گزارش نشست
«نقش رسانهها در تولید انگارههای متعارض در روابط ایران و جهان عرب»
موسسهٔ ابرار معاصر روز شنبه، یکم خرداد ماه نشستی تحت عنوان «نقش رسانهها در تولید انگارههای متعارض در روابط ایران و جهان عرب» با حضور یکی از تحلیلگران و پژوهشگران جهان عرب و یکی از چهرههای رسانهای منطقهی غرب آسیا برگزار کرد. دکتر بسام روبین از اردن و آقای حسین مرتضی، روزنامهنگار، خبرنگار و مجری شبکههای تلویزیون سوریه از لبنان مهمانان این نشست بودند. در ابتدای این نشست دکتر حسین آجورلو، مدیر گروه غرب آسیا و آفریقا در موسسه ابرار معاصر با ذکر مقدمهای درخصوص این موضوع، بحث را آغاز کردند. دکتر آجورلو با بیان تاریخچه روابط ایرانی- عربی و سپس برشمردن نقاط مثبت تغییر رویکردها و حوزههای دارای منافع مشترک، سناریوهای محتمل در آینده را بررسی کردند.
سپس حسین مرتضی با اشاره به نقش مهم و تاثیر گذار رسانهها بر روابط سیاسی میان دولتهای منطقه گفت: رسانههای منطقه سعی کردهاند مسائل را در عراق، سوریه و لبنان به شکل دیگری نشان دهند، تا در نهایت سیاست منطقهای ایران را زیر سوال ببرند. وی معتقد است که رسانهها با وارونه نمایی، اتهام، تخریب و سایر روشها سعی داشتند یک سیاست خارجی تهاجمی از ایران به تصویر بکشند؛ با این بهانه و ادعا که برتریجویی، موضع تاریخی ایران در منطقه است. اما این فقط انحراف اهداف انسانی و آرمانهای اسلامی جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب است؛ چرا که تا زمان حکومت شاهنشاهی و [همسویی ایران با محور آمریکا و غرب] چنین اتهاماتی از سوی این رسانهها علیه ایران مطرح نبود! به اعتقاد حسین مرتضی اگر ابزار رسانهای ایران به اندازه دشمنانش قوی بود، قطعاً بسیاری از این داستانسراییها و شایعه پراکنیها و روایتسازیها را شاهد نبودیم.
در ادامه بسام روبین نقش غیر قابل انکار رسانهها را در تنشهای منطقهای یادآور شد و گفت: نقش حکومتها و دولتهای منطقه در این جهتگیریهای رسانهای مشهود است. امروزه کشورهای دنیا سعی میکنند از طریق رسانهها، سیاستهای خود را به گونهای وارونه نشان دهند. اولین سیاستمداری که این استراتژی وارونهنمایی را در سیاست به کار گرفت، هیتلر بود. هیتلر در آلمان نازی، اولین وزیر تبلیغات و رسانهی دنیا را استخدام کرد. گوبلز مسئول وارونهنمایی جنایات ارتش نازی بود؛ تمام تلاشش این بود که بگوید و نشان دهد تمام دنیا اشتباه میکنند و ارتش نازی دارای یک عملکرد مثبت است.. با تمام نازی بودنش! پس دور از انتظار نیست که دولتهای دیگر امروز سعی کنند، تنشها و اختلافات منطقهای [و نه جهانی] خود را به این وسیله تطهیر نمایند. اما آنچه مسلم است اینست که دولتهای عربی، باید ایران را به عنوان همسایهی مسلمان خود، با تمام اشتراکات دینی و فرهنگی بپذیرند و با آن وارد تعامل سازنده شوند. چرا که درگیری، هیچ طرف برندهای ندارد و همه در نبرد بازنده خواهند شد. درحالیکه روابط فرهنگی و مبادلات اقتصادی به سود تمام ملل منطقه است. ما قویاً بر این باوریم که روابط عربی با ایران باید ترمیم شود و این کار هم به سادگی بین جوامع رخ خواهد داد؛ چرا که محیط، فرهنگ و اعتقادات آنان یکیست.
این دو کارشناس در پاسخ به این سوال که کدامیک از رسانههای تصویری و یا مکتوب را در منطقه تاثیر گذارتر میدانند، گفتند: بدون شک در چند سال گذشته برنامههای تلویزیونی، مخاطبان بیشتری نسبت به رسانههای مکتوب جذب میکرد؛ اما رفته رفته با استفادهی فزایندهٔ مردم از شبکههای اجتماعی، فضای مجازی مخاطبان بیشتری را از آن خود کرد. در همین خصوص دکتر بسام روبین به آمار بازدیدهای کم مقالات در سایت های تحلیلی اشاره کرد و گفت: متأسفانه صاحبنظران و تحلیلگران گویی در یک اتاق بسته مشغول قلم زدناند؛ هیچکس صدای آنها را نمی شنود. چرا که مخاطب عربی به دنبال فهمیدن، درک کردن و جستجو کردن نیست؛ این مشکل افکار عمومی در تمام جوامع غیردمکراتیک است.
استاد حسین مرتضی هم با تایید این نکته میگوید: درخصوص تاثیر پذیری دو رکن سیاست و رسانه، در سالهای اخیر ما شاهد یک تغییر مهم بودهایم. در گذشته میدیدیم که سیاست، نه تنها دارای یک تاثیرگذاری بلقوه بر رسانه بود؛ بلکه آن را به وجود میآورد و جهت میداد. اما از سال ۲۰۰۶ به این سو و بعد از بحران سوریه، ما یک شیفت پارادایمی را در این خصوص مشاهده کردیم. در اینجا رسانه به خودی خود یک منبع و ستون قدرت شد؛ خیلی جاها اولین استراتژیها، مواضع و سیاستها را رسانه تبیین میکرد و سپس کشورهای منطقه، با آن هماهنگ میشدند. وی معتقد است ایران و کشورهای حامی باید بتوانند با توسعه فناوریهای ارتباطی و زیرساختهای رسانهای خود بستری را فراهم کنند تا در آن مهمترین و برجسته ترین آراء متفکران منطقه، در قالب محتوای صوتی تصویری و به صورت دیجیتال در فضای مجازی بازنشر داده شود؛ این روش مقابله با تمام تلاشهای ضدصلح و ضد همگرایی در منطقه ماست.
در خصوص میزان نفوذ و اعمال ارادهی قدرتهای خارجی در فعالیتهای رسانهای منطقه نیز دکتر بسام روبین معتقد است: این تاثیر به قدری بوده که پس از ایجاد نفاق و دشمنی بین کشورهای منطقه [و به طور خاص ایران و عربستان] آمریکا در ایتدا سعی کرد ایران و اسرائیل را در یک قاب و بعنوان دو تهدید یکسان، پیش روی اعراب نشان دهد. زمانی که موفق به این شبیهسازی شد، اسرائیل را انتخاب بهتری برای کشورهای عربی آنان کرد. یعنی اینکه اگر این آمادهسازی های ذهنی و رسانهای از سالها قبل و به طور تدریجی نبود، الان شاهد عادیسازی روابط عربی با اسرائیل نبودیم. با ذکر این نکته که این اهداف و ابزارهای تمام دولتهای امریکا از دموکرات و جمهوریخواه در قبال منطقهٔ ما بوده است. استاد حسین مرتضی نیز در ادامه و تایید صحبتهای دکتر بسام روبین افزود: تابوی روابط با سرائیل ابتدا در رسانههای عربی شکسته شد. آن جایی که نظامیان اسرائیلی به عنوان مهمان به برنامههای تلویزیونی عربی دعوت میشدند. حتی ابتدای امر، تهیهکننده یا مجری گاه به این مهمانان توهین میکردند؛ اما هدف از آن عادی نشان دادن حضور اسرائیلیها بین اعراب بود که کمکم محقق شد و مخاطب عرب این مسئله را پذیرفت!
دکتر بسام روبین در پایان صحبتهایش ضمن ذکر این نکته که قطعاً کشورهای منطقه نیازمند یک سیستم جمعی رسانهای و استراتژی های مشترک سازنده در حوزهٔ رسانه هستند، گفت: برای عبور از تنشها و تبدیل اختلافات به همکاریها، ما نیازمند چرخشهای سیاسی در این زمینه هستیم؛ و شکی نیست که دولتها نقش مهمی در این خصوص دارند. همچنین وی در خصوص احتمالات تغییر در آینده گفت: بدیهی است که تمام تحولات سیاسی مربوط به ایران [از نتیجه مذاکرات وین گرفته تا آینده پروندههای مهم منطقهای] بر رویکرد و سیاست کشورهای عربی تاثیرگذار خواهد بود؛ و در این صورت توافقات سیاسی گستردهی تهران در سطح جهانی، کشورهای عربی را به بهبود روابط با ایران تشویق خواهد کرد.
پایان بخش سخنان استاد حسین مرتضی نیز به امکان تغییر و یا تداوم این سیاستهای رسانهای در منطقه اختصاص یافت. وی معتقد است که حتی با وجود مذاکرات تهران-ریاض، تغییر محسوسی از جانب رسانههای وابسته به حکومتهای عربی شاهد نیستیم. این به معنای آناست که این مذاکرات و توقف درگیریهای لفظی میتواند یک تاکتیک موقت از جانب این کشورها باشد. ما معتقدیم نمیتوان صرفاً با چند گفتگو، گذشتهی پرالتهابِ درگیریهای رسانهای وحتی سرمایهگذاری کشورهای عربی روی اقدام علیه ملتهای محور مقاومت را فراموش کنیم. بلکه اتفاقاً نیازمند تشدید مواضع و تقویت انگارهها در رسانههای خود هستیم؛ چراکه این تاکتیکهای موقت نباید باعث شوند تا ما آرمانهای خود، ارادهی متحدان و رنجهای گذشته را از یاد ببریم. منشاء تمام رنج ها در لبنان، سوریه، عراق و یمن وادادگی این محور عربی بود. ما با تغییر کامل در این محور بسیار فاصله داریم و نباید سیاستهای رسانهای خود را طبق تاکتیکهای موقت آنها تنظیم نماییم.
نظر شما