چشمانداز جنگ تجاری میان آمریکا و چین
مقدمه
جنگ تجاری میان آمریکا و چین که از اوایل تابستان سال 2018 آغاز شد، اکنون با توجه به توافقات دسامبر 2018 میان رهبران دو کشور در شهر بوئینس آیرس، پایتخت آرژانتین، و در حاشیه اجلاس سران گروه بیست به حالت تعلیق درآمده است. آغازگر این جنگ تجاری میان دو کشور، آمریکا و دولت ترامپ است، اگرچه اتخاذ برخی سیاستها ازجانب چین در عرصههای تجاری و اقتصادی، آنهم در قبال آمریکا در بهوجود آمدن جنگ تجاری بیتأثیر نبوده است.
روابط دو کشور چین و آمریکا حائز مشخصه وابستگی متقابل و پیشینهای غنی از تعاملات تجاری و اقتصادی است؛ اما ازطرفدیگر، اختلافات میان این دو نیز فقط به زمان رویکار آمدن ترامپ در مقام رئیسجمهور آمریکا محدود نمیشود. پیشتر و تا قبل از رویکار آمدن او، شکوائیههای تجاری علیه چین در سازمان تجارت جهانی توسط آمریکا بهخاطر آنچه اتخاذ سیاستهای نامنصفانه تجاری پکن نامیده میشد ارسال میگردید.
با رویکار آمدن ترامپ و ورود این فرد به کاخ سفید در ژانویه 2017، اختلافات تجاری میان دو کشور وارد مرحلهای جدید شد. ترامپ در زمان مبارزات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در نوامبر 2016 شدیدترین انتقادها را به سیاست تجاری چین درقبال آمریکا وارد نمود. وی چینیها را متهم کرد به اینکه مشاغل آمریکاییها را دزدیدهاند، نرخ یوان را بهصورت مصنوعی پایین نگه میدارند، حقوق مالکیت معنوی را رعایت نمیکنند و برندهای تقلبی را بر روی اجناس خود میزنند و تهدید کرد که برای اجناس وارداتی از چین تعرفههای گمرکی درنظر خواهد گرفت. این وعده انتخاباتی که برمبنای تهدیدات چین علیه آمریکا استوار شده بود، در اوایل تابستان 2018 توسط دولت ترامپ عمل گردید.
درواقع، اتخاذ این کنش از جانب آمریکا یعنی آغاز جنگ تجاری و اعمال تعرفهها بر کالاهای وارداتی چین به این کشور، برخاسته از شعارها و دستور کارهای ترامپ در زمان مبارزات انتخاباتی سال 2016 است. از مشخصههای اصلی دستور کارهای مطرحشده در آن دوره که اکنون نیز میتوانیم آنها را در قالب کنشهای عملگرایانه دولت ترامپ مشاهده کنیم مواردی همچون اتخاذ سیاست حمایتگرایانه اقتصادی و در ادامه آن، درخواست تجدیدنظر و یا الغاء پیمانها و قراردادهای تجارت آزاد آمریکا با دیگر کشورها قابل ذکر هستند.
هدف آمریکا از جنگ تجاری علیه چین چیست؟
همانطور که پیش از این نیز ذکر شد، سرمنشأ اصلی آغاز جنگ تجاری آمریکا علیه چین و اعمال تعرفه بر کالاهای وارداتی این کشور به آمریکا، اتخاذ سیاست حمایتگرایی اقتصادی توسط دولت کنونی این کشور در روابط تجاری خود با دیگر کشورهاست. سیاست حمایتگرایی اقتصادی زمانی اتخاذ میگردد که دولت مربوطه تلاش دارد که تولید داخلی را تقویت کند و هزینه واردات را ازطریق اعمال تعرفه و نیز نرخ اشتغال را بالا ببرد.
از ژوئن و ژوئیه 2018، دولت آمریکا تعرفه ده درصدی بر روی 250 میلیارد دلار کالای وارداتی چین به آمریکا گذاشته است و در ماههای پس از آغاز جنگ تجاری نیز تهدید کرده بود که تعرفهها را از ده درصد به 25 درصد خواهد رساند و بر روی 250 میلیارد دلار کالای وارداتی باقیمانده نیز اعمال خواهد کرد. چین نیز در اقداماتی تلافیجویانه بر کالاهای وارداتی از آمریکا تعرفه گذاشته است. هدف ترامپ از اتخاذ این سیاست، که میتوان آن را به ملیگرایی اقتصادی نیز تعبیر کرد، کاهش جریان ورود کالاهای چینی به آمریکا ازطریق ایجاد موانع گمرکی و تعرفهای و درمقابل، تشویق مصرفکننده آمریکایی به خرید محصولات ساخت آمریکاست. از نگاه ترامپ، اتخاذ این سیاست میتواند بهترین راه برای کاهش کسری تجاری میان آمریکا و چین باشد. کسری تجاری زمانی بهوجود میآید که واردات کالا به یک کشور از صادرات آن به کشور طرف مقابل پیشی بگیرد. درواقع، میزان ارزش کالایی که آمریکا از چین به کشور خود وارد میکند از میزان ارزش کالای صادراتی آمریکا به چین چند صد میلیارد دلار بیشتر است.
آتشبس در جنگ تجاری؛ انگیزههای چین و آمریکا
برطبق توافق آتشبس جنگ تجاری میان آمریکا و چین، از 1 ژانویه 2019 به مدت نود روز آمریکا دست به اعمال تعرفههای جدیدی که ازپیش وعده داده بود نخواهد زد و در طرف مقابل، چین نیز وعده داده است که واردات کالاها و محصولات در بخشهای مرتبط با کشاورزی و انرژی آمریکا را افزایش دهد. همچنین در بازه زمانی نود روزه گفتگوها و مذاکرات میان طرفین ادامه خواهد داشت. دولت آمریکا در بیانیهای که پس از دیدار میان رهبران دو کشور صادر کرد، بر نتایج ذیل تأکید نمود:
ـ موفقیتآمیز بودن این ملاقات برای رسیدن به نتایجی مشخص؛
ـ موافقت و مساعدت چین در کنترل قاچاق و یا صادرات قرصهای مخدر فناتیل به آمریکا و تلاش برای مجازات خاطیان برطبق مقررات چین؛
ـ موافقت ترامپ در این دیدار مبنیبراینکه تعرفه بر محصولات چینی به ارزش دویست میلیارد دلار را درحد ده درصد باقی بگذارد و در روز اول ژانویه، این تعرفه را به 25 درصد افزایش ندهد؛ ضمن آنکه چین نیز متعهد شده است که خرید کالاها و محصولات آمریکایی در بخشهای کشاورزی، صنعتی و انرژی آمریکا را افزایش دهد تا کسری و عدم توازن تجاری میان دو کشور کاهش یابد؛
ـ موافقت طرفین بر سر آغاز سریع مذاکرات کارشناسی و تخصصی میان دو کشور بر سر ایجاد تغییرات ساختاری در روابط تجاری میان دو کشور و موضوعات مورد اختلاف. نحوه انتقال فناوری از آمریکا به چین، حفاظت از برندها و مالکیت معنوی، موانع غیرتعرفهای، نفوذ و دستبردهای سایبری، خدمات و کشاورزی از موضوعاتی هستند که در مذاکرات آتی میان آمریکا و چین به آنها پرداخته خواهد شد. بازه زمانی این مذاکرات از 1 ژانویه 2019 به مدت نود روز خواهد بود. درصورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات، تعرفه کنونیِ ده درصدی بر واردات محصولات چینی به 25 درصد افزایش خواهد یافت؛
ـ وعده چین برای موافقت در زمینه ادغام دو شرکت آمریکایی و هلندی به نامهای کوالکام و اناکسپی، شرکت آمریکایی کوالکام فعال در حوزههای فناوری اطلاعات و دیجیتال و بزرگترین شرکت سازنده تراشههای موبایل با توجه به اینکه بخش اعظم فعالیتهای تولیدی آن در چین قرار دارد، برای این ادغام، نیازمند تصویب و موافقت دولت چین است؛ و
ـ اعلام آمادگی طرفین برای همکاریهای بیشتر بر سر حلوفصل بحران شبهجزیره کره و منطقهای عاری از سلاحهای هستهای.
وانگ ایی، وزیر خارجه چین نیز بلافاصله پس از دیدار سران دو کشور و در جمع خبرنگاران اعلام کرد که این توافق بهصورتی اثرگذار از گسترش هرچه بیشتر شکاف اقتصادی میان دو کشور جلوگیری خواهد کرد، ضمن آنکه این توافق فضای جدیدی را در روابط میان دو کشور برای پیشبرد هرچه بیشتر و بهتر همکاریهای میان طرفین بهوجود خواهد آورد. همچنین رسانههای دولتی انگلیسیزبان چین همچون چاینادیلی نیز نگاهی مثبت و خوشبینانه به توافق آتشبس تجاری با آمریکا داشتهاند و اعتقاد دارند هر دو طرف بر سر حلوفصل اختلافات میان خود و چگونگی آن به اجماعنظر رسیدهاند. نشریه انگلیسیزبان گلوبال تایمز، ارگان حزب کمونیست چین بیان میکند که مشکلات موجود میان چین و آمریکا مسئله بهتآور و ترسناکی نیست، اما نکته و مسئله اصلی این است که طرفین مشکلات میان خود را ازطریق مذاکره و گفتگو حل کنند. این نویسندگان ادامه میدهند که دیدار میان سران دو کشور بار دیگر ثابت کرد که منافع مشترک میان چین و آمریکا موضوعی فراتر و بزرگتر از تنشهای میان این دو و نیاز به همکاری میان طرفین مهمتر از شکافهای میان دو کشور است. در این نشریه آمده است که خرد سیاسی به قدر کافی در هر دو طرف وجود دارد تا روابط دوجانبه میان خود را بدون تقابل و منازعه توسعه دهند.
انگیزههای چین از انجام مذاکرات آتشبس
مقامات و رسانههای چین فضای مثبتی را از دیدار میان رئیسجمهور چین و رئیسجمهور آمریکا ترسیم کردهاند. چین بر این مسئله تأکید دارد که آمریکا از 1 ژانویه 2019 تعرفهای را بر محصولات صادراتی چین به آمریکا وضع نخواهد کرد. در اینجا باید دو نکته را لحاظ کرد: نکته اول، تلاشهای شی جین پینگ، رئیسجمهور چین، برای ایجاد اصلاحات ساختاری در فضای داخلی اقتصاد چین و باز کردن بیشتر درهای بازار این کشور بر واردات از کشورهای دیگر است. رئیسجمهور چین این وعده را در سخنرانی خود در کنگره نوزدهم حزب کمونیست چین در اکتبر 2017 به مخاطبان داخلی خود داد و نکته دوم، کند شدن رشد اقتصادی چین بهدنبال جنگ تجاری و تعرفهها با آمریکاست.
درنتیجۀ این دو نکته باید گفت چین درواقع تلاش دارد که: نخست با رفتن بهسوی میز مذاکرات تجاری با آمریکا چه در بوئینس آیرس و چه در مذاکرات آتی نودروزه، بخشی از فشارهای مضاعف اقتصادی ازجانب آمریکا را بر روی خود بهصورت موقت مهار نماید و دوم این پیام یعنی انجام مذاکرات با آمریکا را به مخاطبان داخلی خود برساند که دولت این کشور میکوشد فشارها را بر تولیدکنندگان و صنایع داخلی این کشور در چهارچوب انجام اصلاحات مدنظر شی جین پینگ کمتر کند.
با توجه به دسترسی گسترده چین به بازارهای آمریکا و چسبندگی اقتصاد و تجارت این دو کشور با یکدیگر، اگر تهدید ترامپ مبنیبر افزایش تعرفه از ده درصد به 25 درصد نیز تحقق یابد میتواند معادلات سیاسی ـ اقتصادی در داخل چین را نیز پیچیدهتر گرداند، اگرچه آسیبهایی را نیز بر بخشهای تولیدات صنعتی آمریکا وارد خواهد کرد.
اهداف ترامپ از انجام مذاکرات آتشبس
مهمترین اهداف ترامپ از مذاکرات آتشبس را میتوان اینگونه برشمرد: موفق نشان دادن ژست و لحن تهاجمی درقبال اقدامات بهاصطلاح غیرمنصفانه تجاری چین و کشاندن این کشور به میز مذاکره؛ با انجام مذاکرات آتشبس تجاری و با فرض موفقیت مذاکرات آتی میان دو طرف، این مسئله میتواند بهعنوان الگوی جدید مذاکراتی یعنی فشارهای توأمان به طرف مقابل و کشاندن آن به میز مذاکره، بهعنوان الگویی موفق توسط تیم فعلی حاکم بر کاخ سفید بهصورتی جدی درقبال سایر بازیگران نیز دنبال شود؛ داشتن برگ برنده در انتخابات آتی ریاستجمهوری آمریکا در سال 2020. ترامپ در مبارزات انتخاباتی سال 2016 بارها چین را بر سر مسائل و موضوعات تجاری با آمریکا مورد حمله قرار داد. اکنون رفتن چین به میز مذاکره میتواند برای وی مسئلهای تلقی شود که توانسته است به وعدههای انتخاباتی خود عمل نماید؛ و کم کردن فشار بر روی مصرفکنندگان آمریکایی. از زمان آغاز جنگ تجاری میان آمریکا و چین با توجه به تعرفههای اعمالشده بر روی کالاهای چینی وارداتی به آمریکا، هزینه خرید این محصولات در بازار مصرفی آمریکا بالا رفته است.
جنگ تجاری در سایه اختلافاتی چشمگیر؛ فقط پای تجارت در میان نیست
اگرچه نگرانیهای اقتصادی آمریکا درقبال اقدامات بهاصطلاح نامنصفانه تجاری چین انکارناشدنی است، نمیتوان گفت که در جنگ تجاری کنونی، فقط پای تجارت در میان است. دو کشور چین و آمریکا اکنون در روابط خود با یکدیگر بر سر طیف گستردهای از مسائل و موضوعات، چه در مقیاس منطقهای و چه در مقیاس جهانی، دچار اختلاف هستند. جنگ تجاری را فقط میتوان بخشی از پازل رقابت میان دو کشور چین و آمریکا دانست، چهبسا اینکه جنگ تجاری و اعمال فشار علیه چین ازجانب آمریکا بهمنزله اهرمی است که واشینگتن تلاش دارد از آن بر سر دیگر دستور کارهای مورد اختلاف در روابط دوجانبه، علیه پکن استفاده کند. مهمترین موضوعات در روابط میان دو کشور به شرح ذیل است:
ـ پروژه ابتکار «یک کمربند ـ یک جاده» چین موضوعی است که اکنون مقامات آمریکایی به آن سوءظن دارند؛ زیرا هدف چین از اجرای این پروژه را بسط و توسعه نفوذ جهانی این کشور میداند. آمریکا اعتقاد دارد چین ازطریق اعطای وامهای کلان به کشورهای پذیرنده سرمایهگذاری در چهارچوب این پروژه، این کشورها را به دام بازپرداخت بدهیها میاندازد؛ موضوعی که کارشناسان از آن با عنوان «دیپلماسی بدهی» چین یاد میکنند.
ـ مناقشه سرزمینی در دریای چین جنوبی میان چین و دیگر کشورهای ساحلی این منطقه. چین در سالهای اخیر دست به ساخت جزایر مصنوعی در این منطقه راهبردی زده است. آمریکا اعتقاد دارد ساخت جزایر مصنوعی و بهدنبال آن، نظامی کردن این منطقه، نقض حقوق کشورهای ساحلی و همچنین حق عبور و مرور آزاد کشتیرانی بینالمللی است. در چند ماه گذشته، شاهد برخورد و تنش میان ناوگان نظامی آمریکا و نیروهای چینی در این منطقه بودهایم.
ـ مسئله ایران و همراهی یا عدم همراهی چین با تحریمهای آمریکا. چین پس از آغاز تحریمهای بانکی و نفتی آمریکا در نوامبر 2018، مشمول معافیتهای واشینگتن برای ادامه خرید نفت از ایران گردید. با رصد رفتارهای چین تا پیش از اعمال تحریمها علیه ایران متوجه خواهیم شد که این کشور تلاش داشته است خود را با تحریمهای آمریکا علیه ایران همسو نشان دهد. قطع کردن مقطعی خرید نفت از ایران، آنهم تا پیش از گرفتن معافیتها مثالی برای این رفتار چین است؛ اما دستگیری مدیر اجرایی شرکت هوآوی در کانادا به درخواست آمریکا، آنهم به اتهام نقض تحریمهای ایران نشان میدهد که چین در برخی موارد نیز با تحریمهای آمریکا علیه ایران همراه نبوده و کوشیده است که تحریمهای موردنظر را دور بزند.
فراموش نکنیم یکی از موارد مورد اختلاف میان چین و آمریکا در عرصه جنگ تجاری، نحوه انتقال فناوری به چین و حساسیت آمریکا درخصوص این مسئله است. حساسیت فقط بهدلیل انتقال فناوری به چین نیست، بلکه انتقال آن و دسترسی دیگر شرکای چین به این فناوریها در حوزههای فناوری اطلاعات و توسعه احتمالی شبکههای اینترنت است؛ شرکایی که آمریکا در مقابل آنها سیاستی خصمانه اتخاذ کرده است. دستگیری منگ وانژو به اتهام نقض تحریمهای ایران صورت گرفته است و نگرانی آمریکا میتواند عدم همراهی چین با این کشور در تحریمها علیه ایران باشد؛ بااینحال، دستگیری وی در کانادا نشاندهنده نگرانیهای کلان آمریکا درقبال پیشرفتهای شگرف چین در حوزههای سایبری و فناوری اطلاعات است. این مسئله بهمانند دو مورد پیش از این به ما نشان میدهد که در جنگ تجاری، پای مسائل غیرتجاری نیز میتواند باز شود و آمریکا از این موارد همچون نقض تحریمهای ایران، بهمنزله اهرمی برای فشار بر چین در جنگ تجاری استفاده کند.
چه چشماندازی را میتوان برای جنگ تجاری متصور بود؟
با توجه به توافق آتشبس نودروزه در جنگ تجاری، طرفین مذاکرات کارشناسی خود را از ژانویه 2019 آغاز کردهاند. تا پایان ژانویه، دو دور مذاکرات تجاری میان طرفین انجام خواهد گرفت. جزئیاتی از این مذاکرات منتشر نشده است؛ بااینحال، طرفین خوشبینی خود را درمورد توافقات آتی احتمالی ابراز کردهاند. بسیاری از کارشناسان، چشمانداز اقتصادی جهان را درصورت ادامه روند جنگ تجاری و اعمال تعرفهها میان چین و آمریکا تیره و مبهم پیشبینی میکنند. بر طبق آمارهای منتشرشده، چین نیز با کند شدن رشد اقتصادی مواجه شده است.
همانطور که پیش از این نیز گفته شد، در جنگ تجاری کنونی، پای مسائلی غیر از تجارت و دغدغههای صرف اقتصادی نیز در میان است. بهنظر میرسد مادامی که پای مسائل غیرتجاری و موضوعات سیاسی و امنیتی در جنگ تجاری میان چین و آمریکا در میان باشد، این کشور تلاش خواهد کرد که ازطریق اعمال تعرفهها بهعنوان اهرم فشاری علیه این کشور، حتی در دوران پس از آتشبس نودروزه جنگ تجاری نیز از آن استفاده کند و به آن شدت بخشد، ضمن آنکه عدم قطعیت و رفتارهای پیشبینیناپذیر ترامپ در شدتگیری احتمالی جنگ تجاری آمریکا علیه چین نیز بیتأثیر نخواهد بود.
بااینحال، بهخاطر ملاحظاتی چند نمیتوان از ارائه چشماندازی مثبت از جنگ تجاری آمریکا ـ چین و توافقات احتمالی میان دو کشور چشمپوشی کرد. ملاحظات و الزامات میان طرفین به شرح ذیل است:
1. ماهیت استراتژیک روابط چین و آمریکا و رایج بودن سازِکارهای گفتگو و مذاکره میان طرفین در برهههای زمانی مختلف بهمنظور حلوفصل یا کاهش تنش میان یکدیگر در طیف گستردهای از مسائل و معضلات میان خود؛
2. درهمتنیدگی روابط میان چین و آمریکا، بهخصوص در حوزههای تجاری و اقتصادی. این مسئله سبب میشود که این اراده در رهبران سیاسی هر دو کشور بهوجود آمده است که بهمنظور کاهش تنش میان یکدیگر به میز مذاکرات بازگردند.
3. ترامپ نیازمند توافق تجاری با چین. توئیتهای متمادی و جنگ تبلیغاتی وی در فضای مجازی و نشان دادن این مسئله که چین خواهان انجام مذاکرات تجاری با آمریکاست، حکایت از آن دارد که این فرد میکوشد با توافقات احتمالی با پکن، خود را فرد پیروز در انجام مذاکرات و بازطراحی موفقیتآمیز پیمانهای تجاری نشان دهد.
4. تمایل چین به انجام مذاکرات تجاری با آمریکا و بهدست آوردن توافقی هرچند کوتاهمدت با این کشور. فارغ از فشارهای واردآمده بر اقتصاد این کشور، بهخاطر جنگ تجاری آمریکا علیه آن، پکن بهخوبی به این مسئله آگاه است که با اقدامات تلافیجویانه خود در اعمال تعرفهها، فقط فشارهای سیاسی و امنیتی آمریکا را بر خود تشدید میکند، ضمن آنکه نیازمندیهای چین به فناوریهای غرب نیز ممکن است با موانعی جدی از طرف آمریکا و دیگر شرکای این کشور در سطح جهانی روبهرو گردد.
نظر شما