پشت‌پرده آمادگی کمک مالی چین به اتحادیه اروپا


پشت‌پرده آمادگی کمک مالی چین به اتحادیه اروپا

 
دوشنبه 22 اسفند 1390
 
 

بحران مالی اروپا و یافتن راه‌حل‌های مناسب به‌منظور برون‌رفت از این شرایط دغدغه‌ای اصلی برای اقتصادهای بزرگ در سال‌های اخیر است. دراین‌راستا، چین به‌عنوان دومین اقتصاد معظم جهانی مکرراً اعلام کرده برای حل مشکلات اروپاییان درخصوص تأمین مالی آمادة همکاری است. البته در آخرین اظهارات عنوان شده که این کمک تنها ازطریق صندوق بین‌المللی پول صورت خواهد گرفت.

درحالی‌که اتحادیه اروپا بیش از دو سال است که تمام تلاش خود را به‌کار گرفته تا بتواند از حجم معضلات اقتصادی کشورهای عضو بکاهد، در قسمت شرقی جهان، کشورها مشغول اقداماتی جهت توسعه و پیشرفت اقتصادی و گسترش بازارهای خود می‌باشند.


از آغاز بحران مالی اروپا، چین بارها برای ارائة کمک اعلام آمادگی کرده اما روش آن به روشنی عنوان نشده و تا به حال نیز محقق نگردیده است. در اجلاس فوریه اتحادیه اروپا و چین، مجدداً موضوع کمک مالی به این اتحادیه ازسوی نخست‌وزیر چین، مطرح شد. پس از آن، ازسوی دولت ژاپن نیز اعلام شد که این کشور به همراه چین آمادگی دارد درصورت درخواست صندوق بین‌المللی پول به همراه چین و آمریکا برای کمک به افزایش ظرفیت وام‌دهی‌اش، به اتفاق یکدیگر وارد عمل شود. صندوق بین‌المللی پول پیشنهاد کرده ظرفیت وام‌دهی خود را به میزان پانصد میلیارد دلار افزایش دهد تا اقتصاد جهانی را در برابر هرگونه وخامت بحران بدهی اروپا مصون نگه دارد.


چین درحال‌حاضر بیش از سه تریلیون دلار ذخیرة ارزی جهانی را در اختیار داشته و رتبة اول جهانی را در این زمینه داراست. این کشور درخلال بحران مالی اروپا در سال‌های 2010 و 2011 خود را از متعهد کردن به کمک به کشورهای اروپایی به‌صورت آشکار دور ساخته تا در باتلاق مشکلات مالی اروپا گرفتار نشود. در این نوشته علاوه بر بیان دلایل مربوط به دور ماندن چین از جریان، به ضرورت کمک این کشور به اتحادیه اروپا، البته از دید دولت پکن توجه خواهد شد.

دلایل محتاط بودن چین در کمک مالی به اتحادیه اروپا


سیاست دولت پکن دررابطه با دور ماندن از بحران اروپا براساس دلایل مختلفی اتخاذ شده است؛ برای مثال، اتحادیه اروپا معتقد است بحران و مشکلات مالی اخیر این اتحادیه یک فرصت استراتژیک برای چین به‌منظور سرمایه‌گذاری در اوراق قرضه دولتی و کلیه اوراق قرضه در این اتحادیه است و به اعتقاد آنان یک سناریوی سرمایه‌گذاری بدون ریسک برای چین فراهم شده است، اما چین، آشکارا، خوش‌بینی نهفته در این بسته‌های سرمایه‌گذاری را نمی‌پذیرد؛ چراکه معتقد است مشکلات اقتصادی و مالی اتحادیه از دهة 1980 به بعد، به‌دلیل عدم توازن بین دو مؤلفه حجم مالیات‌های اخذشده و هزینه‌های مالی، همچنان پابرجاست. تخمین زده شده که تا پیش از بحران مالی جهانی حدود هشتصد میلیارد دلار از ذخایر سه تریلیون دلاری چین در اتحادیه اروپا و در اوراق قرضه دولتی و دیگر ابزارهای مالی اروپا سرمایه‌گذاری شده است. پس از بحران، چین به هیچ عنوان قصد افزایش میزان سرمایه‌گذاری خود را در اوراق قرضه اروپایی، به‌دلیل پرریسک بودن آن نداشته اما از طرفی نیز رئیس بانک مرکزی چین اعلام کرده این کشور قصد کاهش درصد سرمایه‌گذاری فعلی را نیز ندارد. بنابراین، مبلغ ذکرشده و یا هر مبلغ دیگر که چین تا به امروز در اروپا سرمایه‌گذاری کرده ثابت خواهند ماند. به‌عبارتی، چین در شرایط فعلی به مانند گذشته خواهان سرمایه‌گذاری در دارایی‌های مشهود و سودده اروپاست و این سیاست از پیش از شروع بحران مالی وجود داشته است.


همچنین، اتحادیه اروپا بحران یونان را به‌عنوان یک وقفه کوتاه‌مدت در برنامة وسیع و بلندمدت یکپارچگی اروپا توصیف کرده که اگر بتواند منابع بیشتری برای بازپرداخت بدهی‌های یونان تهیه کند، مابقی کشورهای اروپایی نیز می‌توانند به وضعیت مناسب قبلی خود بازگردند. دومین دلیلی که باعث می‌شود چین درقبال اروپا محتاط‌تر باشد این است که این بیانات باعث ایجاد شک بیشتر برای چین شده است. یکی از دلایل تردید چین در وضعیت فعلی، ضعف کنونی آلمان به‌عنوان یک تأمین‌کننده مالی است که براساس اعلام IMF این کشور 81 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را بدهکار است. به‌عبارتی، وضعیت مالی و اوضاع بدهی بزرگ‌ترین کشورهای اروپایی این پیام را به پکن منتقل می‌کند که منابعی برای بازپرداخت بدهی‌های یونان وجود نخواهد داشت و این شرایط در زمان کوتاه مرتفع نمی‌گردد.


درخصوص تلاش چین برای پرهیز از پیامدهای درگیر شدن در مشکلات اروپا، موضوع دیگری نیز مطرح است. معضلات و مشکلات کنونی کشورهای عضو اتحادیه اروپا به‌خاطر اصرار اتحادیه به حفظ پول واحد تا این اندازه گسترده شده است. علاوه‌براین، به‌دلیل وجود روحیة مصرف‌گرایی شدید در میان کشورهای اروپایی و درنتیجه آن، خالی شدن ذخایر کشورهای دچار بحران مالی، امروزه اروپاییان انتظار دارند دولت چین از خطای سیاست‌گذاری اروپاییان چشم‌پوشی کند، اما تاکنون چین در این مسیر حرکت نکرده است. از عواملی که باعث شده چین بدون توجه به این خواستة اروپاییان اهداف خود را دنبال کند موقعیت کشورهای آسیا و مسائل مربوط به این منطقه و ترجیح چین به بودن در آسیا می‌باشد. در شرایط کنونی، هیچ مانعی برای سرمایه‌گذاری در آسیا وجود ندارد و براساس اعلام بانک توسعة آسیایی، هفت اقتصاد آسیایی چین، هند، اندونزی، ژاپن، کره جنوبی، مالزی و تایلند 45 درصد از GDP جهانی را تا سال 2050 تأمین خواهند کرد. آسیا درحال تبدیل شدن به مرکز شماره یک اقتصاد جهانی است و تنها اموری که می‌بایست توسط چین انجام شود، صرف کردن زمان در این منطقه و انجام اموری ازجمله گسترش زیرساخت‌های این منطقه است، همان‌گونه که تاکنون و درحال‌حاضر نیز درحال انجام است. همچنین در شرایط فعلی چین نسبت به کشورهای اروپایی از قدرت بیشتری در جذب کشورهای آسیایی به منطقه نفوذ خود برخوردار است که این امر برای دولت پکن حائز اهمیت است.


فراتر از مسائل اقتصادی، تصمیم پکن به محتاط بودن در همکاری با اروپا را در برخی مسائل سیاسی نیز می‌توان جستجو کرد. کشورهای عضو اتحادیه اروپا درحال تمرین پیاده‌سازی یک سیستم دموکراتیک (صرف‌نظر از میزان موفقیت) هستند. بر همین اساس، این گروه از کشورها به‌صورت منطقی مجبور به نقد برخی اصول ایدئولوژیک چین هستند. با توجه به دیدگاه‌های سیاسی؛ هماهنگی و نزدیکی اروپا با آمریکا بیشتر از هماهنگی و همکاری با چین قابل تصور است. یکی از مسائل سیاسی که تأثیر بسیاری بر نگرش چین نسبت به اروپا دارد به رسمیت شناخته شدن تایوان توسط کشورهای عضو اتحادیه است.

دلایل اعلام آمادگی چین برای کمک به اروپا


درخصوص چرایی اهمیت کمک چین به اتحادیه اروپا، صرف‌نظر از تعاملات اقتصادی میان چین و کشورهای عضو اتحادیه، یک‌سری دلایل استراتژیک مطرح شده است. ازجمله این دلایل، غیرقابل انکار بودن مدل اتحادیه اروپا به‌عنوان الگویی در همگرایی منطقه‌ای و همچنین مشوقی برای منطقه‌گرایی آسیا است. چین برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای و حتی یک ابرقدرت، باید اعتقاد به اهمیت همگرایی منطقه‌ای در آسیا و قابل اجرا بودن آن را تقویت کند. اگر اجازه فروپاشی به اتحادیه داده شود، احتمال از بین رفتن تمایل به منطقه‌گرایی در آسیا و یا به تأخیر افتادن آن تا زمانی نامعلوم نیز وجود خواهد داشت.


همچنین، در برخی از تحلیل‌ها به این موضوع اشاره شده که درصورت فائق نیامدن اروپا بر مشکلات خود، این احتمال وجود خواهد داشت که تندروهای مذهبی و سکولار، ضعف اروپا را ناشی از ضعف مدل اجتماعی تعریف‌شده از دموکراسی بدانند. نتیجه‌ای که این امر برای چین درپی خواهد داشت ایجاد فرصت برای مناطقی مانند تبت و ژینجیانگ است که با سرکشی و استقلال‌طلبی خود برای دولت پکن مشکلاتی ایجاد نمایند.

نکتة پایانی


از نگاه دولت پکن، شرایط کشورهای عضو اتحادیه اروپا به‌گونه‌ای نامشخص و وخیم است که این دولت از پذیرش خطر وارد شدن در حوزة مشکلات آنان اجتناب می‌کند. ازسوی‌دیگر، به‌دلایل عنوان‌شده، این کشور خود را موظف به ایفای نقش در این جریان برای خود می‌بیند. براین‌اساس، دولت چین تنها خارج نکردن سرمایه‌های خود از اروپا و همچنین پذیرش نقش در تأمین مالی منابع IMF را به‌عنوان راه‌حل‌های این جریان پذیرفته است. براساس اظهارات صورت‌گرفته ازسوی دولتمردان چینی، این کشور نمی‌خواهد تنها کمک‌کننده و همچنین اولین کشور برای ورود مستقیم به این جریان باشد. به‌همین‌دلیل و علی‌رغم انتظار اروپاییان به دریافت کمک چین از اولین روزهای نمایان شدن اثرات بحران مالی در این کشورها، تا به امروز به جزء اظهار جملاتی امیدوارکننده اقدامی عملی ازسوی این کشور صورت نگرفته است.