستخوش یک دگردیسی عمیق و چالش جدی امنیتی است، بهطوریکه عدم اقبال عمومی مردم مصر به سیاستهای میلیتاریستی السیسی به تشدید بحران عدم مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری انجامید. ازدیگرسو، برخی از طیفهای منتسب به اخوانالمسلمین با چرخش آشکار از مواضع اعتدالی ضمن همکاری با جریانات تکفیری فضا جامعۀ مصر را برای گسترش رادیکالیسیم مذهبی و اقدامات تروریستی فراهم نموده است.
زنگ خطر برای امنیت مصر با نفوذ هرچه بیشتر گروههای تکفیری – سلفی و همپیمان با داعش به صحرای سینا بهصدا درآمده است؛ این درحالی است که شرایط داخلی مصر توان بازیگری و اثرگذاری مصر بر روند تحولات منطقۀ خاورمیانه را با ابهامات جدی روبهرو ساخته است. قاهره که زمانی مرکز ثقل تحولات منطقهای و کانون رایزنیهای سیاسی برای حلوفصل بحران فلسطین و صلح خاورمیانه بهشمار میرفت، در شرایط دشوار از نقشآفرینی خود بازمانده و دولت نظامی مصر در عرصۀ خارجی به یک متغییر وابسته و همسو با سیاست های عربستان و برخی از کشورهای حوزۀ خلیج فارس بدل گشته است.
کمکهای مالی و نظامی سعودی به دولت السیسی باعث شد که مصر در جریان حملۀ ائتلاف خودساختۀ عربستان به یمن در کنار این کشور قرار گیرد. باوجوداین، نشانههای آشکاری از بروز شکاف میان سیاستهای دو کشور آشکار شده است. مصر برخلاف عربستان از حلوفصل مسالمتآمیز بحران سوریه و نیز حفظ ساختار سیاسی آن در دورۀ انتقالی با حضور بشار اسد حمایت کرده و نگران گسترش اقدامات تروریستی در منطقه بوده است. همچنین نشانههایی از ذوب شدن یخهای روابط میان حماس و عربستان قابل مشاهده است.
سفر خالد مشعل به ریاض و دیدار اخیر وی با ملک سلیمان برای دولت نظامی مصر غیرقابل تحمل است؛ زیرا نهاد نظامی مصر پس از سرنگونی دولت اخوانی حماس را شریک استراتژیک این جنبش و عامل گسترش افراطگرایی در مناطق مختلف مصر میداند و یکی از اتهامات دولت المرسی فروش اسرار امنیتی داخلی کشور به رهبران حماس اعلام شده است؛ لذا با چرخش نسبی دولت عربستان در مخالفت با اخوانالمسلمین در کنار کودتا خواندن سرنگونی ازسوی دولت ترکیه شرایط منطقه به ضرر منافع منطقهای مصر تغییر یافته است. در چنین شرایطی، نگاه دو کشورِ مهم و اثرگذار بر ترتیبات امنیتی منطقۀ خاورمیانه یعنی ایران – مصر اهمیت خواهد داشت. بهرغم اختلافات دیرین، آنها همکاریهای سازندهای در موضوعات منطقهای و جهانی داشتهاند و دولت السیسی متوجه شده که در خاورمیانۀ جدید نقشی ندارد و برای بازآفرینی قدرت خویش نیازمند همکاری با کشورهای نظیر ایران است. یکی از عوامل بازدارنده در مناسبات ایران و اعراب در گذشته علاوه بر شاخص مناسبات با رژیم اسرائیل بحث فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران بوده است که البته مصر از شروع این فعالیتها مواضع خصمانهای همانند عربستان و دیگر همپیمانان در شورای خلیج فارس اتخاذ نکرده و از حلوفصل مسالمتآمیز آن حمایت میکرد.
بنابراین، امضای توافقنامۀ وین میان ایران و گروه 1+5 فضای مناسبی را برای رفع اختلافات و گشایش در روابط فیمابین بهوجود آورده است. دیپلماسی موفق دولت «تدبیر و امید» در انجام مأموریت تاریخی بزرگ در دفع برخی سو تفاهمات گذشته و حاکم ساختن منطق گفتگو بهجای اقدامات قهریه میتواند الگوی مناسبی برای پیریزی روابط مستحکم و دوستانه میان کشورهای اسلامی بهویژه با مصر قلمداد گردد. درهرصورت، حربۀ رسانههای منتسب به رژیم صهیونیستی – عربی در گسترش ایرانهراسی با ناکامی روبهرو گشته است و تمایل اتحادیۀ اروپا برای برقراری همکاریهای اقتصادی و سیاسی کشورهای منطقه را نیز به تکاپو واداشته است.
دراینمیان، مصر و ایران دغدغۀ مشترکی دربارۀ ابعاد امنیتی و سیاسی پرونده دارند که درصورت اهتمام جدی طرفین میتواند مبنایی برای رفع اختلافات گذشته و آغاز فصل جدید در روابط دو کشور باشد. همکاری میتواند در حوزههای اقتصادی، سیاسی، و امنیتی متمرکز گردد. ظرفیتهای دو کشور میتواند حجم روابط و مبادلات اقتصادی دو کشور را به میزان قابل قبولی افزایش دهد. با توجه به مشکلات عدیدۀ اقتصادی مصر و رشد بیکاری در این کشور، همکاری ایران در حوزههای مختلف برای این کشور غنیمت بزرگی است. مصر بهدلیل موقعیت استراتژیک در خاومیانه و شمال آفریقا کریدور مناسبی برای ورود کالاهای ایرانی به قارۀ سیاه محسوب میشود و مصر درصورت برقراری روابط کامل دیپلماتیک با ایران میتواند نسبت به ترانزیت کالا به کشورهای آسیای میانه، قفقاز، افغانستان و شبهقارۀ هند اقدام نماید و نیز عضویت ایران و مصر در گروه نم و سازمان کنفرانس اسلامی و گروه 5+1 فرصت مغتنمی برای بازیابی و گسترش مرودات در عرصههای اقتصادی و فرهنگی است.
با حلوفصل مسالمتآمیز هستهای ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحدد و شورای حکام حساسیت دو کشور نسبت به توسعۀ تسلیحات هستهای رژیم اسرائیل دوچندان خواهد شد. دو عامل ذیل میتواند در روند همگرایی دو کشور تأثیرگذار باشد:
1. سیاست برتری نظامی (یا سیاست برتریطلبی نظامی) رژیم اسرائیل در منطقه است که آن را که از بدو تأسیسش با سیاست ابهام و تردید به انباشت تسلیحات کشتارجمعی بهویژه سلاح اتمی خاورمیانه همراه بود، با خطر جدی مواجه ساخته و نیز حمایت غرب باعث شده است تلاویو با حفظ انحصار هستهای خویش به گسترش مسابقۀ تسلیحاتی در منطقه دامن بزند.
مصر و ایران به چند دلیل همچنان رژیم اسرائیل را برای خود تهدید امنیتی میدانند. این مسئله ازسویی به سیاست بازدارندگی آن بازمیگردد و ازدیگرسو، آمریکا در بحث خلع سلاح هستهای در خاورمیانه با اتخاذ خطمشی دوگانه بیشترین تأکید را بر فعالیتهای هستهای کشورهای اسلامی دارد و درقبال مطرح شدن موضوع هستهای رژیم اسرائیل در مجامع بینالمللی ممانعت بهعمل میآورند. لذا دو کشور از دهههای گذشته در ایجاد خاورمیانه عاری از سلاحهای هستهای براساس قطعنامۀ مشترک 1974مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد اشتراکنظر دارند و شاید توافق وین نقطه عطفی در پیگیری و تحرکات تهران- قاهره در انجام این رسالت بزرگ قلمداد گردد.
ایران به اهمیت مصر در مناسبات منطقهای واقف است و با تثبیت صلح و ثبات در منطقه پس از اجرای توافق لوازان با گروه 1+5 بهدنبال آغاز روابط گرم و براساس منافع و مصالح دو کشور برخواهد آمد.
زنگ خطر برای امنیت مصر با نفوذ هرچه بیشتر گروههای تکفیری – سلفی و همپیمان با داعش به صحرای سینا بهصدا درآمده است؛ این درحالی است که شرایط داخلی مصر توان بازیگری و اثرگذاری مصر بر روند تحولات منطقۀ خاورمیانه را با ابهامات جدی روبهرو ساخته است. قاهره که زمانی مرکز ثقل تحولات منطقهای و کانون رایزنیهای سیاسی برای حلوفصل بحران فلسطین و صلح خاورمیانه بهشمار میرفت، در شرایط دشوار از نقشآفرینی خود بازمانده و دولت نظامی مصر در عرصۀ خارجی به یک متغییر وابسته و همسو با سیاست های عربستان و برخی از کشورهای حوزۀ خلیج فارس بدل گشته است.
کمکهای مالی و نظامی سعودی به دولت السیسی باعث شد که مصر در جریان حملۀ ائتلاف خودساختۀ عربستان به یمن در کنار این کشور قرار گیرد. باوجوداین، نشانههای آشکاری از بروز شکاف میان سیاستهای دو کشور آشکار شده است. مصر برخلاف عربستان از حلوفصل مسالمتآمیز بحران سوریه و نیز حفظ ساختار سیاسی آن در دورۀ انتقالی با حضور بشار اسد حمایت کرده و نگران گسترش اقدامات تروریستی در منطقه بوده است. همچنین نشانههایی از ذوب شدن یخهای روابط میان حماس و عربستان قابل مشاهده است.
سفر خالد مشعل به ریاض و دیدار اخیر وی با ملک سلیمان برای دولت نظامی مصر غیرقابل تحمل است؛ زیرا نهاد نظامی مصر پس از سرنگونی دولت اخوانی حماس را شریک استراتژیک این جنبش و عامل گسترش افراطگرایی در مناطق مختلف مصر میداند و یکی از اتهامات دولت المرسی فروش اسرار امنیتی داخلی کشور به رهبران حماس اعلام شده است؛ لذا با چرخش نسبی دولت عربستان در مخالفت با اخوانالمسلمین در کنار کودتا خواندن سرنگونی ازسوی دولت ترکیه شرایط منطقه به ضرر منافع منطقهای مصر تغییر یافته است. در چنین شرایطی، نگاه دو کشورِ مهم و اثرگذار بر ترتیبات امنیتی منطقۀ خاورمیانه یعنی ایران – مصر اهمیت خواهد داشت. بهرغم اختلافات دیرین، آنها همکاریهای سازندهای در موضوعات منطقهای و جهانی داشتهاند و دولت السیسی متوجه شده که در خاورمیانۀ جدید نقشی ندارد و برای بازآفرینی قدرت خویش نیازمند همکاری با کشورهای نظیر ایران است. یکی از عوامل بازدارنده در مناسبات ایران و اعراب در گذشته علاوه بر شاخص مناسبات با رژیم اسرائیل بحث فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران بوده است که البته مصر از شروع این فعالیتها مواضع خصمانهای همانند عربستان و دیگر همپیمانان در شورای خلیج فارس اتخاذ نکرده و از حلوفصل مسالمتآمیز آن حمایت میکرد.
بنابراین، امضای توافقنامۀ وین میان ایران و گروه 1+5 فضای مناسبی را برای رفع اختلافات و گشایش در روابط فیمابین بهوجود آورده است. دیپلماسی موفق دولت «تدبیر و امید» در انجام مأموریت تاریخی بزرگ در دفع برخی سو تفاهمات گذشته و حاکم ساختن منطق گفتگو بهجای اقدامات قهریه میتواند الگوی مناسبی برای پیریزی روابط مستحکم و دوستانه میان کشورهای اسلامی بهویژه با مصر قلمداد گردد. درهرصورت، حربۀ رسانههای منتسب به رژیم صهیونیستی – عربی در گسترش ایرانهراسی با ناکامی روبهرو گشته است و تمایل اتحادیۀ اروپا برای برقراری همکاریهای اقتصادی و سیاسی کشورهای منطقه را نیز به تکاپو واداشته است.
دراینمیان، مصر و ایران دغدغۀ مشترکی دربارۀ ابعاد امنیتی و سیاسی پرونده دارند که درصورت اهتمام جدی طرفین میتواند مبنایی برای رفع اختلافات گذشته و آغاز فصل جدید در روابط دو کشور باشد. همکاری میتواند در حوزههای اقتصادی، سیاسی، و امنیتی متمرکز گردد. ظرفیتهای دو کشور میتواند حجم روابط و مبادلات اقتصادی دو کشور را به میزان قابل قبولی افزایش دهد. با توجه به مشکلات عدیدۀ اقتصادی مصر و رشد بیکاری در این کشور، همکاری ایران در حوزههای مختلف برای این کشور غنیمت بزرگی است. مصر بهدلیل موقعیت استراتژیک در خاومیانه و شمال آفریقا کریدور مناسبی برای ورود کالاهای ایرانی به قارۀ سیاه محسوب میشود و مصر درصورت برقراری روابط کامل دیپلماتیک با ایران میتواند نسبت به ترانزیت کالا به کشورهای آسیای میانه، قفقاز، افغانستان و شبهقارۀ هند اقدام نماید و نیز عضویت ایران و مصر در گروه نم و سازمان کنفرانس اسلامی و گروه 5+1 فرصت مغتنمی برای بازیابی و گسترش مرودات در عرصههای اقتصادی و فرهنگی است.
با حلوفصل مسالمتآمیز هستهای ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحدد و شورای حکام حساسیت دو کشور نسبت به توسعۀ تسلیحات هستهای رژیم اسرائیل دوچندان خواهد شد. دو عامل ذیل میتواند در روند همگرایی دو کشور تأثیرگذار باشد:
1. سیاست برتری نظامی (یا سیاست برتریطلبی نظامی) رژیم اسرائیل در منطقه است که آن را که از بدو تأسیسش با سیاست ابهام و تردید به انباشت تسلیحات کشتارجمعی بهویژه سلاح اتمی خاورمیانه همراه بود، با خطر جدی مواجه ساخته و نیز حمایت غرب باعث شده است تلاویو با حفظ انحصار هستهای خویش به گسترش مسابقۀ تسلیحاتی در منطقه دامن بزند.
مصر و ایران به چند دلیل همچنان رژیم اسرائیل را برای خود تهدید امنیتی میدانند. این مسئله ازسویی به سیاست بازدارندگی آن بازمیگردد و ازدیگرسو، آمریکا در بحث خلع سلاح هستهای در خاورمیانه با اتخاذ خطمشی دوگانه بیشترین تأکید را بر فعالیتهای هستهای کشورهای اسلامی دارد و درقبال مطرح شدن موضوع هستهای رژیم اسرائیل در مجامع بینالمللی ممانعت بهعمل میآورند. لذا دو کشور از دهههای گذشته در ایجاد خاورمیانه عاری از سلاحهای هستهای براساس قطعنامۀ مشترک 1974مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد اشتراکنظر دارند و شاید توافق وین نقطه عطفی در پیگیری و تحرکات تهران- قاهره در انجام این رسالت بزرگ قلمداد گردد.
ایران به اهمیت مصر در مناسبات منطقهای واقف است و با تثبیت صلح و ثبات در منطقه پس از اجرای توافق لوازان با گروه 1+5 بهدنبال آغاز روابط گرم و براساس منافع و مصالح دو کشور برخواهد آمد.
2. بیشک نیازهای امنیتی متقابلی که میان تهران- قاهره خواه در منطقۀ خلیج فارس و خواه در کل خاورمیانه وجود دارند، با رفع کدورتهای تاریخی آشکارتر خواهد شد. ایران نیز از اشتراک منافع و امنیت مشاع در منطقه حمایت میکند و مهمترین اولویت آن تحت کنترل درآوردن سلاحهای هستهای رژیم اسرائیل توسط جامعۀ بینالملل است. این هدف بزرگ زمینه را برای بازنگری در راهکارهای سیاسی-امنیتی فراهم میکند.
نظر شما