پاکستان و نقض بی‌طرفی در روابط با ایران و عربستان


پاکستان و نقض بی‌طرفی در روابط با ایران و عربستان

شنبه 9 اردیبهشت 1396



با گذشت چند ماه از اعلام خبر قصد ژنرال راحیل شریف، فرمانده سابق ارتش پاکستان، برای تصدی فرماندهی ائتلاف تحت رهبری سعودی، سرانجام دولت پاکستان رسماً این انتصاب را تأیید کرد و مجوز لازم را به ژنرال شریف برای تصدی این مقام اعطا کرد. همین امر موجب شد که سفیر جمهوری اسلامی ایران، بلافاصله اعتراض خود به آن را اعلام کند. مهدی هنردوست، سفیر ایران در پاکستان، در مصاحبه‌ با رسانه‌های این کشور گفت: دولت پاکستان «قبل از صدور مجوز برای ژنرال راحیل شریف برای پیوستن وی به ائتلاف نظامی یاد شده، با ایران تماس گرفت؛ اما این به معنای رضایت ایران از این تصمیم پاکستان و یا پذیرفتن آن نیست. ایران به پاکستان اعلام کرده بود که به ائتلاف‌های نظامی چون ائتلاف یاد شده ملحق نخواهد شد، ضمن اینکه هیچ‌گونه پیشنهادی به ایران برای پیوستن به این ائتلاف داده نشده است». هنردوست تأکید کرد، «منطقه و جهان اسلام، امروز بیش از هر چیز دیگری نیازمند «ائتلاف برای صلح» است».


این تصمیم بلافاصله با انتقاداتی روبه‌رو شد و حتی ازسوی احزابی همچون «تحریک انصاف پاکستان» به رهبری عمران خان، همواره کوشیده در برابر ارتش پاکستان موضع‌گیری نکند، مورد انتقاد قرار گرفت. عمران خان، این اقدام را مغایر موضع بی‌طرفی پاکستان بین ایران و عربستان دانسته و آن را برای روابط شیعه و سنی در پاکستان زیان‌بار خواند. بخشی از رسانه‌های پاکستانی نیز به انتقاد از این تصمیم پرداختند. پیش از این در اوایل ماه مارس هم خبری حاکی از اینکه پاکستان درحال بررسی درخواستی ازسوی عربستان برای اعزام نیروهای رزمی به استعداد یک تیپ به این کشور است، منتشر شد؛ بنابراین نباید انتصاب ژنرال شریف، را فقط به شخص او محدود کرد.


اکنون باید پرسید چه عواملی پاکستان را واداشته تا با جسارت بیشتری به ائتلاف سعودی بپیوندد؟ به‌لحاظ اقتصادی پاکستان همواره خود را مدیون کمک‌های مالی عربستان می‌داند، به‌ویژه با کاهش کمک‌های مالی آمریکا، عربستان اهمیت فراوانی یافته است. به‌علاوه شمار زیادی از کارگران پاکستانی در عربستان و سایر شیخ‌نشین‌های خلیج فارس به‌کار مشغول هستند و وجوه ارسالی آنها به پاکستان اهمیت وافری برای پاکستان دارد. به‌لحاظ نظامی، پاکستان درمورد فروش سلاح به این کشورها دل بسته است؛ البته بخشی از این سلاح‌ها ازطریق همین کشورها در اختیار گروه‌های تروریستی قرار می‌گیرد. به‌علاوه، پاکستان به‌دنبال آن است که فناوری نظامیِ به دست آمده ازطریق چین همچون جنگنده جی اف‌ـ17 را به این کشورها عرضه کند و درآمد قابل‌توجهی کسب کند. به‌لحاظ سیاسی هم شخص نواز شریف، که خود را در سال‌های تبعید مدیون ریاض می‌داند با گرایش آشکار به‌سوی عربستان در واقع دین خود را ادا می‌کند. از دیگر ملاحظاتی که پاکستان را به‌سوی عربستان سوق داده، می‌توان به نگرانی اسلام‌آباد از رشد نفوذ هند در خلیج فارس و تحکیم روابط دهلی نو با کشورهای عرب منطقه اشاره نمود. درواقع، شیخ‌نشین‌ها از روابط با هند به‌عنوان حربه‌ای برای کشاندن پاکستان به ائتلاف عربستان بهره گرفته‌اند.


این اقدام برای پاکستان پیامدهایی خواهد داشت ازجمله: زیرسؤال رفتن استقلال سیاسی که می‌تواند مهم‌ترین پیامد برای پاکستان باشد. دولت فعلی پاکستان نشان داده نمی‌تواند در برابر خواسته‌های عربستان مقاومت کند و تنها می‌کوشد با لفاظی وانمود کند که دارای موضع مستقل و بی‌طرفانه‌ای است. دومین پیامد برای پاکستان می‌تواند در قالب تقویت روابط ایران و هند نمود یابد. درواقع، هند نقطه حساس پاکستان است و ایران به‌عنوان یک بازیگر مهم منطقه‌ای به‌خوبی قادر است به تقویت پیوندها با دهلی‌نو و کمک به این کشور در ارتباط با افغانستان و آسیای مرکزی بپردازد و بدین‌ترتیب، اسلام‌آباد را متوجه خطای راهبردی خود کند. پیامد دیگر این اقدام می‌تواند در خود پاکستان پدیدار شود و آن افزایش شکاف شیعه و سنی در این کشور است. بیست درصد جمعیت پاکستان را شیعیان تشکیل می‌دهند و پیوستن این کشور به یک ائتلاف فرقه‌گرا می‌تواند موجب تشدید درگیری‌ها و خشونت‌های ضد شیعی در پاکستان شود. اگرچه پاکستان ادعا می‌کند که ائتلاف سعودی، اتحادی ضد ایرانی و فرقه‌ای نیست، حتی ناظران بی‌طرف خارجی هم آن را ائتلافی ضد شیعی و ضد ایرانی تلقی می‌کنند.


این پرسش نیز مطرح می‌شود که عربستان به چه دلایلی مصرانه درپی کشاندن پاکستان به ائتلاف خود است؟ بی‌تردید مهم‌ترین عاملی که عربستان را واداشته تا اسلام‌آباد را به ائتلاف خود بکشاند بر هم زدن موازنه قدرت در غرب آسیا به زیان ایران است. عربستان و سایر متحدان این کشور در خلیج فارس به‌هیچ‌وجه، قدرتی موازنه‌گر در برابر ایران به‌حساب نمی‌آیند و تلاش برای جذب کشورهایی همچون مصر، ترکیه و پاکستان دراین‌راستا قابل تحلیل است. ریاض کوشیده تمام قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را به نفع خود بسیج کند و ائتلافی غیررسمی هم با رژیم صهیونیستی تشکیل داده است. به‌علاوه، به باور مقام‌های سعودی با حضور ترامپ در کاخ سفید فرصت نابی فراهم شده است تا موازنه قدرت در منطقه را به نفع خود تغییر دهند؛ موازنه‌ای که به باور آنها با سرنگونی صدام کاملاً به نفع ایران چرخیده بود. بدین‌ترتیب، عربستان می‌کوشد به ائتلافی که به جنایات جنگی دست زده و مشروعیت خود را از دست داده است جان تازه‌ای ببخشد. توازن منطقه‌ای در غرب آسیا درحال تغییر است و محرک این تغییر هم رسیدن ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا و نقش آن در تقویت موضع عربستان و رژیم صهیونیستی بر ضد جمهوری اسلامی ایران است. دراین‌میان، ریاض می‌کوشد پاکستان را به‌طور کامل به اردوگاه خود وارد کند.