بازسازماندهی نهادهای امنیتی و نظامی یمن و رویارویی دو جناح هادی ـ صالح
بیش از یک سال از توافق صالح و نیروهای سیاسی مخالف وی بر سر ابتکار شورای همکاری خلیج فارس گذشته است، اما یمنیها تغییری در شرایط سیاسی کشور احساس نمیکنند. یک سال پس از آن که علی عبدالله صالح در برابر موج فزاینده معترضان در خیابانها مجبور به امضای ابتکار شورای همکاری و خروج از قدرت شد، یمنیها خود را مجبور به آمدن به خیابانها دیدند تا این بار نیز علیه صالح و برای از میان برداشتن نفوذ نزدیکان و طرفدارانش در نهادهای امنیتی و نظامی و در حمایت از عبدربه منصور هادی شعار دهند. در واقع در یک سال گذشته یمنیها بارها برای طرح این خواسته دست به تظاهرات زدهاند اما یکسال پس از برکناری صالح، آنها بیش از هر زمان دیگری خود را در خانه نخست احساس میکنند: نه نهادهای امنیتی و سیاسی بازسازماندهی شدند، نه صالح بهطور کامل از قدرت خارج شد، نه کنفرانس گفتگوی ملی برای گذار از بحرانهای چندگانه و چندلایه یمن برگزار شد و نه وعدههای «دوستان یمن» گرهای از مشکلات اقتصادی و معیشتی این کشور گشودهاند.
یکی از بندهای اصلی ابتکار شورای همکاری، که با تاکید مخالفان صالح و معترضان به وی تحمیل شد، بازسازماندهی نهادهای نظامی و امنیتی بود. مراد از بازسازماندهی، افزون بر بازگرداندن وحدت ارتش ـ که در نتیجه شکافهای سال 2011 بهطور کامل از دست رفت ـ خارج کردن کنترل نیروهای امنیتی و نظامی از دست طرفداران و نزدیکان صالح است. برای یمنیها عهدشکنی صالح یکی از واقعیتهای غیرقابل اغماض است. وی بهراحتی و به بهانههای مختلف و واهی بسیاری از تعهدات خود را زیرپا میگذارد. سی سال حکمرانی و بهویژه پشت کردن وی به طرف اصلی وحدت یمن بعد از جنگ 1994 و نیز نوع بازی وی با احزاب و نیروهای سیاسی رقیب، این نقطهنظر توطئهنگرانه را تقویت کرده و میکند. یمنیها هرگز فراموش نمیکنند که صالح تنها پس از شکلگیری اجماعی داخلی، منطقهای و بینالمللی بر سر گذار از وی، ابتکار شورای همکاری را امضا کرد و از دید بسیاری از آنها برای بازگشت به قدرت از طریق نزدیکان و طرفدارانش در نهادهای نظامی و امنیتی مشغول برنامهریزی است. این نگرش ناشی از بدبینی نظریه توطئه نیست. حتی مسئولان یمنی در دولت هادی نیز از زمینهسازی صالح برای بازگشت به قدرت سخن میگویند.
این نگاه افزون بر بازیهای سیاسی زیرکانه صالح در گذشته، ناشی از یک سال مقاومت وی و طرفداران و نزدیکانش در برابر سازماندهی مجدد نهادهای نظامی و امنیتی و اشکالتراشی آنها در فرایند انتقالی یمن بوده است. هادی که برای دورهای انتقالی به مدت دو سال و در جهت عملی کردن مفاد ابتکار انتقال قدرت به ریاستجمهوری انتخاب شد، پس از یک سال و در نتیجه مقاومتهای جناح صالح نتوانست ماموریت خویش را به نحوی قابل قبول پیش ببرد. مهمترین ناکامیهای هادی را باید در بحث بازسازماندهی نیروهای امنیتی و نظامی و برگزاری کنفرانس گفتگوی ملی دانست. بهرغم صدور متوالی دستوراتی برای بازسازماندهی و با وجود پذیرش علنی این دستورات از سوی جناح صالح، این جناح در عمل مانع عملی شدن چنین دستوراتی شده است. در ارتباط با کنفرانس گفتگوی ملی نیز مانع اولیه، اختلافات اولیه بر سر تقسیم کرسیهای این کنفرانس بود که در نهایت با میانجیگری جمال بن عمر، فرستاده دبیرکل سازمان ملل، این اختلاف رفع شد و اکثر احزاب، به استثنای حزب صالح، رضایت خود را از تقسیم یادشده ابراز کردند. در این میان، تجزیهطلبان «حراک» جنوب و حوثیها، سکوت کرده در انتظار تحولات بعدی ماندند. از دید این جریانها، بازساماندهی باید در اولویت قرار بگیرد، تا بتوان در مورد نظم آینده کشور دست به گفتگویی ملی زد و همه اطراف نظرات خود را در این زمینه مطرح کرده و در سامان سیاسی آتی نقش ایفا کنند.
در مقابل، حزب کنفرانس مردمی (صالح) که بنابر تقسیمبندی جمال بن عمر، از مجموع 565 کرسی کنفرانس گفتگوی ملی، 112 کرسی (بزرگترین سهم) را بهدست آورد، این تقسیمبندی را عادلانه ندانست. نگاه جناح صالح به مفاد ابتکار شورای همکاری را نیز باید از این منظر دنبال کرد. آنها بهرغم گذار از ریاستجمهوری، همچنان جویای حفظ قدرتی فراحکومتی هستند و از پذیرش نظم نوینی که حاصل توافق بر ابتکار یادشده است سر باز میزنند. بازسازماندهی نهادهای امنیتی و نظامی به همین دلیل دچار مشکل شده است. تمامی اطراف درگیر در نزاع یمن، بر مشکلتراشی جناح صالح در فرایند دوره انتقالی اتفاقنظر دارند.
این مداخلهها و اشکالتراشیها به حدی بود که جمال بن عمر، دیپلمات آرام و با وقار مغربی، سکوت و آرامش خود را کنار گذاشت و در 18 دسامبر 2012، با تهدید و وعده و وعید علیه مانعتراشیها و عاملان آن در مسیر فرایند گذار یمن به سامان سیاسی نوین وارد صنعاء شد. وی از برخورد نهادهای بینالمللی با این افراد (جناح صالح) در صورت تداوم دستاندازیها سخن گفت و در همان روز به دیدار هادی رفت. در نتیجه ضمانتهایی که به نظر میرسد جمال بن عمر به هادی در مورد حمایتهای بینالمللی داد، وی در 19 دسامبر، دستورات جدیدی در زمینه بازسازماندهی صادر کرد. برخلاف دفعات گذشته، هادی اینبار میانهروی را کنار گذاشته و با لحنی که حاکی از اطمینانی بیسابقه است، مخالفان گذار به سامان دموکراتیک را دعوت به عدم ایجاد مانع در برابر عملی شدن دستورات جدید کرد. مهمتر آنکه این دستورات، دست بسیاری از حامیان و نزدیکان صالح را از نهادهای امنیتی و نظامی کوتاه میکند. صالح نیز که بنا بر برخی گزارشها، با هشدارهایی از داخل و خارج کشور مواجه شده، تاکنون ترجیح داده است واقعیت تلخ نوین را بپذیرد. اما آیا تمکین در برابر محتوای دستورات جدید از سوی جناح صالح ادامه خواهد یافت؟ بنابر منابع مختلف دولتی و مخالف، صالح جویای ناکام گذاشتن هادی در پیشبرد برنامههای دوره انتقالی در دو سال حکومت قانونی وی است تا بتواند از مجرای خلاء قانونی پیشآمده پس از پایان دوره یادشده، با کاندیداتوری فرزندش احمد، مجدداً به قدرت بازگردد. مشکل آنجاست که این بازی کشف شده و باز هم جبههای داخلی ـ بینالمللی علیه طرح جدید صالح بهوجود آمده است. پرسش آن است که آیا صالح طرح جایگزینی دارد؟ در شرایط فعلی نشانی از یک طرح و یا توطئه جدید در سپهر سیاسی یمن به چشم نمیخورد، اما صالح نشان داده بازیگری خستگیناپذیر است. با این حال اگر هادی بتواند بازسازماندهی را بهدرستی پیش ببرد، صالح مهمترین ابزارهای خود را از دست خواهد داد و عملاً توان کنش ناچیزی خواهد داشت.
نظر شما