آیندۀ دفاع اروپایی


اروپا در مقطعی دفاعی قرار دارد که بحران‌های امنیتی بسیاری، از روسیه‌ای پیش‌بینی‌ناپذیر‌ تا درگیری‌های غرب آسیایی و از حملات تروریستی تا جریان‌های مهاجرتی، سراسر آن را درمی‌نوردند. ازسوی‌دیگر، هیچ کشوری نیز در اروپا آن اندازه قدرت ندارد که به‌تنهایی بتواند از خود دفاع کند و خطوط مُعرف امنیت داخلی و خارجی، بیش‌از‌پیش در اروپا کمرنگ شده‌اند. آمریکا نیز بار حمایت از هم‌پیمانان را به خود ایشان سپرده است. بنابراین، خروج بریتانیا، همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد، با توجه به اینکه این کشور قدرتمندترین کشور اروپایی به‌لحاظ نظامی در ناتو است، می‌تواند چینشی جدید در سیاست‌گذاری‌های اروپاییِ آلمان، فرانسه و بریتانیا باشد و این سه کشور را ملزم به اتخاذ راهبردهایی جدید کند.
بااین‌حال، هنوز 27 عضو باقیمانده در اتحادیه لازم است برنامه‌های ارتقای ظرفیت‌ها، برنامه‌ریزی عملیاتی، و تحقیقات نظامی خود را ادامه دهند. این امر تا آن اندازه مهم است که حتی بسیاری از کارشناسان، انتخاب ترامپ و تأکید او بر استقلال امنیتی اروپایی را بیشتر از برگزیت بر دفاع اتحادیۀ اروپا اثرگذار می‌دانند. به‌نظر می‌رسد پس از برگزیت، همکاری سازندۀ بریتانیا، آلمان، و فرانسه درخصوص امور نظامی بسیار حیاتی است و فرانسه با ادعای دفاعی اروپایی، توانسته است این پُل را ایجاد کند و بریتانیا را نیز زیر چتر حمایتی «دفاع اروپایی» درمقابل «دفاع اتحادیۀ اروپا» وارد کند. بااین‌حال، هنوز امور دفاعی در آلمان تابو محسوب می‌شوند و فرانسه برای رسیدن به این نوع دفاع اروپایی باید بر این امر نیز مدیریت داشته باشد. 
 
دیدگاه فرانسوی دفاع اروپایی
رئیس‌جمهور جوان فرانسه بالاخره اسناد دفاعی خود را درخصوص تروریسم و دفاع در این کشور تکمیل کرد و حال نوبت به پیاده‌سازی دفاع اروپایی رسیده است. برای آنان که از تحولات دفاعی در اروپا دور هستند باید گفت بلندپروازی فرانسه برای دفاع اتحادیۀ اروپا به مرزهای این اتحادیه ختم نشده و قرار است تمامی مرزهای اروپایی را دربر بگیرد. درحال‌حاضر، قرار است سیاست مشترک دفاعی و امنیتی محدود فعلی به طرح دفاعی جامع و قدرتمند اتحادیۀ اروپا تبدیل شود. اعضای اتحادیه نیز به‌تازگی آخرین اقداماتی را که دراین‌راستا صورت گرفته است؛ یعنی اجرای همکاری ساختاری پایدار (پسکو)، تأسیس صندوق دفاع اروپایی، و نیز نشر بازنگری سالیانۀ دفاع را جشن گرفته‌اند. دومین رویکرد دفاعی مهم در اروپا، گسترش تمرکز از دفاع اتحادیۀ اروپا به دفاع اروپایی است. این امر که به ابتکار فرانسه صورت می‌گیرد، به آن دسته از کشورهای اروپایی که مایلند در خارج از مرزها وارد فعالیت نظامی شوند اجازه می‌دهد اقدامات خود را زیر چتر ناتو یا اروپا گسترش دهند. هدف اساسی چنین پیشنهادی، آمادگی عملیاتی است؛ به‌این‌معنا که هر زمان فوریتی پیش آمد، نیرو و ابزار به اندازۀ کافی وجود داشته باشد و اقدامات با موانع سیاسی یا نهادی روبه‌ رو نشوند. بااین‌حال، این ابتکار ازسوی برخی از کارشناسان، نشانگر نیازمندی فرانسه به یافتن هم‌پیمانی امنیتی در اروپا و ضعف مقابله با تهدیدات امنیتی ملی این کشور است. بنابراین، فرانسه لازم نمی‌بیند در ساختار و چهارچوب اتحادیۀ اروپا وارد عمل شود یا اقدام عاجل خود را به اصلاحاتی که معلوم نیست چه اندازه زمان‌بر و درنهایت کارآمد باشد بسپارد. فرانسه در سند جدید امنیتی خود در اکتبر 2017 منتشر شده است، ابتکار مداخلۀ اروپایی (ای‌دبل‌آی) را در مقابل پسکو و یکی از مهم‌ترین اولویت‌های خود قرار می‌دهد. ای‌دبل‌آی، منعطف، مربوط به آمادگی عملیاتی، و استثناگرایانه است؛ به‌این‌معنا که فقط هر کشوری که مایل است و آمادگی دارد می‌تواند در آن شرکت جوید. ای‌دبل‌آی خارج از چهارچوب ناتو و اتحادیۀ اروپا بوده، برنامه‌ای منعطف و داوطلبانه را ارائه می‌دهد، و با حذف کشورهایی که حضوری نمادین در امور دفاعی دارند، به کشورهایی مانند فرانسه اجازه می‌دهد با کمک تجربۀ نظامی خود، ستون فقرات جمع باشند و قدرت خود را نیز به موازات این فعالیت‌های نظامی به‌شکلی چشمگیر افزایش دهند؛ برای مثال، هم‌پیمانان طبیعی در این چهارچوب، نروژ، خارج از اتحادیۀ اروپا، و اسپانیا، از یاران داخل اتحادیه خواهند بود. فرانسه می‌کوشد با کمک ای‌دبل‌آی، فرهنگ راهبردی مشترکی در اروپا بسازد. اگرچه در این ‌راه متهم می‌شود تلاش دارد از اروپا به‌نفع خود بهره ببرد و متهم است که به‌جای اصلاح ساختار ناتو یا اتحادیۀ اروپا درصدد یافتن هر نوع گزینۀ موازی است که از بیشترین سطح منطق «الحاق متمایز» بهره گرفته است. با توجه به آنچه گفته شد، بسیاری در اروپا، ای‌دبل‌آی را مثبت و امیدوارکننده نمی‌دانند و براین‌باورند که احتمالاً موجب انتخاب بین عملکردی در داخل اروپا، و خارج از چهارچوب اروپا خواهد شد. بدیهی است «انتخاب چهارچوب» آثار سیاسی گسترده‌ای خواهد داشت. بنابراین، فرانسه برای رسیدن به هدف خود که ارائۀ راه‌حل‌های امنیتی بیشتر است، فقط یک راه دارد: همکاری تیمی با آلمان. 
 
آلمان و صنعت دفاعی
از زمان درگیری روسیه و اوکراین، هزینه‌های نظامی آلمان بیش از هر زمانی پس از جنگ سرد افزایش یافته است. تقاضاهای بسیاری برای ساخت تجهیزات جدید و ارتقای ابزارهای دفاعی موجود به صنایع بزرگ آلمانی، رینمتال ای‌جی، کراوس مافی وگمان ارائه شده‌اند. این شرکت‌ها طبق قراردادی هشتصد میلیون یورویی قرار است تانک‌‌های نظامی لئوپارد 2 را که ستون دفاع غربی در جنگ سرد بوده‌اند مدرن‌سازی کنند. باوجوداین، اگرچه صنایع دفاعی آلمان بسیار گسترده و توانمند هستند، سیاست‌گذاران این کشور مایل نیستند صنعت دفاعی را به‌عنوان سرمایه یا ابزاری سیاسی ببینند و ائتلاف امروز آلمان نیز به‌نظر می‌رسد ترجیح می‌دهد به آن نگاه نکند. این درحالی‌ است که دولت جدید آلمان باید با اعتماد به نفس، صنایع دفاعی آلمان را به عنصری راهبردی در سیاست امنیتی برلین تبدیل کند. این امر پیش‌شرط ایجاد دفاع مطمئن اروپایی است.
بااین‌حال، در بهترین حالت، فرهنگ دفاعی و راهبردی آلمان به‌گونه‌ای است که صنایع دفاعی در آن به‌عنوان تجارتی کثیف شناخته می‌شوند؛ برای مثال، در جریان فروش تانک به عربستان سعودی، آلمان با انتقادات حقوق بشری بسیاری در داخل این کشور روبه‌رو شد. درنتیجه، برلین باید امروز تصمیم بگیرد که مایل است صنایع دفاعی خود را در کدام بخش از سیاستش قرار دهد و چه هزینه‌ای از نظر اجتماعی برای آن بپردازد. واقعیت این است که هرگونه سیاست دفاعی معتبری، نیازمند پشتیبانی سیاست تسلیحاتی است. سیاست دفاعی، امری وابسته به مواد فیزیکی‌ای است که دراختیار کشور وجود دارد؛ به‌این‌معنا که این کشور به چه میزان می‌تواند در عملیات نظامی شرکت جوید یا به هم‌پیمان خود در میدان نبرد کمک کند. آلمان با این سیاست مبهم خود در صنعت دفاعی، برای هم‌پیمانانش، به‌ویژه فرانسه که بسیاری از قراردادهای نظامی برلین با این کشور بوده، نوعی بلاتکلیفی رقم زده است. 
برخی کارشناسان پیشنهاد می‌کنند نوعی ادغام در صنایع دفاعی آلمان و فرانسه صورت بگیرد؛ حتی این اقدامات می‌تواند از اهدافی سیاسی نیز حمایت کند. بااین‌حال، چنین پیشنهاداتی به آلمان، درحالی‌که مردم فرانسه آن را نوعی تحمیل صنعتی به کشور خود می‌پندارند، با استقبال چندانی در داخل این کشور مواجه نخواهد شد و برای موفقیت آنها لازم است تغییراتی در قوانین و قواعد صادرات و واردات نیز صورت بپذیرد. بنابراین، باز هم گزینۀ تصمیم‌گیری آلمان مطرح می‌شود و اینکه برلین برای ورود به چهارچوب‌های موردنظر فرانسه، باید مسئولیت دفاعی در سطح ملی، اروپایی و بین‌المللی را بپذیرد، و ازسوی‌دیگر برای فراهم آوردن ظرفیت موردنیاز در امر دفاع هم متعهد شود. 
 
نتیجه‌ای بر آینده دفاعی اروپا با توجه به تمایزات پاریس و برلین
همان‌طور که دیده شد، تفاوت‌های بسیاری در فرهنگ راهبردی برلین و پاریس وجود دارد، درحالی‌که فرانسه به‌عنوان عضو ثابت و دائمی سازمان ملل متحد و شورای امنیت این سازمان دارای حس خاص مسئولیت برای امنیت جهانی است، و آماده است درصورت لزوم به‌صورت یکجانبه وارد میدان شود، درمقابل، آلمان فقط در ائتلاف با دیگر کشورها وارد عمل می‌شود و برای حضور نظامی در خارج از مرزهای خود بی‌میل است. 
مسئلۀ دیگر این است که آلمان و فرانسه درمورد هدف نهایی سیاست دفاعی اتحادیۀ اروپا با یکدیگر تفاهم ندارند. توجه به سند دفاعی 2016 آلمان نشان می‌دهد که برای برخی در برلین، هدف نهایی دفاع اتحادیۀ اروپا، باز هم طرح الحاق سیاسی دیگری است. 
امروز فرانسوی‌ها مایلند سیاست دفاعی اتحادیۀ اروپا بیشتر بین دولتی باشد، نه اینکه باز هم در راستای طرح‌های نمادین اتحادیۀ اروپایی به‌شمار آید. بنابراین، دو کشورِ آلمان و فرانسه باید در کنار آنچه روی کاغذ می‌آورند، تلاش کنند شکلی واقعی و ملموس به سیاست‌های خود ببخشند.
یکی دیگر از مشکلاتی که پیش از برگزیت در تدوین چهارچوب دفاعی برای پاریس مطرح می‌شد این بود که فرانسه همیشه بین آلمانی که مایل نیست در خارج از خاک خود از نیروی نظامی بهره ببرد و بریتانیایی که مایل نیست ازخلال اتحادیۀ اروپا از نیروی نظامی بهره ببرد، تحت فشار بود. درحال‌حاضر بسیاری پیش‌بینی می‌کنند درصورتی‌که فرانسه بداند دیگر اعضای اتحادیۀ اروپا از ابتکارات نظامی‌اش حمایت خواهند کرد، شاهد ایفای نقش بیشتری از این کشور، البته به شیوه‌ای یکه‌تاز را شاهد خواهیم بود. فرهنگ راهبردی نظامی فرانسه در فضای پسابرگزیت هنوز بیشتر مشابه با فرهنگ بریتانیایی است و این دو کشور از سال 1998 تاکنون با همکاری یکدیگر توانسته‌اند دفاع اتحادیۀ اروپا را پیش ببرند.
اگرچه بدبینی‌های بسیاری درخصوص طرح اروپایی فرانسه وجود دارد، همکاری بیشتر پاریس و لندن می‌تواند به اعضای اتحادیه کمک کند ازخلال بریتانیا بیشتر به ساختار ناتو نزدیک شوند و ازخلال فرانسه بیشتر اقدامات یکجانبۀ اروپایی اتخاذ کنند. برای رفع نگرانی‌ها قدم نخست نزدیکی تنگاتنگ دفاعی آلمان و فرانسه است و در قدم دوم، همکاری سه‌گانه می‌تواند راه‌حلی دراین‌میان باشد.