بحران اوکراین و نقش روسیه در مذاکرات هستهای
بحران اوکراین و نقش روسیه در مذاکرات هستهای
دوشنبه 1 اردیبهشت 1393

در پرتو مناقشه اوکراین و تشدید تنش میان روسیه و غرب، ایران نیز به نوعی درگیر شده است. دراینراستا بهنظر میرسد که در شرایط کنونی، موضوع علائق ملی روسیه و سیاست خارجی آن با منافع ملی ایران بیش از گذشته با هم ادغام شده است. بههمین دلیل، مسکو که با تحریم آمریکا و اروپا مواجه شده، خواهان نزدیکی به تهران است و زمزمههای قرارداد خرید نفت از ایران در برابر کالا از سوی آن کشور را مطرح میکند. موضوعی که روسیه آن را تاکتیکی دربرابر غرب قلمداد میکند، که خود نگرانیهایی بههمراه دارد؛ چرا که اساساً هر نوع قرارداد این چنین، تنها مقطعی خواهد بود و حق انتخاب در بازارهای جهانی را از ایران سلب میکند. اما موضوع مهم، سرنوشت مذاکرات هستهای شش قدرت جهانی با ایران است. دراینارتباط، چندی پیش سرگئی ریابکوف- معاون وزیر خارجه و رئیس تیم مذاکره کنندۀ روسی- پس از نشست اخیر ایران و گروه ۱+۵ در وین در روز پایانی اسفند ۹۲ در مصاحبهای با خبرگزاری اینترفکس اظهار داشت «روسیه مایل نیست از مذاکرات هستهای با ایران بهعنوان یک اهرم استفاده کند؛ اما درصورتیکه بخواهد به اقدامات ایالات متحده و اتحادیه اروپا واکنش نشان دهد، شاید این اقدام را انجام دهد».
بهطور کلی روابط ایران و روسیه در زمینه مسائلی که سالهای اخیر پیش آمده، بهخصوص بحث هستهای سبب شده تا مناسبات دو کشور متاثر از روابط ایران و غرب شود. چهار سال پیش سرگئی لاورف- وزیر خارجه روسیه- طی هشداری بیسابقه به ایران گفته بود «شورای امنیت بهطور نامحدود منتظر نخواهد ماند تا ایران به دغدغههای بینالمللی اعتنا کند». اشارۀ آقای لاورف در آن مقطع به این بود که ایران باید بیش از دو سوم اورانیوم با غنای کم خود را برای غنیسازی تا 20 درصد به روسیه بفرستد. بااینحال ایران خواستار تبادل اورانیوم در خاک خود شد و این تصمیم، روسیه را خشمگین کرد. طبق آن طرح، قرار بود ایران برای تامین سوخت مورد نیاز رآکتور تهران، اورانیوم با غنای 5/3 درصد خود را به مسکو تحویل دهد تا پس از فراوری اولیه در خاک روسیه، برای تبدیل به سوخت 20 درصدی به فرانسه ارسال شود و پس از آن به ایران منتقل گردد. امری که محقق نشد و ایران خود در مسیر غنیسازی 20 درصدی گام برداشت.
اظهار نظر اخیر سرگئی ریابکوف و فهم کلی نگاه روسها به ایران در شرایط ادعای روابط دوستانه، از واقعیات تصور روسیه از همسایه جنوبی خود حکایت دارد که این کشور، اساساً گزاره «ایران توانمند در مسائل هستهای» را برنمیتابد. موضوعی که مقامات دستگاه دیپلماسی ایران نیز به آن آگاهند و میباید منطبقبر نیازهای کشور بهترین سیاست را درقبال آن بکار گیرند.
دراینراستا نخست ذکر نکاتی چند ضروری بهنظر میرسد: بیشتر اندیشمندان و ناظران مسائل روسیه براینباورند که پس از فروپاشی شوروی، حتی پس از قدرتیابی مجدد پوتین در سال 2012، روسیه کنونی، قدرت شوروی سابق را ندارد و این کشور بهغیر از مناطقی که «خارج نزدیک» و حوزه نفوذ سنتی خود میداند (همچون گرجستان و اوکراین)، قادر و در برخی موارد مایل نیست از اجرای برخی تصمیمهای غرب جلوگیری کند. از اینرو روسیه در سایر مناطق و موضوعات در بهترین حالت، کشوری تعدیلکننده بهشمار میرود.
این موضوع باعث میشود تا رفتار این کشور، ترکیبی از الگوی رفتاری مشارکت– مقاومت بهخود گیرد. درخصوص رفتارشناسی روسیه نسبت به ایران، همین بس که روسیه اساساً اولویت سیاست خارجی و منافع خود را در همکاری با آمریکا و اروپا جستوجو میکند. به همین جهت با غرب در تحریم ایران همصدا شده، به قطعنامههای ضدایرانی رأی مثبت داده و صدور تسلیحاتی همچون سامانة اس 300 به ایران را متوقف کرده است؛ چرا که در یک نگاه راهبردی روسها، ایران هستهای قادر است موجبات کاهش نفوذ روسیه بر مناطقی چون قفقاز و آسیای مرکزی را فراهم آورد و شرایط ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک را بهضرر آن کشور تغییر دهد.
از سویی نظربه اینکه بیش از سه دهه، رفتار ایران با غرب و بهویژه آمریکا بهشدت تقابلگرایانه بوده است، روسیه از این بیم دارد که با روی کار آمدن دولت جدید در ایران، و تلطیف نگاهها نسبت به تهران، فشار غرب به تهران کم شده و با عادیسازی مناسبات ایران و غرب، آزادی عمل تهران در عرصه بینالمللی و بهویژه ترانزیت انرژی به اروپا افزایش یابد. طبیعی است که چنین شرایطی، خوشایند مسکو نخواهد بود و روسیه همچنان مایل است نسبت به این موضوع اطمینان حاصل کند که همچون گذشته با برگ ایران در چانهزنیهای سیاسی– امنیتی با غرب معامله کند.
بااینوجود، برخی براینباورند که با وقوع بحران در اوکراین و قدرتنمایی روسیه در الحاق شبه جزیره کریمه به خود، مناسبات جهانی تغییر کرده و روسها نیز «دیگرگونه» شدهاند؛ و این موضوع را بهنفع ایران ارزیابی میکنند همچنین معتقدند روسیه میتواند از تصمیم قبلی خود مبنیبر خودداری از فروش موشکهای اس 300 به ایران عدول کند و با نزدیکی به ایران در مذاکرات هستهای، تهران نیز در موقعیت چانهزنی بسیار قوی درمقابل غرب قرار میگیرد. بنابراین فشار کمتری برای مصالحه هستهای متوجه کشور خواهد بود. بااینحال بهنظر میرسد این برداشت، یک اشتباه محاسباتی است.
در واقع مسکو درعین روابط دوستانه با تهران، میتواند به علت بحران اوکراین به روند مذاکرات هستهای با ایران ضربه بزند. یعنی اگر تقابل آمریکا و روسیه درباره ماجرای اوکراین بحرانی شود، ممکن است روسیه روند مذاکرات را دچار اختلال کند؛ چرا که روسها به این امر آگاهند که با اختلاف جدید خود با کشورهای غربی در موضوع اوکراین، امنیت انرژی برای غرب مجدداً مطرح خواهد شد و این کشورها راه چاره را تنها با ورود تامین کننده مطمئن و جایگزین در این ماجرا- که میتواند ایران باشد- ممکن خواهد کرد. حال این مهم را با این بستر درنظر بگیرید که براساس گزارش آماری بی.پی، نفت خام ایران، از لحاظ ذخائر اثبات شده با 157 میلیارد بشکه، مقدار 4/9 درصد از ذخائر جهانی را داراست. که اگر ذخائر نفتی نامتعارف را نیز درنظر بگیریم، ایران چهارمین کشور دارنده نفت خام پس از ونزوئلا، عربستان و کانادا است.
اگر ذخائر ثابت شده گاز کشورهای تولید کننده را با یکدیگر مقایسه نمائیم، به این نتیجه خواهیم رسید که ایران از لحاظ مجموع ذخائر ثابت شده گاز، رتبه اول جهانی است و از لحاظ قابلیت دستیابی نیز، با داشتن ذخائر معین، معادل 66/3 تریلیون متر مکعب، سهم 18 درصدی جهانی را در اختیار دارد. واقعیتی که روسها با علم به آن، شدیداً آن را در ارتباط با کاهش قدرت چانهزنی خود در برابر غرب ارزیابی میکنند که در آن صورت، انرژی ایران، تهدیدی جدی برای اقتصاد روسیه محسوب میشود. امری که ممکن است با توافق نهایی هستهای با ایران، چراغ سبز آمریکا و اروپا به انتقال نفت و گاز ایران به غرب به کابوس روسیه تبدیل شود. با این اوصاف، اگر با توافق نهایی هستهای، محدودیتهای صادرات نفتی و گازی ایران برداشته شود، و زمزمههای ترانزیت انرژی ایران از طریق ترکیه یا مسیر آذربایجان- گرجستان و یا جذب ایران در پروژه ناباکو مطرح شود، طبیعتاً اهرم فشار روسیه علیه غرب معنای خود را از دست میدهد و رویای ایجاد «اتحادیه اوراسیا» برای کرملین رنگ میبازد.
درنهایت میتوان گفت روسیه در منافع آمریکا در جلوگیری از ورود ایران به باشگاه هستهای سهیم است، اما با عنایت به فشار اخیر غرب علیه روسیه در موضوع اوکراین، مسکو از یک طرف مایل نیست در مذاکرات هستهای نیز بهعنوان تنها بازیگر مانع توافق هستهای شناخته شود و از طرف دیگر پوتین مایل است به غرب نشان دهد که اگر به او فشار وارد کند، باید هزینه این فشار پرداخت گردد و یکی از این گزینهها میتواند کارت ایران باشد. امری که حاوی این پیام مهم و نکتۀ اساسی است که ج.ا. ایران میباید با توافق و حل بحران هستهای، حداقل به عادیسازی روابط خود با اتحادیه اروپا گام بردارد تا منافع ملی کشور بیش از این و به آسانی دستخوش علائق و منافع ملی روسیه در معادلات امنیتی خود با غرب نگردد.
نظر شما