پیامدها و دستاوردهای نزدیکی مسکو ـ قاهره
پیامدها و دستاوردهای نزدیکی مسکو ـ قاهره
یکشنبه 22 شهریور 1394
موقعیت ژئوپلیتیک مصر در خاورمیانه و قاره سیاه، بهگونهای است که همواره داشتن مناسبات نزدیک با آن، برای قدرتهای جهانی و منطقهای، از اهمیت بالایی برخودار بوده است. درست پس از برکناری دولت اسلامگرا به رهبری المرسی و روی کار آمدن نظامیان به قدرت، با تعدد بحرانهای اجتماعی و سیاسی و نیز افزایش شکاف طبقاتی ـ مذهبی، مصر دیگر توان بازیگری در معادلات منطقهای را بهنوعی از دست داده و حتی برای ادامه حیات سیاسی، نیازمند حمایت مالی کشورهای ثروتمند نفتخیز عربی میباشد. با وجود این، جغرافیای سیاسی خاص و ژئوکالچر و سابقه تاریخی و داعیه رهبری جهان عرب در طی سالهای گذشته، همچنان موجب نگاه عمیق قدرتهای جهانی به تحولات سرزمین فراعنه شده است.
در این میان، در مناسبات جدید روسیه با قاره سیاه پس از روی کار آمدن السیسی و تلاش وی برای متوازنسازی قدرت در سیاست خارجی، و اتخاذ رویکرد پراگماتیسمی با بحران سوریه و مبارزه با تروریسم، نقش مصر متمایز بوده است.
گرچه محور دیدارها و توافقات قاهره ـ مسکو بیشتر رنگوبوی اقتصادی و نیازهای امنیتی مشترک برای اتخاذ سیاست واحد در قبال رشد جریانهای افراطی نظیر داعش در منطقه عنوان شده است، با وجود این، گرم شدن روابط مسکو ـ قاهره بهنوعی حس نوستالژی بازگشت به دوران طلایی دهه شصت و هفتاد را در اذهان عمومی مردم منطقه تداعی میکند.
روابط این دو کشور پس از روی کار آمدن جمال عبدالناصر در مصر و اتخاذ سیاستهای ضدامپریالیستی وی، با پاسخ روشن روسیه مواجه شد و شوروی سابق بهعنوان متحد استراتژیک مصر، نقش اصلی در تأمین تسلیحات نظامی و کمکهای اقتصادی و نیز اجرای پروژههای صنعتی و کشاورزی را برعهده داشت. گرچه جانشین ناصر (انورسادات) با چرخش آشکار از شرق، مسیر نزدیکی با آمریکا و همکاری نظامی گسترده با کشورهای محافظهکار عرب را در پیش گرفت، با وجود این، ذهنیت مردم مصر نسبت به روسها در قیاس با کشورهای استعمارگر اروپایی منفی نبوده، بنابراین بسترهای مناسبی برای همکاریها میان مسکو ـ قاهره در حوزههای مختلف وجود دارد.
از سوی دیگر، پس از کنار رفتن اخوانالمسلمین از قدرت، عوامل مؤثری در همگرایی مصر و روسیه نقش داشتند:
1. روسها به جریان اخوانالمسلمین نگاه بدبینانهای داشتند و قدرتیابی اخوانیها را در منطقه خاورمیانه، بهمنزله رشد افراطگرایی و تشدید اختلافات قومی و مذهبی میدانستند و از سویی دیگر، پیوندهای مذهبی و سیاسی میان جریانهای جداییطلب قفقازی و چچنی با رهبران اخوانالمسلمین برای امنیت ملی روسیه تهدیدزا بود. بنابراین، کودتای سفید ارتش علیه المرسی در سال 2013 از سوی ارتش با استقبال روسها همراه شد. این در حالی است که آمریکا و برخی کشورهای اروپایی ارتش را متهم به خشونت و تشدید تنش سیاسی در داخل مصر میکردند، حتی آمریکا با تعلیق کمکهای نظامی ـ مالی و نیز دعوت برخی از رهبران اخوان در قالب کادر سیاسی و رهبری حزب آزادی ـ توسعه برای دیدار و مشورت سیاسی موجبات تیرگی بیشتر روابط را فراهم ساختند. این فرصت مناسبی برای روسیه بود که با تأیید اقدامات نظامیان در سرنگونی المرسی و دعوت چندینباره از مقامات مصر، تلاشیهایی را برای بازیافت قدرت منطقهای خود از طریق نزدیکی با آن دنبال کند.
2. روسها در روند قیامهای مردمی فراگیر در خاورمیانه عربی و شمال آفریقا بهدلیل برخی خطاهای استراتژیک در همراهی و همصدایی با اردوگاه غرب بهنوعی غافلگیر شدند و مدیریت بحرانها با طراحی هوشمندانه آمریکاییها، بهضرر منافع راهبردی روسیه پیش رفت، به طوری که پس از اشغال عراق و حضور نظامیان ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا، با سرنگونی معمر قذافی، متحد نزدیک روسها، سوریه نیز بهعنوان شریک راهبردی این کشور در خاورمیانه، با آشوب گسترده سیاسی روبهرو شد. روسها این بار در مقابل سوریه عقبنشینی نکردند و از سوی دیگر، با پدیدار شدن بحران گسترده در میان جریانات سیاسی مصر در فردای انقلاب نیمهتمام ژنوایه 2011 منتظر فروپاشی قدرت اسلامگرایان از سوی نهاد نظامی شدند. بنابراین، روسها از تحولات داخلی مصر و سرنگونی اخوانالمسلمین خشنودند و با تجربهاندوزی از گذشته، بهدنبال جای پایی در قاره آفریقا و ایجاد منطقه نفوذ هستند.
3. یکی از عوامل اصلی همگرایی و تمایل طرفین برای آغاز همکاریهای امنیتی، بحث رشد افراطگرایی و ظهور گروههای تروریستی منتسب به القاعده، همچون جبهه النصره و داعش در منطقه است. مبارزه با تروریسم، محور اصلی همکاریهاست. دیدگاه مشترک در لزوم اتخاذ قدرت سخت در قبال تحرکات و تنشآفرینی گروههای نوظهور سلفی ـ تکفیری در سوریه و عراق، الگوی جدید همکاریهای منطقهای را نشان میدهد. مصر برعکس دیگر کشورهای عربی، بر حلوفصل بحران سوریه از طریق راهحل سیاسی و حفظ ساختار فعلی تأکید میکند؛ ازاینرو، قاهره بهعنوان مقر اصلی گفتگوهای جریانات مخالفان نظام سوریه و دولت مطرح است. روسیه نیز بهعنوان حامی اصلی دولت بشار اسد از لزوم احیای مذاکرات ژنو 3 حمایت میکند.
4. روسیه پس از بحران اوکراین، با تحریمهای متعدد اقتصادی و سیاسی غرب روبهرو شده است و خطر شعلهور شدن جنگ در ابعاد گسترده با توجه به تحرکات نظامی ناتو در اروپای شرقی، دور از انتظار نیست. بنابراین، در چنین شرایط دشواری، روسیه بهدنبال مشارکت جدید جهانی با کشورهای همسو نظیر چین و هند، برای باطل نمودن الگوی آمریکایی در حاکمیت نظریه نظام تکقطبی جهانی و نیز بسط همکاریهای منطقهای با ایران و مصر است.
البته این همکاریها و رایزنیهای دیپلماتیک، میتوانند دستاوردهای محسوسی برای طرفین داشته باشند.
ـ چنان که اشاره شد، نگاه روسیه به تنظیم مناسبات جدید با مصر به رهبری السیسی، تعمیق هرچه بیشتر در حوزه اقتصادی با محوریت انرژی صلحآمیز هستهای و انرژی، و نیز اجرای پروژههای صنعتی است. امضای توافقنامه هستهای، ورود مصر به باشگاه کشورهای هستهای و تولید ارزان برق را بهدنبال خواهد داشت؛ مصری که در دورههای گذشته نیز سابقه همکاری با روسیه در این حوزه را دارد و با توجه به شرایط بد اقتصادی و مزیت نسبی روسها در طراحی و ساخت نیروگاههای اتمی نسبت به برخی از رقبای جهانی خود این امر میتواند در خلق فرصت جدید همکاری سودآور میان طرفین کارساز باشد.
ـ یکی از منابع مالی سودآور برای روسیه، در شرایط بحرانی فعلی، فروش انبوه تسلیحات نظامی و گسترش همکاریهاست. در این مسیر مسکو آماده است که با ارسال سلاحهای پیشرفته و مدرن، سهم قابل توجهی از بازار جهانی سلاح در منطقه بحرانخیز خاورمیانه را در اختیار بگیرد. در این میان، در صورت تأمین مالی از سوی عربستان و امارات، مصر میتواند بازار مناسبی برای سلاحهای روسی قلمداد گردد. شایان ذکر است که بهرغم چرخش مصریها به تکنولوژی نظامی غربی از زمان سادات، هنوز هم 40 درصد تسلیحات مصری روسی است.
ـ یکی از منابع اصلی درآمد مالی مصر، جذب توریست خارجی و گردشگری است. با حادتر شدن دامنه بحران داخلی مصر و کاهش توریست خارجی بهدلیل حملات تروریستی است. در این میان، بازگشت آرامش به داخل مصر و رونق اقتصادی آن و ورود گردشگران خارجی بهویژه روستبار میتواند نقش مهمی در روند همکاریها و نزدیکی بیشتر دو کشور ایفا کند. بنابراین، در دیدار السیسی با پوتین، بر سرمایهگذاری در این حوزه تأکید شد.
ـ درست است که السیسی با تکیه بر سیاست مشت آهنین توانست رقیب دیرینه خود (اخوانالمسلمین) را از عرصه قدرت کنار بزند، با وجود این، دوقطبی شدن جامعه، به بحران مشروعیت قدرت در مصر دامن میزند. از سوی دیگر، رویههای پلیسی و انعکاس چهره خشن از حکومت در رسانههای خارجی، بر بحران موجود دامن میزند. السیسی بهدنبال کسب مشروعیت در داخل و ارتقاء جایگاه منطقهای خویش از طریق همکاری با روسیه و تکثر در سیاست خارجی است.
در این میان، در مناسبات جدید روسیه با قاره سیاه پس از روی کار آمدن السیسی و تلاش وی برای متوازنسازی قدرت در سیاست خارجی، و اتخاذ رویکرد پراگماتیسمی با بحران سوریه و مبارزه با تروریسم، نقش مصر متمایز بوده است.
گرچه محور دیدارها و توافقات قاهره ـ مسکو بیشتر رنگوبوی اقتصادی و نیازهای امنیتی مشترک برای اتخاذ سیاست واحد در قبال رشد جریانهای افراطی نظیر داعش در منطقه عنوان شده است، با وجود این، گرم شدن روابط مسکو ـ قاهره بهنوعی حس نوستالژی بازگشت به دوران طلایی دهه شصت و هفتاد را در اذهان عمومی مردم منطقه تداعی میکند.
روابط این دو کشور پس از روی کار آمدن جمال عبدالناصر در مصر و اتخاذ سیاستهای ضدامپریالیستی وی، با پاسخ روشن روسیه مواجه شد و شوروی سابق بهعنوان متحد استراتژیک مصر، نقش اصلی در تأمین تسلیحات نظامی و کمکهای اقتصادی و نیز اجرای پروژههای صنعتی و کشاورزی را برعهده داشت. گرچه جانشین ناصر (انورسادات) با چرخش آشکار از شرق، مسیر نزدیکی با آمریکا و همکاری نظامی گسترده با کشورهای محافظهکار عرب را در پیش گرفت، با وجود این، ذهنیت مردم مصر نسبت به روسها در قیاس با کشورهای استعمارگر اروپایی منفی نبوده، بنابراین بسترهای مناسبی برای همکاریها میان مسکو ـ قاهره در حوزههای مختلف وجود دارد.
از سوی دیگر، پس از کنار رفتن اخوانالمسلمین از قدرت، عوامل مؤثری در همگرایی مصر و روسیه نقش داشتند:
1. روسها به جریان اخوانالمسلمین نگاه بدبینانهای داشتند و قدرتیابی اخوانیها را در منطقه خاورمیانه، بهمنزله رشد افراطگرایی و تشدید اختلافات قومی و مذهبی میدانستند و از سویی دیگر، پیوندهای مذهبی و سیاسی میان جریانهای جداییطلب قفقازی و چچنی با رهبران اخوانالمسلمین برای امنیت ملی روسیه تهدیدزا بود. بنابراین، کودتای سفید ارتش علیه المرسی در سال 2013 از سوی ارتش با استقبال روسها همراه شد. این در حالی است که آمریکا و برخی کشورهای اروپایی ارتش را متهم به خشونت و تشدید تنش سیاسی در داخل مصر میکردند، حتی آمریکا با تعلیق کمکهای نظامی ـ مالی و نیز دعوت برخی از رهبران اخوان در قالب کادر سیاسی و رهبری حزب آزادی ـ توسعه برای دیدار و مشورت سیاسی موجبات تیرگی بیشتر روابط را فراهم ساختند. این فرصت مناسبی برای روسیه بود که با تأیید اقدامات نظامیان در سرنگونی المرسی و دعوت چندینباره از مقامات مصر، تلاشیهایی را برای بازیافت قدرت منطقهای خود از طریق نزدیکی با آن دنبال کند.
2. روسها در روند قیامهای مردمی فراگیر در خاورمیانه عربی و شمال آفریقا بهدلیل برخی خطاهای استراتژیک در همراهی و همصدایی با اردوگاه غرب بهنوعی غافلگیر شدند و مدیریت بحرانها با طراحی هوشمندانه آمریکاییها، بهضرر منافع راهبردی روسیه پیش رفت، به طوری که پس از اشغال عراق و حضور نظامیان ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا، با سرنگونی معمر قذافی، متحد نزدیک روسها، سوریه نیز بهعنوان شریک راهبردی این کشور در خاورمیانه، با آشوب گسترده سیاسی روبهرو شد. روسها این بار در مقابل سوریه عقبنشینی نکردند و از سوی دیگر، با پدیدار شدن بحران گسترده در میان جریانات سیاسی مصر در فردای انقلاب نیمهتمام ژنوایه 2011 منتظر فروپاشی قدرت اسلامگرایان از سوی نهاد نظامی شدند. بنابراین، روسها از تحولات داخلی مصر و سرنگونی اخوانالمسلمین خشنودند و با تجربهاندوزی از گذشته، بهدنبال جای پایی در قاره آفریقا و ایجاد منطقه نفوذ هستند.
3. یکی از عوامل اصلی همگرایی و تمایل طرفین برای آغاز همکاریهای امنیتی، بحث رشد افراطگرایی و ظهور گروههای تروریستی منتسب به القاعده، همچون جبهه النصره و داعش در منطقه است. مبارزه با تروریسم، محور اصلی همکاریهاست. دیدگاه مشترک در لزوم اتخاذ قدرت سخت در قبال تحرکات و تنشآفرینی گروههای نوظهور سلفی ـ تکفیری در سوریه و عراق، الگوی جدید همکاریهای منطقهای را نشان میدهد. مصر برعکس دیگر کشورهای عربی، بر حلوفصل بحران سوریه از طریق راهحل سیاسی و حفظ ساختار فعلی تأکید میکند؛ ازاینرو، قاهره بهعنوان مقر اصلی گفتگوهای جریانات مخالفان نظام سوریه و دولت مطرح است. روسیه نیز بهعنوان حامی اصلی دولت بشار اسد از لزوم احیای مذاکرات ژنو 3 حمایت میکند.
4. روسیه پس از بحران اوکراین، با تحریمهای متعدد اقتصادی و سیاسی غرب روبهرو شده است و خطر شعلهور شدن جنگ در ابعاد گسترده با توجه به تحرکات نظامی ناتو در اروپای شرقی، دور از انتظار نیست. بنابراین، در چنین شرایط دشواری، روسیه بهدنبال مشارکت جدید جهانی با کشورهای همسو نظیر چین و هند، برای باطل نمودن الگوی آمریکایی در حاکمیت نظریه نظام تکقطبی جهانی و نیز بسط همکاریهای منطقهای با ایران و مصر است.
البته این همکاریها و رایزنیهای دیپلماتیک، میتوانند دستاوردهای محسوسی برای طرفین داشته باشند.
ـ چنان که اشاره شد، نگاه روسیه به تنظیم مناسبات جدید با مصر به رهبری السیسی، تعمیق هرچه بیشتر در حوزه اقتصادی با محوریت انرژی صلحآمیز هستهای و انرژی، و نیز اجرای پروژههای صنعتی است. امضای توافقنامه هستهای، ورود مصر به باشگاه کشورهای هستهای و تولید ارزان برق را بهدنبال خواهد داشت؛ مصری که در دورههای گذشته نیز سابقه همکاری با روسیه در این حوزه را دارد و با توجه به شرایط بد اقتصادی و مزیت نسبی روسها در طراحی و ساخت نیروگاههای اتمی نسبت به برخی از رقبای جهانی خود این امر میتواند در خلق فرصت جدید همکاری سودآور میان طرفین کارساز باشد.
ـ یکی از منابع مالی سودآور برای روسیه، در شرایط بحرانی فعلی، فروش انبوه تسلیحات نظامی و گسترش همکاریهاست. در این مسیر مسکو آماده است که با ارسال سلاحهای پیشرفته و مدرن، سهم قابل توجهی از بازار جهانی سلاح در منطقه بحرانخیز خاورمیانه را در اختیار بگیرد. در این میان، در صورت تأمین مالی از سوی عربستان و امارات، مصر میتواند بازار مناسبی برای سلاحهای روسی قلمداد گردد. شایان ذکر است که بهرغم چرخش مصریها به تکنولوژی نظامی غربی از زمان سادات، هنوز هم 40 درصد تسلیحات مصری روسی است.
ـ یکی از منابع اصلی درآمد مالی مصر، جذب توریست خارجی و گردشگری است. با حادتر شدن دامنه بحران داخلی مصر و کاهش توریست خارجی بهدلیل حملات تروریستی است. در این میان، بازگشت آرامش به داخل مصر و رونق اقتصادی آن و ورود گردشگران خارجی بهویژه روستبار میتواند نقش مهمی در روند همکاریها و نزدیکی بیشتر دو کشور ایفا کند. بنابراین، در دیدار السیسی با پوتین، بر سرمایهگذاری در این حوزه تأکید شد.
ـ درست است که السیسی با تکیه بر سیاست مشت آهنین توانست رقیب دیرینه خود (اخوانالمسلمین) را از عرصه قدرت کنار بزند، با وجود این، دوقطبی شدن جامعه، به بحران مشروعیت قدرت در مصر دامن میزند. از سوی دیگر، رویههای پلیسی و انعکاس چهره خشن از حکومت در رسانههای خارجی، بر بحران موجود دامن میزند. السیسی بهدنبال کسب مشروعیت در داخل و ارتقاء جایگاه منطقهای خویش از طریق همکاری با روسیه و تکثر در سیاست خارجی است.
نظر شما