عصر جدید همکاری ایران با اتحادیه اروپا
عصر جدید همکاری ایران با اتحادیه اروپا
سهشنبه 12 مرداد 1394
سفر فدریکا موگرینی، نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی به تهران، نقطه عطفی در روابط ایران با این اتحادیه به حساب میآید که به گفته دکتر ظریف، وزیر امور خارجه ایران، باعث ارتقای گفتگوهای جامع به گفتگوهای سطح بالا با اتحادیه اروپا خواهد شد. فدریکا موگرینی در اظهاراتی بعد از توافق اخیر وین، اعلام کرده بود که برجام فصل جدیدی را در روابط بینالملل خواهد گشود و سفر او به تهران نشان از آن دارد که اتحادیه اروپا در تلاش است تا از این فصل جدید بیشترین بهره را ببرد. اما متنی که این فصل جدید در دل آن شکل گرفته چیست و آیا این متن ایران و اتحادیه اروپا را به هم نزدیکتر خواهد ساخت؟
تحولات نظم بینالمللی و سیالی آن در این سالها باعث جابجاییهای سریع قدرت در عرصه جهانی شده و نظم مذکور به دلیل جهانیشدن و پیامدهای آن تحت تاثیر قرار گرفته است. پیدایش قدرتهای نوظهور، شکنندگی ساختار دولت ـ ملت، اهمیت فزاینده بازیگران غیردولتی و فروملی در شکل دادن به تحولات، از بین رفتن اهمیت مرزها، مسائل فزاینده زیست محیطی و درهم تنیدگی بحرانهای بشری، مدیریت تحولات را برای هژمونی چون ایالات متحده سخت و ایفای نقش فعال از سوی بازیگرانی دیگر چون اتحادیه اروپا را اجتنابناپذیر ساخته است. در چنین شرایطی، سیاست همراهی اتحادیه اروپا با ایالات متحده، دیگر برآوردهکننده انتظارات این کشور نیست و انتخاب سیاست خارجی گزینشی از سوی واشنگتن و اعلام چرخش به سمت آسیا، اتحادیه را ناگزیر به مواجهه مستقیم با بحرانهایی چون بحران اوکراین و درگیریهای داخلی در سوریه، عراق و یمن نموده است. نتیجه اینکه، وضع موجود در حال از بین رفتن است و اتحادیه و اعضای مهم آن که بیشترین نفع را از این نظم شکل گرفته بعد از جنگ جهانی دوم بردهاند، باید برای حفظ آن تلاش کنند.
فصل مشترک ایران با اتحادیه اروپا نیز در همین حفظ وضع موجود نهفته است. هرچند ایران با نگاه ارزشی و ایدئولوژیک معترض به برخی از وجوه چنین وضعی است اما در مقام عمل آنچه تا به امروز انجام داده در راستای حفظ آن بوده است. حمایت از دولت سوریه و جلوگیری از بین رفتن ساختار دولت ـ ملت در این کشور، حمایت از تمامیت ارضی عراق و کمک به تقویت دولت مرکزی و ممانعت از محو شدن مرزهای آن، مبارزه جدی و موثر با تروریسم سلفی و نمود جدی آن یعنی دولت اسلامی، مخالفت با مداخله عربستان در یمن در راستای حفظ اصول منشور سازمان ملل، تماما در راستای حفظ وضع موجود در خاورمیانه و به تبع آن در جهان است.
اهمیت سیاست ایران وقتی پررنگتر میشود که بدانیم امروز این امنیت مناطق است که به امنیت نظام بینالمللی میانجامد و منطقهای شدن امنیت در جهان جهانی شده، باعث شده تا بحران اوکراین به بحران خاورمیانه گره بخورد یا حل و فصل پرونده هستهای ایران، بر امنیت لهستان بواسطه آینده سپر دفاع موشکی تاثیر گذارد. علاوه بر این، منطقهگرایی با تاکید بیش از پیش بر نقش بازیگران منطقهای، بر نحوه تعامل آنها با یکدیگر و با مناطق پیرامونی متمرکز میشود چراکه تعامل مذکور به دلیل چسبندگی مناطق منافع همه را تحت تاثیر قرار میدهد. بر این اساس برای کشورهای اروپایی که خاورمیانه برای آنها به دلیل فاصله سرزمینی اولویت نداشت، امروزه حتی تحولات یمن مهم است و نمیتوانند نسبت به آن بیتفاوت باشند.
با در نظرگرفتن این شکل جدید از منطقهگرایی است که برجام از دید موگرینی نویندبخش فصل جدید در روابط بینالملل است و میتواند منافع بسیاری را برای منطقه خاورمیانه و همسایه آن یعنی اروپا به همراه داشته باشد. برجام برای اتحادیه اروپا یعنی ترمیم وجههای که به سبب بحران یورو و بحران اوکراین مخدوش شده است. برجام برای اتحادیه اروپا یعنی تاکید بر قدرتی که به آن مشهور است یعنی قدرت نرم و اعتبار بخشیدن به دیپلماسی برای حل وفصل بحرانهایی چون اوکراین. برجام برای اتحادیه اروپا یعنی جان دادن دوباره به رژیم در حال افول منع گسترش و پیگیری سیاست صفر هستهای در دنیا.
نتیجه اینکه متن جدید در قالب منطقهگرایی باعث شده تا منافع ایران و اتحادیه اروپا همپوشانی پیدا کنند. به عبارت دیگر، هرچند ایران در حفظ وضع موجود و پذیرش توافق هستهای، منافع ملی خود را دنبال میکند اما همپوشانی آنچه انجام میدهد با آنچه منافع اتحادیه اروپا را نیز تامین میکند، دو طرف را در جای خوب تاریخ قرار داده است. سفر فدریکا موگرینی و سیلی از هیئتهای سیاسی و اقتصادی اروپایی به تهران، تاییدکننده این منافع مشترک است و متن جدید بیش از پیش گسترشدهنده روابط ایران با اتحادیه اروپا خواهد بود.
تحولات نظم بینالمللی و سیالی آن در این سالها باعث جابجاییهای سریع قدرت در عرصه جهانی شده و نظم مذکور به دلیل جهانیشدن و پیامدهای آن تحت تاثیر قرار گرفته است. پیدایش قدرتهای نوظهور، شکنندگی ساختار دولت ـ ملت، اهمیت فزاینده بازیگران غیردولتی و فروملی در شکل دادن به تحولات، از بین رفتن اهمیت مرزها، مسائل فزاینده زیست محیطی و درهم تنیدگی بحرانهای بشری، مدیریت تحولات را برای هژمونی چون ایالات متحده سخت و ایفای نقش فعال از سوی بازیگرانی دیگر چون اتحادیه اروپا را اجتنابناپذیر ساخته است. در چنین شرایطی، سیاست همراهی اتحادیه اروپا با ایالات متحده، دیگر برآوردهکننده انتظارات این کشور نیست و انتخاب سیاست خارجی گزینشی از سوی واشنگتن و اعلام چرخش به سمت آسیا، اتحادیه را ناگزیر به مواجهه مستقیم با بحرانهایی چون بحران اوکراین و درگیریهای داخلی در سوریه، عراق و یمن نموده است. نتیجه اینکه، وضع موجود در حال از بین رفتن است و اتحادیه و اعضای مهم آن که بیشترین نفع را از این نظم شکل گرفته بعد از جنگ جهانی دوم بردهاند، باید برای حفظ آن تلاش کنند.
فصل مشترک ایران با اتحادیه اروپا نیز در همین حفظ وضع موجود نهفته است. هرچند ایران با نگاه ارزشی و ایدئولوژیک معترض به برخی از وجوه چنین وضعی است اما در مقام عمل آنچه تا به امروز انجام داده در راستای حفظ آن بوده است. حمایت از دولت سوریه و جلوگیری از بین رفتن ساختار دولت ـ ملت در این کشور، حمایت از تمامیت ارضی عراق و کمک به تقویت دولت مرکزی و ممانعت از محو شدن مرزهای آن، مبارزه جدی و موثر با تروریسم سلفی و نمود جدی آن یعنی دولت اسلامی، مخالفت با مداخله عربستان در یمن در راستای حفظ اصول منشور سازمان ملل، تماما در راستای حفظ وضع موجود در خاورمیانه و به تبع آن در جهان است.
اهمیت سیاست ایران وقتی پررنگتر میشود که بدانیم امروز این امنیت مناطق است که به امنیت نظام بینالمللی میانجامد و منطقهای شدن امنیت در جهان جهانی شده، باعث شده تا بحران اوکراین به بحران خاورمیانه گره بخورد یا حل و فصل پرونده هستهای ایران، بر امنیت لهستان بواسطه آینده سپر دفاع موشکی تاثیر گذارد. علاوه بر این، منطقهگرایی با تاکید بیش از پیش بر نقش بازیگران منطقهای، بر نحوه تعامل آنها با یکدیگر و با مناطق پیرامونی متمرکز میشود چراکه تعامل مذکور به دلیل چسبندگی مناطق منافع همه را تحت تاثیر قرار میدهد. بر این اساس برای کشورهای اروپایی که خاورمیانه برای آنها به دلیل فاصله سرزمینی اولویت نداشت، امروزه حتی تحولات یمن مهم است و نمیتوانند نسبت به آن بیتفاوت باشند.
با در نظرگرفتن این شکل جدید از منطقهگرایی است که برجام از دید موگرینی نویندبخش فصل جدید در روابط بینالملل است و میتواند منافع بسیاری را برای منطقه خاورمیانه و همسایه آن یعنی اروپا به همراه داشته باشد. برجام برای اتحادیه اروپا یعنی ترمیم وجههای که به سبب بحران یورو و بحران اوکراین مخدوش شده است. برجام برای اتحادیه اروپا یعنی تاکید بر قدرتی که به آن مشهور است یعنی قدرت نرم و اعتبار بخشیدن به دیپلماسی برای حل وفصل بحرانهایی چون اوکراین. برجام برای اتحادیه اروپا یعنی جان دادن دوباره به رژیم در حال افول منع گسترش و پیگیری سیاست صفر هستهای در دنیا.
نتیجه اینکه متن جدید در قالب منطقهگرایی باعث شده تا منافع ایران و اتحادیه اروپا همپوشانی پیدا کنند. به عبارت دیگر، هرچند ایران در حفظ وضع موجود و پذیرش توافق هستهای، منافع ملی خود را دنبال میکند اما همپوشانی آنچه انجام میدهد با آنچه منافع اتحادیه اروپا را نیز تامین میکند، دو طرف را در جای خوب تاریخ قرار داده است. سفر فدریکا موگرینی و سیلی از هیئتهای سیاسی و اقتصادی اروپایی به تهران، تاییدکننده این منافع مشترک است و متن جدید بیش از پیش گسترشدهنده روابط ایران با اتحادیه اروپا خواهد بود.
نظر شما